احسان سلطانیان کارگردان اسفرجانی مطرح کرد ؛

به دنبال نمایش واقعیت در زندگی هستم

احسان سلطانیان متولد سال 1362 در اسفرجان، اصفهان کارگردان و نویسنده است. او فارغ التحصیل رشته تهیه کنندگی در مقطع کارشناسی ارشد و کارشناسی کارگردانی فیلم از دانشگاه صداوسیمای تهران است. سلطانیان در کارنامه‌اش ساخت سریال، تله فیلم و فیلم‌های کوتاه داستانی و مستند را دارد. تهیه کنندگی و کارگردانی سریال "محرمانه در باران" ؛کارگردانی "تله فیلم شور آوا" و تهیه کنندگی و کارگردانی فیلم‌های کوتاه داستانی «رنجی که می‎بریم»، «موریانه‌ها آرامند»، «رقص روی پل پیاده»، « تله فیلم پیچ جاده نمناکـ » و فیلم‌های مستند«مشکین»، «سفیر سفر»، «گامی برای زندگی» از آثار او به شمار می آیند. احسان سلطانیان همچنین از مدرسان دانشگاه در رشته‌های سینما و انیمیشن است که به عنوان استاد نمونه کشوری نیز برگزیده شده است.اولین فیلم بلند احسان سلطانیان با عنوان «آنها» داستانی متفاوت با مضمون مسائل زنان، یک تیم بازیگر حرفه‌ای و ساختاری متفاوت دارد که نوید ظهور استعداد خوبی را در سینمای ایران می‌دهد.

اصفهان_پرسون؛هدف ما از این مصاحبه شناخت بیشتر دیدگاه این کارگردان استان اصفهان (اسفرجانی) در مورد سینمای اجتماعی است که در ادامه این مصاحبه را می خوانید :

* آیا شما فمینیست هستید ؟ و تفاوت نگاه شما با موضوعات حول محور زنان در چه چیزی نهفته بود که تصمیم گرفتید با این تم فیلم بسازید ؟

با سلام خدمت شما در مورد این سوال باید بگویم : که نه ؛ اصلا من وابسته به هیچ ایسمی نیستم ، بلکه به دنبال نمایش واقعیت در زندگی هستم . موضوعاتی که معمولا در سینمای ایران حول محور زنان مطرح می شود موضوعاتی است که ما بارها وبارها در فیلم های مختلف دیده ایم ، در فیلم هایی که معمولا نگاه فمینیستی به موضوعات اجتماعی و خانوادگی زنان دارند اینکه به طور روال قضاوت فیلمساز بی طرفانه نیست که البته اسم هیچ فیلمسازی را نمی برم و در حالدحاضر در حوزه سینماتی زنان هم فعالیت می کنم . آن چیزی که برای من اهمیت داشت این بود که از یک زاویه دید کاملا بی طرفانه به موضوع نگاه کنم . مسایل و مشکلاتی که فارغ از نگاه فمینیستی ه موضوع زنان دارم و آن چیزی که محیط خانوادگی ، اقواممان و حتی دوستان و آشنایان ما زیتد دیده ایم ونکته بسیار با اهمیت برای من این بود که روی موضوعاتی دست بگذارم که طیف وسیعی از جامعه با آن روبرو هستند . در فیلم « آنها » اپیزود نخستین در مورد زنی بی سرپرست سخن می گوید و اپیزود دوم زنی که سرپرست دارد و از وضعیت مالی خوبی برخوردار است اما باز بی سرپرست است و زن اپیزود سوم که در یک تنگنای تصمیم گیری قرارگرفته است که اتفاقا در این تصمیم که مستقیما به او مربوط است هیچ اختیار عملی ندارد. این مسایل همیشه در جامعه در همه سطوح و در همه شهرها وجود داشته است. به همین دلیل سعی کرده ام به این موضوعات نگاه کنم . موضوعاتی که در حال حاضر NGO ها در موردش بیانیه صادر می کنند و مقاله ها نوشته می شود . اما در غالب فیلم سینمایی کمتر به آن پرداخته شده است .

* آقای سلطانیان بگذارید به عقب برگردیم به زمان قبل از اکران فیلم سینمایی «آنها» ؛ که شما تحت عنوان یادداشتی برای دفاع از اجازه اکران فیلم گفته بودید شهرستانی هستید و این دلیلی شده است برای عدم توجه مدیران سینمایی به حق و حقوق شما! سوالی که مطرح است اینکه از آن زمکان تا به امروز هنوز بر این مسئله که فیلم سازان شهر ستانی تحت نگاه تمرکز گرایی پایتخت نشینان قرار دارند قایلید و چرا ؟

بله خوب در واقع یک مسئله ای هست که همچنان وجود دارد و من یک اصطلاحی دارم که هر کسی به خورشید نزدیکتر باشد قطعا از پرتو افشانی آن چیزی عایدش می شود. ما فیلم سازان شهرستانی متاسفانه مورد بی مهری واقع می شویم و این یک مسئله ای است که هر سال و همیشه در حال تکرار است و اگر کسی واقعا بخواهد پیشرفت کند باید در تهران سکونت داشته باشد . و به یکی از هزاران دفتر موجود در تهران سر بزند تا بتواند یکی از آنها را راضی کند تا برای فیلمش سرمایه گذاری نمایند، که معمولا این اتفاق بسیار نادر است . فیلم سازان شهرستانی همیشه مهجور باقی می مانند به طور مثال در فیلمی مثل «آنها » که در ردیف هنری و تجربی نبود اما در رتبه بندی هنر و تجربه دیده شد شاید من هم به عنوان یک فیلم ساز اگر شناخته شده تر بودم یقینا این فیلم ،اجازه اکران عمومی را می گرفت .

از همه مهمتر اینکه حتی سازمان های دولتی که از فیلم سازان حمایت می کنند ،آن هم به جوان ها و مخصوصا شهرستانی ها بها نمی دهند . یک سازمان دولتی ردیف بودجه خوبی دارد و هر ساله فیلم می سازد که البته فیلم هایشان برای 3 الی 4 نفر است یعنی عملا این سفره برای افراد معدودی گسترانیده شده است که در سال 98 هم برای جشنواره فجر شاهد آنها بودیم و فیلم هایی که متاسفانه با کیفیت بالا نبودند دیده شدند. این مسئله و این دیدگاه همچنان به فیلم سازان شهرستانی وجود دارد . خیلی از بچه های شهرستانی فیلم سازان با استعدادی هستند ، اگر به سالهای گذشته بر گردیم و ببینیم اصغر فرهادی فیلمساز هم استانی ما و خمینی شهری است و اگر وی به تهران نمی رفت و آن ارتباطات را در طول دوران دانشجویی به دست نمی آورد هیچ گاه اصغر فرهادی امروز نبود. و اگر در اصفهان می ماند در نهایت مانند خیلی از فیلم سازان دیگر در آموزشگاه مشغول تدریس دروس سینما بود . واین مساله متاسفانه تبدیل به یک اپیدمی شده و برای ما فیلمسازان شهرستانی تبدیل به یک تروما شده است. در فیلمسازی نگاه تهیه کنندگان تهران نگاه از بالا به پایین است و اجازه رشد به فیلمسازان شهرستان نمی دهند و خود من نزدیک به دو سال است که در حال پیدا کردن یک سرمایه گذار برای ساخت فیلم هستم و فیلمی که می تواند یک فیلم خوب در زمینه سینمای اجتماعی باشد که فیلمنامه آن را خیلی از بزرگان سینما خوانده و مورد تایید و پسند آنها قرار گرفته است ومتاسفانه تهیه کننده ها از خود من می خواهند تا سرمایه گذار این فیلم باشم و این خوب نیست و باعث بی انگیزگی می شود.

*در سال 96 مصاحبه ای داشتید با ایلنا و در آن مصاحبه گفته بودید بنا به دعوت دانشگاه سوربن فرانسه قرار است در زمینه تدریس کارگردانی سینما مبتنی بر ایماژ و استعاره فعالیت داشته باشید ؟ آیا هنوز دراین زمینه فعالیت می کنید ؟

خوب آن یک دعوتی بود که در دسامبر 2018 میلادی اتفاق افتاد و به هر حال از این دست ورک شاپ ها در دانشگاه های مختلف و محیط های آموزشی برگزار کرده ام و هنوز هم در این زمینه فعالیت دارم . البته چند وقتی هست که بنا به دلیل بیماری که داشتم از این محیط آموزشی دور بوده ام .

من همیشه به دنبال پردازش مطالب مبتنی بر مطالعات و مشاهداتم چه در زندگی و چه در حین فیلم دیدن هستم و برداشت هایی دارم که سعی می کنم بدون هیچ شاعبه و انتظار و توقعی در اختیار دوستداران سینما و دانشجوها قرار دهم .

*در مورد یکی از فیلم های کوتاهتان بپرسیم « چرا موریانه ها آرامند» ؟ما به دلیل تاثیر متفاوتی که بر مخاطبان داشته است این اثر را مورد واکاوی قرار می دهیم ؟

ما زمانی می فهمیم موریانه ها به اسکلت بندی و فنداسیون ساختمان زندگی ما آسیب رسانده اند که دیگر عملا کاری از دستمان بر نمی آید . یعنی آنها فعالیت تخریب را شروع کرده و ادامه می دهند بدون آنکه ما بفهمیم. به همین دلیل در زندگی ما هم بعضی اتفاقات شبیه موریانه هستند و آرام آرام چارچوب زندگی ما را تخریب می کنند بدون آنکه متوجه آن باشیم و باید حواسمان باشد که از ابتدا، جلوی حمله موریانه ها را بگیریم . فیلم "موریانه ها آرامند" در حمایت از تحکیم بنیان خانواده ، بازگو کننده همین مساله و یک تلنگری است به مخاطب ایرانی و مخصوصا کسانی که در زندگی زناشویی خود دچار یک روزمرگی و رکود شده اند وبه نوعی درگیر تکنولوژی و مدرنیته هستند و از مسایل اصلی زندگی دور شده و آن را فراموش کرده اند.

در واقع زمانی که این فیلم در سال 95 ساخته شد ، تمام دغدغه من این بود که خودم را جای شخصیت اصلی فیلم قرار دهم ، یعنی کسی که یک زندگی امروزی و معاصر شهر نشینی دارد و خانمی که تا دیر وقت سر کار می رود و بسیاری از فعالیت های داخل خانه ، توسط مرد انجام می شود اما مرد گلایه ای از این کار ندارد ، خیلی وقتها مردها در زندگی متاهلی کارهایی که مرسوم است بر عهده خانم ها باشد را اگر انجام دهند؛ معمولا همراه با غر زدن بوده و از خود می پرسند که چرا باید من این کار را انجام دهم ، اما مرد داستان موریانه ها آرامند با ذکاوت و هوش خودش همراه با یک آینده نگری درست جلوی افکاری که می تواند مانند موریانه زندگی را خراب کند را می گیرد و در برابرآدم هایی که در یک زندگی آپارتمان نشینی می خواهند از این ماجرا سوء استفاده کنند مقاومت می کند ، به همین دلیل این فیلم موریانه ها آرامند نام گرفت.

*سوال پایانی ؛ آیا پروژه ای برای آینده درنظر دارید ؟ به عنوان یک هنرمند هم استانی «اصفهان» برای دیده شدن هنرمندانی همچون خودتان که امکانات زیادی درشهرهای آنها نیست چه توصیه و یا پیشنهادی دارید ؟

یک فیلم نامه دارم که یک موضوع پر چالش و جذابی دارد که به مسایل حقوقی و قضایی زنان می پردازد و به نظر من اگر این فیلم ساخته شود یک قانونی در سیستم حقوقی و قضایی ایران تعدیل خواهد شد که می تواند اتفاق بزرگی باشد و این فیلم بسیار جذابی خواهد بود ، و برای ساخت آن رایزنی های زیادی انجام داده ام. ولی متاسفانه سرمایه گذار لازم پیدا نشده است و کسانی که فیلمنامه را مطالعه کرده اند از صاحب نظران سینما در حوزه کارگردانی ، بازیگری و فیلمنامه هستند که البته خود من نیزدوست دارم این اتفاق بیافتد.

من به این فیلم نامه ایمان دارم و در واقع به آثار متاخره اعتقاد دارم و دوست دارم آثاری را تولید و عرضه کنم که مخاطب زمان حال و مخاطبان سال های آینده هم از این آثار تاثیر مثبت در زندگیشان ایجاد شود.

و نکته دیگر اینکه افتخار من این است که از خطه هنر خیزاصفهان هستم البته زادگاه من اسفرجان در 110 کیلومتری جنوب شهر اصفهان است ولی تمام این استان وطن من است و عاشقانه تمام سرزمینم را دوست دارم .

به همه فعالان حوزه هنرتوصیه می کنم ، سعی کنند دیدگاهشان را نسبت به زندگی عوض کرده و آثاری را که خلق می کنند چیزی جدای از تجربیات و مشاهداتشان در زندگی نباشد و نکته دیگر این که سعی کنند آنچه حقیقت هست را بیان کنند .

هنر سینما یک هنر تجمیع هنرهای 6 گانه قبل خودش است ، یعنی تمام هنر ها را در درون خودش دارد. بنابراین چاشنی تخیلی قطعا به کمک انسان و فیلم ساز می آید ولی کسانی که می خواهند فیلم بسازند سعی کنند از واقعیت و تجربیات شخصی خودشان و دیگران در خلق اثر وام بگیرند و موضوعاتی را کار کنند که نیاز جامعه است. من مخالفتی با فیلم های ژانر ترسناک و وحشت ، علمی تخیلی ، کمدی و ... ندارم و آنها هم مخاطبان خود را دارند و نیاز جامعه هم هست ، اما مردم بیشتر با آثاری که از جنس زندگی خودشان باشد ارتباط برقرار می کنند، گاهی برای برخی از سازندگان فیلم تاسف می خورم که مانند سریال ها ی ترکی در حال تامین اوقات فراغت مردم هستند اما اصلا این اتفاق خوبی نیست ، مگر چند در صد مردم ما ساختار زندگیشان تجملی است، البته قصد ندارم به سازندگان این سریال ها و فیلم ها خدشه ای و یا توهینی وارد کنم، اما باید از جنس مردم و زندگی مردم و اکثریت آنها تولید فیلم کنیم و اصل باورپذیری را در سینما فراموش نکنیم و این اصل ؛ زمانی اتفاق می افتد که مخاطبان بتوانند با این فیلم ها همزاد پنداری کنند.

از شما و از وقتی که برای مصاحبه گذاشتید سپاسگزارم ، امیدوارم که همیشه جامعه هنری ما و به ویژه جامعه هنرمندان اصفهان رو به پیشرفت و سرشار از شادی و نشاط باشند .

194692