به گزارش سایت خبری پرسون از یزد، سرزمین مادری ما ایران متشکل از اقوام مختلف بوده که هر کدام دارای آداب، سنن و فرهنگ متفاوت هستند و قرار گرفتن این خرده فرهنگ ها در کنار آثار فاخر باستانی تمدن ایرانی اسلامی را در این کشور رقم زده است.
تفاوت در گویش ها و لهجه ها در بین استان ها و گاها بین شهرستان ها و توابع یک استان بر زیبایی این تمدن افزوده است.
در اینجا قصد داریم تا شما را با اصطلاحات در لهجه یزدی آشنا کنیم قطعا آشنایی با این کلمات برای شما مخاطب عزیز جذاب بوده و اگر مسیرتان به این استان کویری بیفتد می تواند تا حدودی راهگشا باشد.
در متن زیر بخشی از اصطلاحات یزدی بیان شده است:
آرز:Arz
آرزو وامید
آروسونی:Arusuni
خویشان وبستگان عروس
آسمون غرنبه:Asamun ghoronbe
رعد وبرق
اّخوئه کشیدن:Akho`e kashidan
خمیازه کشیدن
اِمبار:Embar
این بار، این دفعه
آتیش به جونش شده: Atish be joonesh shoda
احساس گرمای شدید میکنه
مثال:
حسن آتیش به جونش شده: hasan atish be joonesh shoda
حسن احساس گرمای شدیدی می کند
آدابی:Adabi
اشخاص خوش پوش وبا تجمل و پولدار
مثال:
حسین خیلی آدابیه:hosein kheili adabiya
حسین خیلی خوش تیپ و پولدار هست
اوراسّکی:Urassaki
آن طرفی
بچه تّرُک: Bacha tarock
نوزاد،شیرخواره
مثال:
تو هنو بچه تّرُکی: to hanu bacha taroki
تو هنوز نوزاد هستی
بّد پیله:Badpile
کسی که زیاد اصرارمیکند
مثال:
خیلی بد پیله یی: kheili bad pilayi
خیلی اصرار میکنی
بُلخوم:Bolkhoom
نیمه خام،خوب پخته نشده
مثال:
این خو هنو بلخومه:in kho hanoo bolkhooma
این هنوز خوب پخته نشده است
بوز:Bowz
زنبور
مثال:
بوز نشس رو دسم:bowz neshes roo dassom
زنبور نشست روی دستم
بوزتخمی:Bowze tokhmi
زنبورقرمز بزرگ
مثال:
امرو صب یتا بوز تخمی کشتم:emroo sob yata bowz tokhmi koshtam
امروز صبح یکی زنبور قرمز کشتم
بّنگا:Banga
بند شلوار،جائی که کمربند بسته میشود
مثال:
موبایلشا هشته بنگا شلوارش:mobailesha heshta shalvaresh
موبایلش رو به کمربند شلوارش آویزون کرده
انتهای پیام/
حیران_ استان یزد