به گزارش پرسون، کمال تبریزی که در دو سریال قبلیاش «دوران سرکشی» و «شهریار» تجربه جنجال و حاشیه را داشت اینبار با حجم زیادی از اعتراضات از سوی قوم بختیاری مواجه شده بود. قصه آنچه در این هفت سال بر سر این سریال گذشت حکایتی است طولانی و ماجرا آنقدر کشدار شده که به نظر میرسد هم تلویزیون از پخش سریال دست کشیده و هم کمال تبریزی ناامید شده است. با گذشت هفت سال از این ماجرا و در روزهایی که شیوع کرونا تولیدات تلویزیونی را با مخاطره مرگ بازیگران و عوامل تولید سریالها مواجه ساخته، بار دیگر این سوال مطرح میشود که آیا به واقع گره این سریال ناگشودنی است؟ در شرایطی که تلویزیون در پخش سریالهای جذاب در مضیقه است باور اینکه مدیران این رسانه بر سرمایه سریال ۶۶ قسمتی با حضور بازیگرانی چون شهاب حسینی، نیکی کریمی، هنگامه قاضیانی، امیر آقایی، علی شادمان، پرویز پورحسینی، بیتا فرهی، رضا کیانیان و… چشم بسته و نسبت به هزینه و زمان صرفشده برای ساخت سریال هم بیتفاوت باشند، عجیب است. آن هم در شرایطی که به گفته سازندگان سریال اصلاحات اعمال شده و هیچ مشکلی برای پخش ندارد. در گفتوگو با کمال تبریزی درباره چرایی توقیف این سریال و امکان گرهگشایی از آن گفتوگو کردهایم.
در این سالها برای توقیف سریال مسائل مختلفی مطرح شده از اعتراض بختیاریها به خدشهدار شدن چهره علیقلیخان سردار اسعد بختیاری و پسرش جعفرقلیخان از رهبران مشروطهخواه ایران و بختیاری نامیده شدن خانواده منفی، نوکیسه، سلطنتطلب و فاسد تا دیالوگ پرجنجال «نذار بگم بختیاری چه جور بختیاری شد» و ماجرای عکس اشتباه در تیتراژ سریال. شما به عنوان سازنده سریال بگویید از میان دلایل گوناگونی که برای توقیف سریال مطرح شد کدام به واقعیت نزدیکتر است؟ یا اینکه اساسا خودتان در جریان واقعی چرایی این توقیف هستید؟
تمام مواردی که ذکر کردید عمدتا ناشی از شایعات غلطی هستند که زمان پخش سریال بر سر زبانها افتاد و مثل همه شایعات دروغی که معمولا در فضای مجازی از سوی کانالهای خبری معتبر و غیر معتبر برای جلبتوجه بیشتر مطرح میشوند،منتشر شد. واقعیت مطلب این است که خانواده بختیاری در سریال هیچ ربطی به قوم و ایل بختیاری ندارند و اصولا هیچ نشانهای هم در نگارش و ساخت سریال مد نظر نبوده است و نام بختیاریها میتوانست و میتواند به نامی دیگر تغییر کند و هیچ خدشهای به اصل داستان و ماجراهای سریال وارد نشود کما اینکه این تغییر اکنون در سریال انجام شده و هیچ مشکلی به لحاظ قصه و ماجراهایی که دارد در آن دیده نمیشود. این نکته مهمی است که مخالفان سریال به آن توجهی نمیکنند و با اصراری که من آن را نمیفهمم! و به هر نحو ممکن تلاش میکنند که سریال را در هر صورت مخالف ایل بختیاری جلوه دهندکه قطعا و دقیقا اینطور نیست! اگر ذات اثری مخالفت با موضوعی مثلا قوم بختیاری داشته باشد طبیعتا با حذف یک اسم یا یک عکس ماهیت مخالفت آن با موضوع تغییر نمیکند در صورتی که به شهادت افراد شناختهشدهای از سوی مخالفان فقط با تغییر یک نام و یک عکس همه سوءتفاهمات سریال برطرف شده است! و در مورد جریان واقعی چرایی توقیف این سریال فقط باید گفت خدا میداند و بس!
در سالهای اخیر پخش برخی سریالها از جمله فصل اول سریال «پایتخت»، سریال «بانوی سردار» و سریال «وارش» شروعی حاشیهای و انتقادی از طرف قومیتها داشت؛ انتقادهایی که ممکن بود جلوی ادامه پخش سریال را هم بگیرد اما با مقاومت مدیران و ادامه پخش سریال جریان انتقادها تغییر کرد و به تقدیر و تشکر تبدیل شد. انتظار این بود که مثل همیشه مشکل این سریال هم با کدخدامنشی حل شود اما اعتراضها تا صحن علنی مجلس هم پیش رفت و مدیران تلویزیون، عوامل تولید و بازیگران را به عذرخواهی از ایل بختیاری واداشت. چرا این حمایتها از سرزمین کهن به وجود نیامد؛ سریالی که اتفاقا در مدح بختیاریها بود و قهرمان آن به نوعی یادآور تلاشهای این قوم در تاریخ معاصر. به اعتقاد خود شما واکنش مدیران وقت صداوسیما که اتفاقا امروز در فضای مجازی واکنشهای متفاوت نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی روز دارد چقدر میتوانست در جمع کردن این غائله تاثیرگذار باشد؟
در اینکه مدیران وقت منجمله در راس آنان آقای ضرغامی با احتمال بسیار تحلیل و رفتار غلطی داشتند، شک ندارم! و همانطورکه اشاره کردم مضمون اصلی سریال به هیچیک از قومیتها ارتباطی نداشته و ندارد. تحلیل و استنباط غلط از سریال درست مثل این است که اگر مثلا به جای بختیاری نام تبریزی را برای خانواده قهرمان قصه انتخاب میکردیم باید ایرانیان آذری زبان شروع به اعتراض میکردند و مثلا مانع پخش سریال میشدند! در صورتی که به واقع موضوع سریال اشارهای مستقیم یا غیرمستقیم به قومی از ایرانیان ندارد و در مقابل همه مردم ایران را چه مثبت و چه منفی دخیل در به وجود آمدن انقلاب اسلامی سال ۵۷ میداند. متاسفانه رفتار مدیران وقت به نحوی بود که فورا برای تبرئه خود همه تقصیر را متوجه سازندگان سریال کرده! و با عجله و دستپاچگی عوامل را نیز وادار به عذرخواهی کردند در صورتیکه همه میدانیم پخش معمولیترین سریال تلویزیونی همواره از چند مرحله بازبینی و نظارت مدیران مختلف تلویزیونی باید عبور کرده باشد تا مجوز نمایش آن صادر شود. اینکه مدیران پس از بحث و بررسی بسیار در مورد سریال رضایت به پخش آن بدهند و سپس با اعتراضی غیرقابل پیشبینی روبرو شوند و بلافاصله و بدون توجه به عواقب تصمیم عجولانه خود قبول تقصیر کرده و وزن اصلی را نیز برگرده سازندگان قرار دهند نشانهای واضح از مدیریت ضعیف و ناکارآمد مسوولان تلویزیون داشت و متاسفانه همچنان ادامه دارد! با وجود همه توجهاتی که گروه سازنده در مورد سوءتفاهم به وجود آمده به مدیران وقت میداد اما شوربختانه گوش شنوایی وجود نداشت و کسی به این مهم توجه نکرد که اساسا همه افراد دخیل در ساخت این پروژه مدیران و هنرمندان شناختهشدهای هستند که دلیلی ندارد سعی بر انکار قومی از اقوام ایرانی در کار خود داشته باشند و باید پذیرفت که سوءتفاهم به وجود آمده ناشی از امری ناخواسته و غیرعمدی بوده است و میتواند با مدیریت و تدبیر لازم (که متاسفانه وجود نداشت!) مرتفع شود.
با توجه به تغییراتی که در بخشهایی از فیلمنامه و تصاویر و صحنهها ایجاد شد و حتی نام یکی از شخصیتها در کل سریال عوض شد و دوبله دوبارهای روی برخی از دیالوگها صورت گرفت، سال ۹۶ قرار شد سریال پخش شود. اما با وجود اینکه حتی تیزرهای «سرزمین کهن» با نام جدید «سرزمین مادری» روی آنتن شبکه سه قرار گرفت خلف وعده شد و بدون ارایه توضیحی از سوی مدیران تلویزیون سریال پخش نشد. در همان ایام خودتان مشکلات فنی و آماده نشدن تیتراژ را دلیل عدم پخش سریال عنوان کردید و از احتمال پخش آن در هفته بعد خبر دادید. حالا که حدود دو، سه سالی از آن روزها گذشته برایمان بگویید که دلایل این تغییر تصمیم در آن برهه چه بود؟
واقعیت امر این است که ما به عنوان سازندگان این اثر آن را رها کردهایم و دیگر اهمیت پخش شدن یا نشدن آن برای ما از دست رفته است! اینکه تلویزیون هیچ تلاشی برای نمایش این سریال نمیکند برای ما هم روشن نیست! فیلمنامه این سریال توسط شخص اول مملکت مطالعه شده و در یک جلسه حضوری از سوی ایشان مورد تقدیر هم قرار گرفته است! و من اطمینان دارم که اگر قسمتهای ساختهشده را هم ببینند بیشتر آن را تحسین خواهند کرد ولی ظاهرا سرنوشت ۱۰ سال زحمتی که برای ساخت این سریال کشیدیم و هزینههایی که از پول مردم برای آن شد دیگر اهمیتی ندارد! شاید با شرایط فعلی و مدیریت موجود بهترین راه ممکن برای پخش سریالشبکه نمایش خانگی یا VOD باشد که متاسفانه بازهم معلوم نیست چرا مدیران با این راهکار باقیمانده هم مخالفت میورزند و اقدامی به عمل نمیآورند!
بهمن ماه سال گذشته محمود کرمپور یکی از پژوهشگران تاریخ بختیاری و از معترضان اصلی پخش سریال اعلام کرد که دچار قضاوت زودهنگام شده است. او در یک برنامه تلویزیونی گفت که «من این سریال را تا آخر ندیدم اما میگویند در اواسط سریال خیلی از بختیاریها تعریف و تمجید میشود. ما بختیاریها زود قضاوت کردیم و همان یکی دو قسمت را دیدیم. انشاءالله جمعی از بختیاریها مینشینند و این کار را کامل میبینند. در همان ایام و بلافاصله پس از صحبتهای کرمپور، مرتضی میرباقری معاون سیما «سرزمین مادری» را یکی از عالیترین سریالهای تلویزیون جمهوری اسلامی عنوان کرد که بهترین بازیگران سینما در آن نقشآفرینی کردهاند. او در عین حال از تلاشهایی برای برطرف کردن سوءتفاهمها هم گفت. به واقع آیا سوءتفاهمها همچنان وجود دارد یا اینکه دلیل آن را در تصمیمگیری مدیران تلویزیون باید جستوجو کرد؟
من واقعا نمیدانم جریان چیست و چه مانع عجیب و غریبی وجود دارد که یک سریال در این مملکت و با اذعان همگان به خوب و متفاوت بودن آن امکان پخش ندارد! بعضی وقتها با خودم فکر میکنم شاید دلیل اصلی آن مضمون اصلی سریال یعنی انقلاب اسلامی ایران است! و دستهای پنهانی دوست ندارند که این اتفاق رخ دهد!
رفتن آقای میرباقری از معاونت سیما و جایگزینی حمید شاهآبادی میتواند تاثیری بر تصمیمگیری درباره سرنوشت این سریال داشته باشد؟
خیلی بعید است!
در شرایطی که بر اساس آخرین آمار صداوسیما سریالهای در حال پخش وضعیت بیننده خوبی ندارند و در ماههای اخیر سریالی نتوانسته در جذب مخاطب موفق باشد و به خاطر شرایط کرونا تولید سریالها و آثار سینمایی با مخاطراتی همراه است بسیاری از علاقهمندان امیدوار به تصمیم و تدبیر مدیران تلویزیون برای پخش این سریال هستند که در همان سه قسمت ابتدایی نشان داد پتانسیل زیادی در جذب مخاطب قرار دارد. چند قسمت از سریال آمادگی پخش را دارد و میتواند خوراک چند هفتهای این رسانه را تامین کند؟
حالا دیگر همه سریال تقریبا آماده نمایش است: ۶۰ قسمت در سه فصل ۲۰ قسمتی… ولی کو مدیر مدبر و شایسته که بخواهد و بتواند آن را پخش کند!
پیش از این پیشنهاد داده بودید که فاز اول سریال از شبکه نمایش خانگی پخش شود و پس از رفع سوءتفاهمها پخش آن از تلویزیون از سر گرفته شود. در شرایط امروز با توجه به تلاش ساترا برای نظارت بر شبکه نمایش خانگی چقدر این پیشنهاد را عملی میدانید؟
این پیشنهاد همواره عملی است به شرطی که بفهمند و بخواهند!
پس از غائله برنامه تلویزیونی «هفت» خودتان را متعلق به تلویزیون و آن را سکوی پرتاب خود عنوان کردید. در روزهایی که تلویزیون اصرار عجیبی به از دست دادن سرمایههایش دارد و اغلب برنامهسازان و سریالسازان تلویزیونی به شبکه نمایش خانگی کوچ کردهاند آیا میتوان به ادامه این همکاری امیدوار بود؟
مادامی که وضع مدیران تلویزیون به همین منوال باشد امکان هیچگونه همکاری با تلویزیون تا اطلاع ثانوی وجود ندارد! البته باید قبول کنیم این تصور دوجانبه است یعنی مدیران تلویزیون هم فعلا دوست ندارند سر به تن برخی سرمایههای انسانیاش باشد!
سرنوشت سریال پر حاشیه «الف ویژه» تلویزیونی به کجا کشید؟ فارغ از مباحثه و حاشیههای پیش آمده بر سر مسائل مالی یا کیفیت به عنوان عامل توقف ساخت این سریال، چقدر به تکامل ساخت این سریال امیدوار هستید؟
واقعیت در مورد سریال «الف ویژه» این است که وقتی فیلمنامه توسط آقای هنرمند که سازنده اصلی و اولیه آن بود به دستم رسید بعد از خواندن آن با کمال تعجب از مدیران وقت تلویزیون سوال کردم که آیا واقعا قصد و توانایی تولید این سریال را با چنین مضمونی دارند؟ و وقتی پاسخ مثبت گرفتم یاد سریال «دوران سرکشی» در زمان آقای پورمحمدی افتادم با این تفاوت که وقتی همین سوال را در مورد طرح دختران فراری از آقای پورمحمدی کردم پاسخ مثبت ایشان همراه با شجاعت لازمه در مدیریت وی بود که منجر به تولید و پشتیبانی از پخش آن شد که در زمان خودش نوعی خطشکنی در تلویزیون محسوب و به همین دلیل پربینندهترین سریال هم از سوی مخاطبان شد اما متاسفانه در مورد سریال «الف ویژه» پاسخ مثبت مدیران با شجاعت و همراهی و پشتیبانی لازم همراه نبود! و با تولید یکی دو قسمت از سریال و بازبینی آن تلویزیون به بهانه عدم کیفیت لازم از همان ابتدای امر محترمانه عقبنشینی کرد و جرات ادامه تولید را نداشت! و ثابت کرد که سوال من بعد از خواندن فیلمنامه کاملا بجا بود چون فضا و حوادث فیلمنامه نیاز به جسارتی داشت که از مدیران فعلی برنمیآمد! و شما را یاد آن لطیفه قدیمی میانداخت که طرف در کتککاری داخل تاکسی پرسیده بود مگر انقلاب شده!
سال گذشته فیلم «رستگاری جهان» در زمان دبیری ابراهیم داروغهزاده بر جشنواره فیلم فجر در این رویداد سینمایی غایب بود و امسال قرار است به تهیهکنندگی او فیلم تازهتان «با هم بریم بهشت» را بسازید. از فضای فیلم تازهتان بگویید و اینکه آیا امسال در صورت برگزاری جشنواره برای حضور این دو اثر درخواست میدهید.
فیلم تازه با تهیهکنندگی آقای داروغهزاده که به جشنواره فجر نمیرسد اما فیلم قبلی به تهیهکنندگی آقای آفریده و با نام «داستان دستانداز» آماده نمایش است ولی شرکت آن در جشنواره بستگی به نوع برگزاری دارد اگر به صورت آنلاین باشد که صلاح نیست شرکت کنیم چون در چشم بههمزدنی فیلم قاچاق و نابود میشود! و در غیر این صورت برگزاری محدود جشنواره هم چندان جذاب نخواهد بود و اصولا تا اطلاع ثانوی همه جشنوارهها لطف و تاثیر سابق را بر مخاطبین خود از دست دادهاند! مگر اینکه ویروس این بیماری جدید به آموزش انسانها پایان داده و با ساکنان زمین خداحافظی کرده و رفته باشد!
منبع: روزنامه اعتماد