گزارش اختصاصی پرسون؛

زنانگی با عیاری پایین‌تر از افیون

در این گزارش از پرسون، وضعیت اقامتگاه زنان معتاد در شیراز بررسی می‌شود و با نگاهی به چند نمونه از این زنان، درباره کیفیت زندگی این شهروندان خواهید خواند.

پرسون - حوالی ساعت یازده شب، وقتی که شیراز کم‌جنب‌وجوش شده و دکان‌دارها کره‌کره‌ها را پایین می‌کشند، بیشتر مردم در خانه هستند و فقط نور چراغ اتومبیل‌ها در جاده کمربندی شیراز نشان از اجتماع انسانی دارد، زنی به ظاهر میانسال فندکش را روشن کرد. از دور او را می‌پاییدم. چیزی که سکوت و تاریکی آنجا را برایم ترسناک می‌کرد، ابهام در اولین جمله‌ای بود که قرار بود بیان کنم تا او را به حرف زدن وادار کنم. نمی‌دانستم چه بگویم؛ هم من تنها بودم و هم او. کمی جلوتر که رفتم، بار دیگر فندکش را روشن کرد و در حالی که توی مشتی زباله در این حاشیه از شهر مچاله شده بود، سرش را بالا آورد. یک زرورق تا شده هم در دست دیگرش داشت. آنگاه بود که فهمیدم متوجه حضور من در آن نقطه کبود از شهر شده است.

کتایون «به ظاهر» میانسال بود؛ چرا که وقتی در میان گفت‌وگویمان سن‌وسالش را پرسیدم، گفت 36 ساله است! از لهجه‌اش فهمیدم که شیرازی نیست؛ یا لااقل اینطور به نظرم آمد. خودش هم تصدیق کرد و گفت: اهل یکی از روستاهای جنوبی استان هستم.

این حرف‌ها را پس از ده دقیقه، ربع ساعتی زد. چند دقیقه اول را فحاشی می‌کرد؛ به من و به مردم. به سختی توانستم روی مخش راه بروم تا از سرگذشتش برایم بگوید. وقتی که متقاعد شد، گفت: از روستا به شهر آمده بودم تا درس بخوانم. وقتی دانشجو بودم، پیش از اعتیاد به هروئین، فقط الکل مصرف می‌کردم. لذت تجربه سیگاری (حشیش) من را به این زندگی نکبت‌بار کشاند.

سرش پایین بود و تودماغی حرف می‌زد. چهره استخوانی و نحیفی داشت. نمی‌دانم از فرط استعمال مواد مخدر بود یا نه، اما زخم‌هایی به اندازه یک سکه روی پشت دستش بود. با صدایی که به سختی از گلویش درمی‌آمد ادامه داد: می‌خواستند به زور من را به عقد یکی از بستگانم دربیاورند. راضی نشدم. افسرده بودم و برای خلاص شدن از آن وضع، دانشگاه را بهانه کردم.

تا اینجای صحبت‌هایش را توانستم بفهمم. بعد از آن هر چه می‌گفت، آنقدر گنگ و نامفهوم و بود که چیزی دستگیرم نشد. متوجه شدم در خلسه است و دارد چیزهایی زمزمه می‌کند. نمی‌دانم چه می‌گفت؛ شاید هذیان، شاید می‌خواست بیشتر از رنج‌هایش بگوید، شاید هم دوباره داشت فحش می‌داد.

ترجیح دادم برگردم. در میانه راه، درست چند صدمتر آنطرف‌تر یک وانت میوه‌فروشی را دیدم. ایده‌ای به ذهنم رسید: اگر آن آقای میوه‌فروش همیشه تا این موقع ماشینش را اینجا پارک می‌کند، یا لااقل بساطش اینجاست، قطعا بهتر از من می‌تواند از وضعیت پایانه باهنر جنوبی شیراز سخن بگوید. حدسم درست بود، چرا که وقتی پرسیدم وضع این محله را چطور ارزیابی می‌کنی، اینگونه پاسخ داد: هر سال، موعد فروش انار که می‌شود اینجا می‌آیم تا محصولات باغم را زودتر بفروشم. رانندگان ماشین‌های رهگذری که از اینجا عبور می‌کنند مشتری‌ام می‌شوند، اما همواره یک داغ و درد بزرگ از دیدن معتادان بی‌پناه در این مکان در دلم دارم. دلم به حالشان می‌سوزد اما نمی‌دانم چه می‌توان کرد.

حرف‌های یک ناظر، به مثابه شهروندخبرنگار

آنچه را دیده بودم برایش شرح دادم و واکنشش را اینطور شنیدم: فقط همین یکی نیست! بعضی وقت‌ها دور هم جمع می‌شوند، گاهی هم که سردشان می‌شود می‌خزند زیر زباله‌ها تا اندکی از مرگ دور بمانند. همین چند سال بود که جنازه یک زن معتاد در همین حوالی پیدا شده بود. می‌گفتند کراک و شیشه مصرف می‌کرد.

اعتیاد، مرد و زن نمی‌شناسد. با این حال چند پرسش مهم پیش روی ما قرار دارد: آیا آمار زنان معتاد همچنان در حال افزایش است؟ زنان در برابر اعتیاد آسیب‌پذیرتر از مردان هستند؟ اگر این چنین است، چه دلایلی را می‌توان برایش جست؟ رویکرد سازمان‌ها و ادرات دولتی، و همچنین نهادهای مردمی در مقابل این معضل چه بوده است؟

جنسیت‌زدگی هر کجا باشد، در میان معتادان نیست!

دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر فارس نیز معتقد است: تأثیرات اجتماعی برای زنان معتاد کاملاً متفاوت بوده و آسیب‌های گسترده‌تری را به همراه خواهد داشت.

سلیمان کرمی می‌گوید: یکی از ویژگی‌های اعتیاد این است که برای زن و یا مرد تفاوتی قائل نمی‌شود و تمامی گروه‌ها را مورد هدف قرار می‌دهد. صد البته که اعتیاد در میان زنان از هم پاشیدگی و گسست خانوادگی را به همراه دارد.


بیشتر بخوانید؛

عطاالله مهاجرانی در شیراز سخنرانی می‌کند

تیر آرش زمانه همچنان در پرواز است


وی می‌گوید: با بروز پدیده اعتیاد در زندگیِ یک زن و دغدغه‌مندی وی به چگونگی تأمین و مصرف مواد و نیز آغاز و پایان خماری و نشئگی، به‌گونه‌ای بسیار جنبه‌های فردی و جمعی خانواده تحت تأثیر قرار می‌گیرد و عشق مادرانه و طراوت همسرانه، از بین می‌رود.

دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر فارس کمترین پیامد برای اعتیاد زنان را از هم‌پاشیدگی و گسست خانوادگی می‌داند.

به گفته او در حال حاضر از مجموع ۱۰۴ مرکز اقامتی درمان اعتیاد در فارس، ۵ مرکز با ظرفیت حدود ۳۰۰ نفر به درمان زنان معتاد اختصاص‌ یافته است.

از مجموع ۱۰۴ مرکز اقامتی درمان اعتیاد در فارس، ۵ مرکز با ظرفیت حدود ۳۰۰ نفر به زنان معتاد اختصاص دارد.

تاریخ پره از تکرار رویدادهای تلخ است؛ التماس تجربه

دو سال پیش در تاریخ نهم دی‌ماه ، یعنی درست در چنین روزهایی زنی با نام «ف – م» 35 ساله در محله سنگ سیاه شیراز بر اثر سوء مصرف مواد مخدر فوت کرد. رئیس اداره ساماندهی آسیب های اجتماعی شهرداری شیراز گفته بود که او اثر سوء مصرف مواد مخدر جان خود را از دست داده است.

دکتر یوسف آفرینی درباره این مرگ دلخراش این را نیز افزوده بود که این زن که از بیماری عفونی شدید رنج می برد، از سال های گذشته و تا قبل از فوتش، 60بار از سطح شهر شیراز جمع آوری و به مرکز ساماندهی آسیب دیدگان شهرداری شیراز منتقل، هفت مرتبه به کمپ ترک اعتیاد و 2 بار به زندان فرستاده شد.

از دو سال پیش تا کنون نیز گزارش‌های مردمی خبر از فوت‌های ناگهانی زنان معتاد کارتن‌خواب در برخی از نقاط حاشیه‌ای شیراز داده‌اند. البته رسانه پرسون هیچ کدام از این گفته‌ها را تأیید نمی‌کند.

دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر فارس با بیان اینکه شناسایی و درمان به موقع فرد معتاد از اهمیت زیادی برخوردار است، گفت: از ابتدای امسال تا پایان آبان، ۵۶ زن معتاد متجاهر و کارتن‌خواب در مراکز پیش‌بینی شده برای نگهداری و درمان ساماندهی شده‌اند.

به گزارش پرسون، طی یک ماه اخیر پنجمین مرکز اقامتی میان‌مدت غیر دولتی، ویژه زنان معتاد با ظرفیت صد نفر در شیراز افتتاح شده است.

این پرسش که آیا کتایون سرنوشتی همچون زنی که دو سال پیش فوت کرد را خواهد داشت یا نه، چالشی جدی است. افزایش مراکز اقامت معتادان به معنای راهکاری برای زنده ماندن این قشر از جامعه تلقی می‌شود. بر اساس آنچه خواندید، چه تصوری از آینده پیش روی اقامتگاه‌های ویژه زنان معتاد دارید؟

سعید دهقانی - فارس

226826