خوزستان یکی از مهمترین و شاخصترین نمادهای ناکامی و ناکارآمدی مدیریتی ملی و استانی سده معاصر کشور است. استانی که از نظر شاخصهای اقلیمی، جغرافیایی، طبیعی و موقعیت ویژه و مناسب خود میتوانست به نمونهای از حکمرانی خوب در کشور مبدل شود، شوربختانه در وضعیتی به سر میبرد که هرازگاهی صدای اعتراضهای صنفی، کارگری، اجتماعی و سیاسی گروههایی از شهروندان آن، ابعادی از نارضایتیها و شکست برنامههای توسعه کشور و ناکارآمدی نحوه اداره این منطقه بااهمیت را نمایان میکند.