امروزه پس از گذشت حدود یک ربع قرن از آغاز حیات پدیدهای به نام «جنبش اصلاحطلبی» در ایران، اگر چهرههای موثر این پدیده را به بحث و گفتوگویی درباره آسیبشناسی اصلاحات فرا بخوانیم، معمولا نخستین حرفشان این خواهد بود که: «ابتدا باید مشخص شود چه چیزی، چگونه در این نظام باید اصلاح شود!» در واقع همین یک جمله، از بیبرنامگی و سردرگمی و بینظمی عملکردِ اصلاحطلبان در 25 سال گذشته پرده برمیدارد و دلیل اصلی ناکامی سیاسی آنها را توضیح میدهد.