دخترک عراقی ۵ یا ۶ ساله است. سبد کوچکی در دست دارد. چند جفت جوراب در سبد است. دخترک در مسیر راهپیمایی انبوه جمعیت از نجف به کربلا ایستاده و به زائران، جوراب تعارف میکند. خود دخترک اما، پا برهنه است!... پدر جان چند سال داری؟... ۸۴ سال... با این قد خمیده و عصا در دست برای چه آمدهای؟!... آمدهام به مولایم اباعبدالله الحسین بگویم، فراموشت نمیکنیم... سلام برادر! از کجا میآیی؟ از فرانسه. صلیب بر گردن داری؟!... مسیحی هستم ... مسیحی و پای پیاده در مسیر کربلا؟!... پیامبرمان فرق میکند ولی امام حسینمان یکی است... آقای راننده! از جاده اصلی منحرف شدهاید. قرار است ما را به نجف ببرید ولی... به اهالی روستایمان قول دادهام برایشان زائر بیاورم... امشب را میهمان روستایمان باشید، صبح زود به نجف میرویم... جان ابوالفضلالعباس مرا نزد اهالی روستایم شرمنده نکنید!