اروپا و امریکا

وقتی ترامپ اوضاع نظرسنجی‌های قبل از انتخابات را دید، تصمیم گرفت که این بدنه را پای صندوق رأی بیاورد و اگر از طریق صندوق رأی نتواند به نتیجه برسد این بدنه افراطی نژادپرست را به عنوان اهرم فشار علیه ساختار قرار دهد تا بتواند در کاخ سفید باقی بماند. هدف اصلی ترامپ این است که در کف خیابان‌های آمریکا نتیجه انتخابات را تغییر دهد و به تعبیری حق خود را از طریق ایجاد آشوب در خیابان‌ها بگیرد.

ترامپ در این دوره از انتخابات به جمهوری‌خواهان باخت نه به دموکرات‌ها و اگر در ایالات آریزونا، پنسیلوانیا، میشیگان، ویسکانسین و جورجیا، جمهوری‌خواهان به صورت مطلق از ترامپ حمایت می‌کردند قطعاً ترامپ می‌توانست بایدن را در آن ایالات شکست دهد. از طرف دیگر بخشی از جمهوری‌خواهان سنتی که در سال 2016 به ترامپ رأی داده بودند نیز این بار نه تنها رأی خود را به نفع ترامپ به گردش در نیاوردند بلکه به نفع بایدن به گردش درآوردند.

با توجه به جو موجود در آمریکا و افکار عمومی که علیه ترامپ شکل گرفته، بعید به نظر می‌رسد که ترامپ بتواند از حیث حقوقی برنده شود. از این رو جمهوری‌خواهان در تلاش هستند که ترامپ را متقاعد به کناره‌گیری کنند.

انتخابات ۲۰۲۰ در آمریکا برای این کشور یک رسوایی جهانی بود و رفتار ترامپ که نشأت گرفته از یک سیاست و دکترین خاص می‌باشد و آن اصل «نه به باخت» است منجر به این رسوایی شد و نشان داد در باطن ادعای پوشالی کشور آمریکا فقط منافع شخصی یکسری افراد و گروه‌های مرتبط با آن‌ها مهم است و از شعارهای دفاع از حقوق بشر و آزادی بیان برای اثر گذاشتن در کشورهای دیگر و توسعه طلبی استفاده می‌کنند.

بازتعریف ساختار آمریکا و گذار از بحران‌های آمریکا کار آسانی نیست که دولت بایدن بخواهد انجام دهد و نکته قابل توجه این است که هنوز دوران ریاست جمهوری ترامپ تمام نشده و ترامپ به صورت رسمی تا دو ماه دیگر رئیس جمهور آمریکاست و بسیاری از رسانه‌های آمریکایی تحلیل کرده‌اند که ترامپ به علت شکست در انتخابات، انتقام سختی از دولت بعدی آمریکا خواهد گرفت یعنی طی دو ماه آینده مؤلفه‌های بحران در آمریکا را تقویت خواهد کرد.

آمریکا با چهار فاکتورِ قدرت اقتصادی، قدرت نظامی، نهادها (مثل نهاد ریاست جمهوری و نهاد کنگره) و قدرت نرم، آمریکا شد اما در حال حاضر آمریکا در این چهار حوزه دچار افول شده و رو به انحطاط است.