گفتوگوی آقای پزشکیان با تاکر کارلسون نقاط کلیدی گوناگونی داشت. اولین نکته، نفس همین گفتوگو بود. متأسفانه مدتهاست که مقامات ایرانی از فضای رسانهای جهان و آمریکا خارج هستند.
هفدهمین اجلاس سران بریکس در ریودوژانیرو، برزیل، بستری برای ابراز مواضع کشورهای عضو درباره جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل و مسئله فلسطین بود. سخنرانان چه مواضعی درباره جنگ ایران و اسرائیل داشتند؟ در پاراگراف ۲۱ بیانیه سران بریکس، حمله ۱۳ ژوئن به ایران محکوم شدهاست، اما نامی از متجاوز برده نشدهاست و سران بریکس حاضر به نام بردن از اسرائیل و آمریکا و محکوم کردن مستقیم این دو طرف نشدند.
با گذشت 12 روز از آغاز تهاجم اسرائیل به ایران، آتشبس غیررسمی و شکنندهای میان ایران و اسرائیل برقرار شد؛ اما آغاز و تداوم آتشبس به معنای پایان تنشها نیست و هر لحظه ممکن است آتش جنگ دوباره شعلهور شود.
روزنامه نیویورکتایمز میگوید برخلاف ادعای اسرائیل مبنی بر «نمادین» بودن حمله سایبری به زندان اوین، شواهد نشان میدهند این عملیات کاملاً هدفمند و با قصد واقعی آسیب به زیرساختهای امنیت سایبری ایران و دادههای زندانیان طراحی شده است
یک سال پیش بود که تمامی آرزوهای تندروها برای خالصسازی بیشتر قدرت بر باد رفت و حتی با مشارکت حداقلی مردم نیز نتوانستند این خواب خود را تعبیر کنند. حتی هنگامی که فقط بخشی از مردم به میدان آمدند، توانستند تا این خطر بزرگ را از ایران دور کنند.
با گذشت بیش از ۳ هفته از آغاز درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی و فروکشکردن تبعات آن، بازار ارز ایران یکی از مهمترین عرصههایی بود که در معرض سنجش تابآوری اقتصادی قرار گرفت.
براساس آخرین آمارهای غیررسمی، حدود ۷ میلیون مهاجر افغانستانی در ایران حضور دارند که با لغو برگههای سرشماری مهاجرین، بیش از چهار میلیون نفر از آنها غیرقانونی هستند.
درباره همراهی جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران، از همان روزهای اول جنگ با توجه به آنچه در شمال و شمال غرب کشورمان رخ میداد گمانهزنیهائی وجود داشت. تماس تلفنی رئیس جمهور پزشکیان با الهام علیف در همین زمینه و انکار صریح رئیس جمهور آذربایجان تا حدودی این گمانهزنیها را به محاق برد ولی در روزهای اخیر مطالبی از قول صاحبنظران و افراد مطلع در این زمینه منتشر شده که اعتماد به انکار الهام علیف را دچار تزلزل کرده است.
در روزهایی که ایران با تهدیدات جدی منطقهای مواجه است، شاهد یکی از نادرترین پدیدههای اجتماعی-سیاسی هستیم، یکپارچگی مثالزدنی ملت ایران، فارغ از قومیت، دین، مذهب و گرایشهای سیاسی، در حمایت از موجودیت کشور و دفاع از کیان ملی. جنگ دوازدهروزه اخیر نهتنها عاملی برای تنش نبود، بلکه باعث تقویت پیوندهای ملی و روشن شدن خطوط مرز میان "ملت" و "اقلیت بیپروا" شد.
با همه این تجاربی که به دست آوردهایم، آیا باید با چشمبستن بر عهدشکنیهای مکرر آمریکا، باز همان چهرههایی را که سیاست خارجی ایران را معطل وعدههای پوچ خود کردند، بهعنوان رابین هود و ناجی ملت ایران معرفی کنیم؟
وزیر میراث فرهنگی گفت: در پی مکاتبه رسمی ایران، مدیرکل یونسکو درباره احتمال آسیب به آثار تاریخی و طبیعی کشورمان، به رژیم صهیونیستی هشدار داده است. این هشدار بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی مرتبط با حفاظت از اموال فرهنگی صادر شده است.
یکی از دستاندرکاران امور سینمائی کشورمان به نقل از یکی از کارگردانهای مطرح آمریکائی گفت: برای ساختن فیلم «جرج دبلیو بوش» وزارت جنگ آمریکا (پنتاگون) بسیاری از اسنادش را در اختیارم گذاشت. من با مطالعه این اسناد اطلاعات زیادی درباره ایران به دست آوردم و متوجه این نکته شدم که هدف اصلی آمریکا از درگیریهای مستمر با جمهوری اسلامی ایران تجزیه ایران است.
در نیمه دوم دهه ۸۰، تمسخر واکنشهای غرب به مسئله هستهای و نادیده گرفتنِ اراده جامعه بینالمللی، قطعهای از پازل محبوبیت پوشالی رئیسجمهور وقت و اسباب موجسواری سیاسی او محسوب میشد. در سالیان دهه ۹۰ نیز، حل اختلاف هستهای با غرب و انتفاع عموم مردم از آثار اقتصادی آن به متغییری تعدیلکننده بدل شد و حسن روحانی هشتسال اقامت خود را در پاستور بدان مدیون است.
درباره ماهیت رفتار تندروهایی که شب و روز دنبال تحریک داخل و خارج به درگیری و جنگ هستند، چه میتوان گفت که تاکنون نگفته باشیم؟ آنان به اندازهای بیپروا هستند که حتی خواستار اعدام رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدهاند و چنان هزینهای برای کشور بار کردند که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد را مجبور به تکذیب کردند و جالب است دادستان محترم تهران هم اصلاً خلافی در این رفتار ندیده است که حداقل تذکری دهد.
گزارش برخی رسانهها حاکی است بخشی از حملات اسرائیل علیه ایران از سوی دریای خزر و آسمان باکو آمدهاند. موضوعی که زمینهساز تماسها و هشدارهای پیاپی از سوی مقامات ایرانی شد.
عقل سلیم میگوید وقتی دشمن شیطان صفت در انتظار ضربه مجدد به ایران است و روی شکافهای اجتماعی ما برای اثرگذاری حساب میکند، هر کنشی که شکافها را فعال کند، مردود و به نفع دشمن است.
آنچه در این روزها به آن نیاز داریم، ارائه یک روایت دقیق، امید بخش و نزدیک به مرز واقعیت است تا علاوه بر اینکه مخاطب آن را میپذیرد، تصویر دقیقی از پیروزی در جنگ و شکستها ارائه دهد و بتواند پاسخی درخور به جنگ روانی و رسانهای دشمن بدهد.
در روزهای اخیر زمزمههایی از برخی تریبونها به گوش میرسد که یادآور دوگانه «دیپلماسی- میدان» است. از قضا همان کسانی که در گذشته مدعی مخالفت با این دوگانهسازی بودند حالا خود با طعنه و کنایه به دیپلماسی و به اسم دفاع از توانمندی دفاعی مبدع و مروج آن شدهاند.
وسان کاسارد، رئیس نمایندگی صلیب سرخ در ایران، کشته شدن امدادگران را فاجعهای انسانی توصیف کرد و نسبت به تکرار حملات علیه تأسیسات درمانی و بشردوستانه هشدار داد. او خواستار پایبندی همه طرفهای درگیر به قواعد جنگ و تضمین دسترسی امن به آسیبدیدگان شد.
به نظر میرسد بعد از آتش بس کنونی، تهاجم در شکل و شمایل دیگری ادامه خواهد یافت که همان ترور، عملیات انفجاری، انتحاری و جنگ روانی است. بنابراین، وظیفه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ما از این به بعد بسیار سنگینتر خواهد بود.