به گزارش سایت خبری پرسون، دکتر محمد ذوالفقاری با مدرک دکترای حرفهای مدیریت عالی کسب و کار و با سمت معاون مالی مدیرعامل بانک توسعه تعاون دوکتاب ارزنده را منتشر کرده که در ادامه توضیحاتی درباره آن خواهید خواهند:
کتاب گنجینه یادداشتهای کوتاه عشق، خرد، ثروت و... که حاوی نکات، جملات و یادداشتهایی نغز، دلنشین، انگیزشی و عبرتآموز است که طی سالیان متمادی مطالعه و کاوش در جُنگها، کشکولها و کتابهای مختلف علمی، ادبی و اجتماعی گردآوری شده و دربارهی چگونگی برخورد انسان با مسائل و فرصتهای زیست و زندگی است. البته سابقه اینگونه کتابها به قرنها قبل و بعضاً به بیش از هزار سال میرسد از جمله کتابهای قدیمی میتوان به جاودان خرد مسعودی، لباب الالباب سدیدالدین محمد عوفی و خصوصاً سرآمد اینگونه کتابها میتوان به کشکول شیخ بهائی اشاره کرد که بیش از 400 سال از عمر آن میگذرد و هنوز محل رجوع ارباب معناست. کتاب حاضر برای استفادهی کلیه اقشار و آحاد جامعه انسانی خصوصاً نوجوانان، جوانان، و میانسالان به دلیل فرصت بیشتری که دارند تهیه شده است. آنان میتوانند با مطالعه و بکار بستن و رعایت نکات کلیدی، بهتر و بیشتر از آن استفاده نمایند.
بعد از خواندن و مداقهی این کتاب که البته خوانش اینگونه کتابها به صورت جرعه جرعه بوده تا بر دل و جان خواننده بنشیند، شما به گنجینهای از کلمات، جملات، اشعار و یادداشتهای بسیار دلنشین و کاربردی دست خواهید یافت که میتواند در سراسر عمر پر برکتتان از آن بهرهمند گردید.
کتاب شامل نکات و مطالب سادهسازی شدهی کشکولهای سنتی و اغلب عربی است که به فارسی سلیس و به صورتی موجز، مختصر و در عین حال حدوداً کامل جمعآوری گردیده و از این لحاظ آن را خوش خوان نموده است.
کتاب حاضر شامل پنج فصل است که فصل اول به نکاتی از جنس عشق و مهربانی اختصاص یافته، در فصل دوم راجع به موفقیت و ثروت بحث شده، در فصل سوم به موضوعات دانش و خرد پرداخته شده، فصل چهارم به مطالبی از جنس شادی و لذت و آخرین فصل آن به نکات و مطالبی از جنس آیندهنگری و عبرت اختصاص یافته است.
دومین اثر، کتاب بهشتی که من دیدم با موضوع مشاهده نویسنده در دنیای دیگر در قالب تجربه نزدیک به مرگ است به این صورت که: در سال 1379 تصادف بسیار شدیدی کردم بطوری که روح از بدنم خارج شد و به جاهایی رفتم که هیچ تجربه ای از آن نداشتم حتی در جایی راجع به آن مطلبی نخوانده بودم. حالاتی عجیب، غریب و دور از ذهن بود. بعد از آن بارها این تجربه را مرور می کردم و هر بار برای خودم تازگی داشت. وقتی با برخی از دوستان این تجربه را بازگو کردم مرا تشویق نمودند که آن را به اطلاع عموم برسانم این حادثه دید و جهان بینی مرا نسبت به هستی، خودم و مهمتر از همه زندگی تا حدودی عوض کرد و الان که حدود بیست سال از آن ماجرا می گذرد هنوز حظ و لذت آن محیط ناشناخته که واردش شدم شعف و سروری که تجربه نمودم طعم آرامش و سکوتی که چشیدم برایم لذتبخش است. واقعیت این بود که روح از بدنم خارج شد و مرگ را به چشم خودم دیدم و چشیدن طعم مرگ نه تنها از من چیزی کم نکرد بلکه مرا به جایی برد که انگار سال ها دنبال آن بودم، آرامش مطلق بدون هیچ رنج و دغدغه ای. این تجربه باعث شد بفهمم که زندگی شوخی، عبث و بی معنا نیست بلکه مقدمه ای است برای یک زندگی بالاتر و بهتر و در این رهگذر آنچه در زندگی اصل است مهربانی و عشق است که برتر از همه چیز می باشد. و اینکه قدرت فکر ما چقدر زیاد است و این فکر است که همه چیز را از هیچ به وجود می آورد و محیط اطراف ما را می سازد و هدف از ذکر این تجربه این است که ما بهتر به زندگی و عمر و زمانی که در اختیار داریم بنگریم و ثانیه ثانیه آن را با لذت، صبر و عشق سپری کنیم و همه چیز این جهان را به شکل وسیله ای جهت رسیدن به آن نور مطلق و آرامش بی نهایت مورد استفاده قرار دهیم چون هیچ کدام از آنها هدف نیست و خواستم بدانیم مرگ آن روی دیگر زندگی است که مرحله ی عبور از کالبد جسمانی است که باید آن را گرامی بداریم و خاطره ای خوب از آن بسازیم هرچند مرگ خودش جشن و سور و شادی است که به ما ارزانی می شود.
رسانه پرسون ضمن تبریک به خالق این دو اثر ارزشمند جناب آقای دکتر محمد ذوالفقاری، به عموم مخاطبان مطالعه این دو کتاب ارزشمند را پیشنهاد مینماید.