اروپا و امریکا

مسیر انتقال قدرت یک مسیر پیش‌بینی شده قانونی است که در صورت تخطی پیامدهای قانونی خواهد داشت. ترامپ از این جهت ‌که بعداً با او برخورد قانونی نشود، تمکین کرده است و پذیرفته که همکاری لازم را انجام دهد و اسناد، مدارک و بودجه لازم در دوره انتقال را در اختیار بایدن قرار دهد.

شرایط امروز آمریکا با دهه‌های گذشته متفاوت است و قدرت اقتصادی سابق آمریکا در حال حاضر دیده نمی‌شود. همین مسئله سبب شد که آمریکایی‌ها در عرصه بین‌المللی تأثیرگذاری کمتری داشته باشند و روز به روز با یک شتاب فزاینده‌ از میزان تأثیرگذاری هژمونیک آمریکا در عرصه بین الملل کاسته شود.

نزدیک بودن آرای ترامپ و بایدن نشان‌دهنده یک جامعه دوقطبی است و این یک نقص در دموکراسی غربی است. بنابراین آمریکا باید یک سیستم انتخاباتی جدید به وجود آورد که نزدیک به اجماع باشد در غیر این‌صورت نامزدهای انتخاباتی دائما یکدیگر را متهم می‌کنند همانگونه که ترامپ چهار سال قبل متهم بود که با کمک روسیه روی کار آمده است و بایدن نیز متهم است که با تقلب رئیس جمهور شده است.

آمریکا دیگر یک ابرقدرت نیست و حداکثر بتوان آن را یک قدرت بزرگ نامید. همه تحلیلگران و بیش‌تر اندیشمندان معتقد هستند که آمریکا در سراشیبی افول قرار دارد و این افول نه تنها در حوزه اقتصادی بلکه در حوزه سیاسی، امنیتی، نظامی و در بین افکار عمومی بین المللی به وجود آمده است.

سنگ بنای اصلی دموکراسی آمریکایی که خودشان مدعی هستند دموکراسی الگو و نمونه در دنیا است در این انتخابات ترک برداشت. در سال 2016 که ترامپ انتخاب شد، همین انتخابات، همین مردم و همین الکترال کالج بود و حالا که شرایط را به نفع خود نمی‌بیند بازی را بهم زده است و این نشان می‌دهد که این قانون اساسی و ساختار مبتنی بر قرارداد اجتماعی ترک برداشته است.

وضعیت فعلی آمریکا به یک دو راهی کشیده شده است و اگر ترامپ بتواند با شیطنت‌های خود رقیب را کنار بزند، ضربه بسیار خطرناکی به دموکراسی آمریکا زده است حتی اگر جامعه آمریکا موفق به کنار گذاشتن ترامپ شود، جریان ترامپیست ادامه خواهد داشت. چرا که ترامپ در تلاش است برنامه‌های رئیس جمهور جدید را با مانع روبرو کند و از طرفی در حال بازسازی برای انتخابات سال 2024 است. بنابراین وضعیت دو دستگی و شکاف در جامعه آمریکا همچنان استمرار پیدا خواهد کرد و این امر ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را ضعیف‌تر می‌کند.

سیاست‌های جهانی‌سازی باعث شده که قدرت در درون آمریکا به سمت تهی شدن حرکت کند. طیف طرفدار این سیاست برای این‌که حقوق کارگران و هزینه‌های تولید را کاهش دهند، تولید را به خارج از آمریکا منتقل کرده‌اند، در نتیجه اشتغال در آمریکا کاهش پیدا کرده و مشکلات معیشتی ایجاد شده است و افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی درون جامعه آمریکا می‌تواند به درگیری‌ها، شورش‌ها وحتی برخوردهای مسلحانه منجر شود.