به گزارش سایت خبری پُرسون، زهرا بیگینژاد پژوهشگر حوزه معماری و شهرسازی در یادداشتی به اهمیت و ضرورت طراحی «پناهگاههای شهری» به عنوان فضاهای امن در شرایط بحرانهای مختلف مثل جنگ، حملات هوایی، ناآرامیهای داخلی و بحرانهای زیستمحیطی پرداخته است و نوشت:
در جهان امروز که مرز میان صلح و تهدید باریکتر از همیشه شده، مفهوم «امنیت شهری» دیگر محدود به حضور نیروی انتظامی یا کنترلهای دیجیتال نیست. امنیت واقعی زمانی معنا مییابد که شهروندان حتی در لحظات بحران، اعم از جنگ، حمله هوایی، ناآرامیهای داخلی یا بحرانهای زیستمحیطی، بتوانند در شهر خود جایی برای پناه و آرامش بیابند.
در این میان، «پناهگاههای شهری» بهعنوان بخشی از معماری پیشدستانه، جایگاهی حیاتی در طراحی معاصر دارند. برخلاف تصور رایج، پناهگاه تنها فضایی نیست که در زیرزمین ساخته شده یا صرفاً در مواقع اضطرار استفاده شود. پناهگاه شهری اگر با نگاه معمارانه و یکپارچه طراحی شود، میتواند بخشی از فضای روزمره زندگی شهری باشد؛ ایستگاه مترو، پارکینگ زیرزمینی، آمفیتئاتر محلی، مدرسه یا حتی یک فضای عمومی چندمنظوره که در شرایط عادی کاربری فرهنگی و اجتماعی دارد و در شرایط بحران به فضایی امن و حفاظتشده تبدیل میشود.
تجربه شهرهایی پس از جنگ نشان داده است که ادغام عملکرد پناهگاهی با فضاهای عمومی روزمره هم هزینه ساخت را کاهش میدهد، هم پایداری اجتماعی ایجاد میکند و هم آرامش روانی مردم را افزایش میدهد. شهروندی که بداند ایستگاه متروی محل رفتوآمدش در صورت حمله هوایی میتواند جانش را نجات دهد، رابطهای عمیقتر با شهر خود پیدا میکند.
از سوی دیگر، پناهگاهها نباید صرفاً عملکردی و سرد باشند. معماری این فضاها باید بهگونهای باشد که احساس امنیت، کرامت انسانی و حضور فرهنگی را حفظ کند. فضاهایی که تنها با دیوار بتنی و نور سرد تعریف میشوند، در شرایط بحران ممکن است خود منبع اضطراب شوند. در مقابل، استفاده از رنگ، نورپردازی هوشمند، تهویه طبیعی، طراحی با مقیاس انسانی و نشانهگذاری واضح میتواند از این فضاها محیطهایی قابلزیست و حتی الهامبخش بسازد.
نکته مهم دیگر، توجه به دسترسی و پراکندگی مناسب پناهگاهها در بافت شهری است. صرفاً ساخت چند پناهگاه بزرگ در نقاط محدود شهر، پاسخگوی نیاز لحظهای میلیونها نفر نخواهد بود؛ بلکه باید در طراحی محلهها، شبکهای از فضاهای امن و قابلدسترسی برای گروههای مختلف کودکان، سالمندان، معلولین و زنان پیشبینی شود.
طراحی پناهگاههای شهری همچنین نباید به وضعیت جنگی محدود شود. در کشورهایی مانند ژاپن، این فضاها در هنگام زلزله، توفان یا حوادث شیمیایی و صنعتی نیز به کار میآیند. این یعنی ما باید «بحرانمحور» طراحی کنیم، نه صرفاً «جنگمحور». در این نگاه، پناهگاه یک کالای استراتژیک نیست، بلکه بخشی از حق به شهر و حق به زندگی ایمن برای همه شهروندان است.
معماری امروز ایران، بهویژه در شرایطی که منطقه درگیر تهدیدات مستمر است و تهران و سایر کلانشهرها زیر سایه اضطرابهای پنهان امنیتی و زیستمحیطی زندگی میکنند، باید بهجای واکنش پس از بحران، وارد طراحی پیشگیرانه، انسانمحور و فرهنگی شود.
پناهگاهها میتوانند نشانهای از آمادگی ما برای فردا باشند؛ فردایی که شاید بیاید، شاید نه؛ اما اگر بیاید، حق ماست که در آن نه فقط زنده بمانیم، بلکه با عزت زندگی کنیم.
منبع: پُرسون