سید محی‌الدین حسینی ارسنجانی، روزنامه‌نگار و فعال رسانه ای نوشت:

کوچ استادان دانشگاه‌ها از ایران و پیامدهای آن

در ده سال اخیر، هزاران استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه‌های ایران کشور را ترک کرده‌اند؛ این مهاجرت گسترده نخبگان، تهدیدی جدی برای آینده علم، پژوهش و توسعه پایدار در کشور محسوب می‌شود.
تصویر کوچ استادان دانشگاه‌ها از ایران و پیامدهای آن

به گزارش سایت خبری پُرسون، سید محی‌الدین حسینی ارسنجانی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی به خروج گسترده استادان و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌های ایران طی ده سال اخیر و پیامدهای جبران‌ناپذیر آن برای علم، پژوهش، آموزش و توسعه کشور پرداخته و هشدار داده است که این مهاجرت نخبگان، تهدیدی جدی برای آینده علمی و اقتصادی ایران محسوب می‌شود.

سید محی‌الدین حسینی ارسنجانی روزنامه‌نگار و فعال رسانه ای نوشت:

در خبرهای رسمی آمده است که تنها در طی ده سال اخیر، تعداد ۱۲ هزار استاد شایسته و عضو هیأت علمی دانشگاه‌های بزرگ و معتبر کشور به دلایلی از ایران خارج شده‌اند و در مراکز علمی دنیا، به‌ویژه دانشگاه‌های اروپایی، جذب شده یا در کشورهای مختلف ساکن و مشغول به فعالیت‌های غیرتدریس و تحقیق شده‌اند. این روند، ناقوس مرگ علم و انتحار تدریجی دانشگاه‌ها در ایران، افول مدیریت علمی و زوال خرد و دانایی در بین ایرانیان مروج علم را به صدا درآورده و سرمایه‌های ملی و میهنی کشور را به خطر انداخته است.

به راستی چه خطری بالاتر از خروج نخبگان و دانشمندان بزرگ ملی از کشور و جذب آنان در مشاغل دیگر، آن هم در کشورهای بیگانه و بعضاً دشمن ایران، وجود دارد؟ کشورهایی که سال‌هاست منتظر وقوع چنین اتفاقاتی بوده و هستند. اما آیا خروج استادان دانشگاه از وطن بدون عوارض است؟ قطعا خیر. این واقعه تلخ و روزانه در حال وقوع، می‌تواند عواقب جبران‌ناپذیری برای کشور داشته باشد.

نخستین پیامد بزرگ این مهاجرت‌ها، اعلام جهانی به مردم و مراکز علمی دنیا است که در ایران ارزش علم و دانشمندان نادیده گرفته می‌شود. همچنین، در کشوری که قرن‌ها مهد علم و تمدن بوده و نخبگان بزرگی پرورش داده است، امنیت علم کم‌رنگ شده و جایگاه دانشمندان متزلزل گردیده است.

پیامد دیگر این مهاجرت‌ها، کاهش دلبستگی جوانان به کشور و تمایل آن‌ها به فرار از وطن است. عارضه بعدی، عدم اعتماد به نفس دانشجویان و استادانی است که به هر دلیل نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند از کشور خارج شوند و در مواجهه با این موج مهاجرت، دچار سردرگمی شده‌اند.

یکی دیگر از پیامدهای تلخ این واقعه، هزینه‌های هنگفتی است که کشور برای تربیت و آموزش این استادان صرف کرده و اکنون کشورهای دیگر با ارائه پیشنهادهای جذاب، استادان صاحب تجربه و کاربلد دانشگاهی ما را جذب می‌کنند. ایران، در شرایط تحریم و تهدید، به این نخبگان نیاز دارد، اما بدون آن‌ها باید برای رسیدن به خودکفایی علمی و صنعتی با دنیا رقابت کند.

از سوی دیگر، بسیاری از استادان مهاجر که به امید زندگی بهتر و رفاه از کشور خارج می‌شوند، به‌طور غیرمستقیم در خدمت کشورهای بیگانه قرار می‌گیرند و ممکن است به مرور زمان علاقه و تعلق خاطرشان به وطن کاهش یابد. این استادان، با سبک زندگی غربی، بخش‌هایی از هویت ایرانی خود را کمرنگ می‌کنند.

خروج استادان باتجربه و نخبه، باعث کاهش اعتبار دانشگاه‌های داخل کشور در سطح بین‌المللی می‌شود و استادان در آستانه جذب به دانشگاه‌های ایران را نیز از ماندن در کشور منصرف می‌کند. در ادامه، جایگزینی استادان تازه‌کار و گاه کم‌صلاحیت، که فاقد تجربه و توان علمی کافی هستند، با استادان مهاجرت کرده، روند توسعه علمی و آموزشی را مختل می‌کند.

برخی که صرفاً مدرک دارند و از سواد کافی برخوردار نیستند، ممکن است با پارتی‌بازی و سفارشات مقامات سیاسی جایگزین استادان نخبه شوند. با این حال، بسیاری از استادان مهاجرت کرده، اگر شرایط دانشگاه‌های داخل بهتر شود و از بگیر و ببندها و برچسب‌زنی‌ها کاسته گردد، با افتخار و میل به وطن باز خواهند گشت و به خدمت علمی و پژوهشی خود ادامه خواهند داد.

امید است هیچ دستگاه یا مقام داخلی با علم و دانشگاه و آینده آموزشی و پژوهشی کشور بازی نکند. وزرای علوم، تحقیقات و فناوری و روسای دانشگاه‌ها در برابر خروج استادان ممتاز و اعضای هیأت علمی مسئول هستند و باید پاسخگو باشند، زیرا خسارت ناشی از فرار نخبگان بسیار بالاتر از خروج ارز یا سایر منابع مادی است و از دست رفتن سرمایه‌های علمی و انسانی جبران‌ناپذیر است.

منبع: پُرسون

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

1068630

مطالب مرتبط

سازمان آگهی های پُرسون