دکتر کامران کرمی پژوهشگر مسائل خلیج فارس طی یادداشتی نوشت:

چرا مذاکرات صلح در ریاض؟

میانجی‌گری عربستان میان آمریکا و روسیه با دو دستورکار بهبود روابط مسکو و واشنگتن و همچنین فراهم کردن زمینه‌های صلح اوکراین در صورت موفقیت می‌تواند به میانجی‌گری عربستان برای آینده غزه هم مرتبط شود و ریاض را بیش از پیش به یک بازیگر دارای ابتکار در بحران‌ها تبدیل کند. نباید از نظر دور داشت که موفقیت عربستان سعودی در این دو بحران جهانی می‌تواند زمینه‌های میانجی‌گری احتمالی ریاض میان ایران و آمریکا بر سر مساله هسته‌ای را نیز در چشم‌انداز قرار دهد.
تصویر چرا مذاکرات صلح در ریاض؟

به گزارش سایت خبری پُرسون، دکتر کامران کرمی پژوهشگر مسائل خلیج فارس در یادداشتی نوشت: میزبانی کاخ درعیه ریاض از وزرای خارجه آمریکا و روسیه به‌ عنوان پیش‌درآمد مذاکرات صلح اوکراین را می‌توان یک نقطه‌ عطف در دیپلماسی منطقه‌ای و نقش آن در روندهای نوظهور بین‌المللی متاثر از شکاف‌ها و تکانه‌های فروپاشی نظم موجود و متعارف دانست. به عبارت بهتر نقش مناطق به‌ ویژه مناطقی چون خلیج فارس و شبه‌جزیره عربی در روندها و فرآیندهای بین‌المللی در حال پررنگ‌تر شدن است. در چنین زمینه‌ای بازیگرانی که دارای وزن و جایگاه سیاسی و اقتصادی توامان هستند و دارای روابط عالی و در عین حال متوازن بین قطب‌های متعارض قدرت هستند، فرصت چانه‌زنی و ایفای نقش بیشتر را پیدا خواهند کرد.

عربستان سعودی به‌ عنوان بازیگر خاورمیانه‌ای برخوردار از مولفه‌های قدرت، روز سه‌شنبه ۱۸ فوریه با میزبانی از هیات‌های آمریکایی و روسی در تلاش است اعتبار قابل‌توجهی را برای خود در یکی از بحران‌های مهم بین‌المللی حال حاضر فراهم و آن را زمینه‌ای برای سهم بیشتر از کیک اقتصاد سیاسی جهانی قرار دهد و جایگاه تعیین‌کننده‌ای در توازن بین دوقطبی بزرگ شرق و غرب در سطح جهانی ایفا کند. آنچه این زمینه را تقویت کرده نقش اقتصادی در حال ظهور عربستان به‌عنوان مکمل قدرت سیاسی و سنتی این کشور در سطح منطقه است.

از زمانی که ولیعهد عربستان سعودی چشم‌انداز ۲۰۳۰ را برای گذار به اقتصاد پسانفت و متنوع‌سازی درآمدهای دولت تعریف و پیاده‌سازی کرد، ریاض به‌سرعت مورد توجه کانون‌های سرمایه و اقتصادهای آینده‌نگر قرار گرفت. این بستری را فراهم آورده تا پادشاهی سعودی را در روندهای نوظهور جهانی قرار دهد. میزبانی ریاض از هیات‌های تجاری، فناوری، هوش مصنوعی، ورزشی، گردشگری و... باعث شد عربستان بتواند از محدودیت‌های سنتی قدرت عبور کند و جایگاه خود را در میان اقتصادهای گروه ۲۰ ارتقا دهد.

بنابراین می‌توان چشم انداز ۲۰۳۰ را محور ثقل چرخش قدرت از سوی عربستان برای بازیگری فراتر از سطح منطقه‌‌ای و نقش‌آفرینی در عرصه‌های فرامنطقه‌ای و بین‌المللی در قالب راهبرد «موازنه بینامنطقه‌گرایی» در سیاست خارجی ارزیابی کرد. این نقش به‌ سرعت مورد توجه آمریکا، چین، اتحادیه اروپا و روسیه قرار گرفت. چین با اتصال پروژه کمربند-راه خود به ویژن ۲۰۳۰ عربستان، معاهده جامع استراتژیک را با این کشور امضا کرد و حجم تجارت دو کشور به‌سرعت به رقم ۱۰۷میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ رسید.

همزمان اتحادیه اروپا نیز با امضای مشارکت تجارت آزاد با مجموعه شورای همکاری خلیج فارس و در راس آنها عربستان، به جایگاه جدید سعودی توجه ویژه نشان داد. چالش‌های روسیه در روابط با غرب نیز باعث تقویت شراکت و تجارت با عربستان و امارات شد و پوتین توانست همانند ترامپ به ایجاد روابط شخصی با محمد بن سلمان نائل آید.

ایجاد چنین روابطی جز از مجرای افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی یک کشور به‌ ویژه از منظر قدرت‌های بزرگ ممکن نیست. ریاض از زمانی که پروژه نفوذ سیاسی خود از مسیر حمایت از سلفی‌گری و ایفای نقش برادر بزرگ‌تر دولت‌های عربی را به بازیگری تجاری و اقتصادی تغییر داد، توانست برای خود پرستیز و جایگاه چانه‌زنی به‌مراتب فراخ‌تر و پایدارتری را فراهم کند. قدرت نفتی عربستان که می‌تواند نقش حمایتی قابل‌توجه برای پروژه‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری این کشور در مکان‌ها و کانون‌های دیگر ایفا کند، از دید قدرت‌های بزرگ از جمله آمریکای ترامپ پنهان نیست.

با‌ این‌ حال صرف بهره‌مندی از منابع سنتی قدرت و همچنین جایگاه اقتصادی یک کشور در روندها و مناسبات جهانی نمی‌تواند برای یک کشور، جایگاه تعریف کند. این عرصه به متغیر سومی هم نیازمند است و آن سیاست خارجی متوازن و در عین بی‌طرفی، فعال در مناقشات و کشمکش‌های منطقه‌ای و جهانی است. برخلاف تصور رایج که رابطه عربستان و آمریکا را در قالب وابستگی صرف ریاض به واشنگتن تحلیل می‌کنند، عربستان توانسته در طول یک دهه گذشته زمینه‌های وابستگی متقابل نامتقارن را با ایالات متحده کلید بزند. در چنین قالبی است که مسکو عربستان را کشوری مناسب برای میانجی‌گری قلمداد می‌کند. اگر بنا بود ریاض بخشی از منازعه غرب علیه روسیه باشد، از دید پوتین، عربستان هرگز بازیگر بی‌طرف و فعالی برای وساطت محسوب نمی‌شد.

کوتاه سخن آنکه میانجی‌گری عربستان میان آمریکا و روسیه با دو دستورکار بهبود روابط مسکو و واشنگتن و همچنین فراهم کردن زمینه‌های صلح اوکراین در صورت موفقیت می‌تواند به میانجی‌گری عربستان برای آینده غزه هم مرتبط شود و ریاض را بیش از پیش به یک بازیگر دارای ابتکار در بحران‌ها تبدیل کند. نباید از نظر دور داشت که موفقیت عربستان سعودی در این دو بحران جهانی می‌تواند زمینه‌های میانجی‌گری احتمالی ریاض میان ایران و آمریکا بر سر مساله هسته‌ای را نیز در چشم‌انداز قرار دهد. زمینه‌ای که اتفاقا برای محیط پیرامونی و همسایگی عربستان با جمهوری اسلامی ایران حائز بیشترین تاثیر و ضریب سیاسی و امنیتی است.

منبع: دنیای اقتصاد

876269

سازمان آگهی های پرسون