به گزارش سایت خبری پُرسون، رحم جایگزین یا همان بارداری به جای دیگران، یکی از روشهای پرحاشیه در کمکباروری است که در آن زنی حاضر میشود بهجای زوجی دیگر، کودک آنها را در رحم خود حمل کند. این روش در برخی کشورها قانونی است و در برخی دیگر ممنوع اعلام شده است. واژههایی مانند «مادر قرضی»، «مادر مهمانخانه» یا «رحم اجارهای»، بسته به فرهنگ و زبانهای مختلف، برای این پدیده به کار رفتهاند. اما در پس این واژهها، واقعیتهایی اجتماعی، روانی و گاه اقتصادی پنهان است که چندان به آنها پرداخته نشده است. برخی پژوهشها آن را نوعی همکاری انسانی و نجاتبخش میدانند، اما دیگرانی نیز هستند که این عمل را استثماری، پر از تبعیض و تحقیرآمیز تلقی می نمایند.
تجاری شدن فرایند رحم جایگزین، یعنی وقتی این اتفاق نه از سر نیت کمک بلکه با هدف کسب درآمد رخ میدهد، باعث شده بحثها درباره این پدیده پیچیدهتر شود. برخی گزارشها آن را حتی به قاچاق انسان و استثمار زنان فقیر نزدیک دانستهاند. در بسیاری از کشورها مانند ایتالیا، فرانسه و آلمان این عمل ممنوع است، درحالیکه در کشورهایی مثل ایران، روسیه یا اوکراین، قانون صریحی برای منع آن وجود ندارد. این وضعیت باعث شده پدیده رحم اجارهای به مسئلهای حساس، بحثبرانگیز و نیازمند واکاوی عمیقتر از جنبههای اجتماعی و انسانی تبدیل شود. در ایران نیز با وجود انجام این نوع بارداریها، نگاه علمی-اجتماعی کافی به آن صورت نگرفته و بیشتر مطالعات موجود در حوزه حقوقی یا پزشکی باقی ماندهاند.
در همین راستا، فخرالسادات هاشمینسب، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان به همراه یکی از همکارانش، پژوهشی اجتماعی درباره تجربه زیسته زنانی که رحم خود را اجاره دادهاند، انجام دادهاند. این تحقیق، نگاهی ساده اما انسانی به یکی از پیچیدهترین روابط اجتماعی انداخته است؛ جایی که بارداری از یک مسئله شخصی و طبیعی به یک قرارداد و تبادل بین افراد تبدیل میشود.
پژوهشگران با استفاده از روش کیفی و بر پایه نظریهپردازی از طریق گفتوگو با افراد، به سراغ ۱۲ زن رفتند که در شهر کرمان حداقل یکبار رحم خود را برای دیگران به اجاره گذاشته بودند. هدف این بود که بفهمند این زنان، خودشان این تجربه را چگونه معنا میکنند، چه احساسی به آن دارند، و با چه چالشهایی روبهرو شدهاند.
نتایج بهدستآمده از این تحقیق که در فصلنامه «پژوهشنامه زنان» وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شدهاند، نشان میدهند که بیشتر زنان شرکتکننده، احساس میکنند در این روند با آنها مثل یک ابزار یا کالا رفتار شده است. از جمله موضوعاتی که در صحبتهای آنها پررنگ بوده، احساس شرم، تجربه فشار روانی، تحت کنترل بودن توسط والدین سفارشدهنده (یعنی کسانی که فرزند را سفارش دادهاند) و نوعی احساس بیگانگی با بارداری بوده است.
یکی از مهمترین یافتهها در این پژوهش، پدیدهای بود که محققان آن را «بیگانگی از بارداری» نامیدند؛ یعنی زنان احساس میکردند که دیگر ارتباطی طبیعی با فرزندی که در رحم دارند ندارند، چون فرزند متعلق به آنها نیست. آنها بارداری را نه به عنوان بخشی از بدن و زندگی خود، بلکه به عنوان وظیفهای بیرونی و برنامهریزیشده تجربه کردهاند.
دیگر اطلاعات این تحقیق حاکی از آن هستند که در روند رحم اجارهای، نوعی مبادله ناعادلانه شکل میگیرد. والدین سفارشدهنده معمولاً قدرت بیشتری دارند؛ آنها قراردادها را تنظیم میکنند، هزینهها را میپردازند و تصمیمها را میگیرند. در مقابل، مادر جایگزین گاهی حتی حق اظهار نظر ندارد و احساس میکند که صدایش شنیده نمیشود. این عدم تعادل قدرت، میتواند زنان را دچار آسیب روانی، از دست دادن کنترل بر بدن خود و حس استثمارشدگی کند. اگرچه پول حاصل از این کار ممکن است زندگی زنان را از نظر اقتصادی تغییر دهد، اما پیامدهای روانی و اجتماعی آن نیاز به توجه جدی دارد.
پژوهشگران پیشنهاد کردهاند که برای رعایت حقوق مادران جایگزین، قراردادهای روشن و عادلانه نوشته شود، حمایت عاطفی و مشاوره در طول بارداری فراهم گردد، و خود این زنان نیز در تصمیمگیریها مشارکت واقعی داشته باشند. تنها در این صورت است که میتوان از رحم جایگزین بهعنوان راهی انسانی برای فرزندآوری یاد کرد، نه ابزاری برای سودآوری یکطرفه.
این مقاله علمی پژوهشی در نشریهای که تمرکز آن بر مسائل اجتماعی زنان در ایران است، منتشر میشود و انتشار چنین تحقیقی، نشاندهنده اهمیت یافتن نگاهی عمیقتر و واقعیتر به موضوعات حساس اجتماعی است.
منبع: ایسنا