به گزارش سایت خبری پُرسون، سپهر خلجی در یادداشتی نوشت: راز حمله به جریان دغدغهمند انقلابی چیست و چرا تلاش میشود دلسوزان انقلاب با عناوینی مانند تندرو و افراطی برچسبگذاری شوند؟ اتاق فکر تخریب جریان انقلابی کجاست و طراحان و هدایتگران این اتاق عملیات به کجا وابستهاند؟
در آستانه چهلوششمین سال پیروزی انقلاب اسلامی هستیم، انقلابی که با هدایت و رهبری امام عزیز در اردوگاههای مسلط بر دنیا زلزله ایجاد کرد. در نظام حکمرانی و در مناسبات جهانی جریان نویی را درانداخت که هم دارای شعار و آرمان بود و هم برخوردار از چشمانداز. نظامی را بر پایه این حرف نو و بر اساس همان شعارها و آرمانها پایهگذاری کرد که هدفش اجرای عدالت، روشش مقاومت و ایستادگی و غایتش استقلال و عدم وابستگی بود. در طول چهلوشش سال گذشته و در مواقف گوناگون جانهای بسیاری برای تحقق این اهداف و اجرای این روش و تحقق آن غایت، نثار و از توطئههای پیدرپی برای براندازی انقلاب با چنین مختصاتی به مدد ایمان، اخلاص و فداکاری همین مردم انقلابی که حافظان اصلی این جریان بودند گذر کردیم. البته از همان ابتدای انقلاب این اهداف و این روشها مخالفان و معارضان جدی داشت و طبیعی است که در گذر زمان نیز از دامنه معارضه کاسته نشود.
اگر به صفحات روزنامهها، تیترها، یادداشتها و مصاحبههایی که در این چند سال در رسانه علیه جریان دلسوز انقلاب با برچسب تندرو و افراطی تصویرسازی میشود، دقت کنیم شاید بشود جریانی که سعی دارد دغدغهمندان انقلابی را منکوب و به صورت هدفمند برچسبگذاری و از دایره کنشگری سیاسی و اجتماعی حذف کند را در دو گروه کلی تقسیمبندی کرد: «رویزیونیستها و تراولیستها».
«رویزیونیستها» یا تجدید نظرطلبان نفوذی که از ابتدای شکلگیری انقلاب جریان اصیل انقلابی و حافظان واقعی انقلاب اسلامی مانع به نتیجه رسیدن تلاش آنان برای تسلیم، براندازی، انحراف در اصول و دست برداشتن از آرمانها و اهداف انقلاب بود. این جریان البته توانست به مدد تهاجم به افکار عمومی با بهانههای سیاسی و یا اقتصادی در مقاطعی از انقلاب در دهه هفتاد(78)، هشتاد(88) و 400(401) یارگیری کند و صدمات جبرانناپذیری به جریان کلی انقلاب وارد نماید. این جریان در رسانه نفوذ دارد و طبیعی است که همه تلاش خود را برای تخریب جریان انقلاب و تحکیم خواستهها و برنامههای خود بهکار میگیرد.
«تراولیستها» جریان متأخری هستند که به مرور و به دلیل جایگاهخواهی و منفعتطلبی تلاش کردند با پولپاشی در ساختار و تراشیدن از بدنه جریان انقلابی و با یارکشی از درون جبهه انقلاب در جهت مطامع و منافع باندی و جریانی اقدام کنند و در این مسیر حتی از لکهدار کردن جریان اصیل انقلابی که دغدغهای جز حفظ آرمانها و ارزشهای انقلاب ندارد با برچسبگذاریهای کاذب همچون «افراطی و تندرو» و با واژهسازیهایی همچون «سوپر انقلابی» به جریان انقلاب صدمات جبرانناپذیری وارد کردهاند.
این دو جریان اگرچه در اهداف و خاستگاه هیچ وجه اشتراکی ندارند اما نتیجه عمل آنان در یک نقطه که عبارت است از تخریب جریان دغدغهمند آرمانها و شعارهای انقلاب به نتیجه مشترک میرسد.
یادمان باشد که نقطه اوج تخریب جریان انقلابی با برچسبگذاری تندرو و افراطیگری را در دهه تلخ 90 شاهد بودیم. دورهای که دلسوزان انقلاب با دغدغه پاسداری از اهداف انقلاب مانع بسیاری از انحرافات در مشی سیاسی و اجتماعی کشور شدند و مورد تهاجم رسانهای در افکار عمومی قرار گرفتند، تا جایی که رهبر حکیم انقلاب به مسئله ورود کردند:
(5 اسفند 1394 در دیدار مردم نجفآباد) نکته دیگر این است که ما از ادبیّات سیاسی دشمن استفاده نکنیم؛ من این مسئله را، بخصوص به دوستان و برادران محترم خودمان در مشاغل گوناگون سیاسی و دولتی و غیردولتی و مانند اینها تأکید میکنم؛ از ادبیّات دشمن استفاده نکنید. دشمنان انقلاب از روز اوّل آمدند
تعبیر ادبیّات تندرو و میانهرو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است، فلان جریان میانهرو است. آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود؛ امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بنده حقیر هستم. میانهرو حرف قشنگی است امّا اسلام اینجوری حرف نمیزند؛ بفهمیم معارف اسلامی را. اسلام، طرفدار میانه و طرفدار «وسط» است: وَ کَذلِکَ جَعَلنکُم اُمَّهًْ وَسَطًا. امّا «وسط» در اسلام چیست؟ در مقابل تندرو است؟ نه، «وسط» در مقابل منحرف است: اَلیَمینُ وَ الشِّمالُ مَضَلَّهًْ وَ الطَّریقُ الوُسطی هِیَ الجادَهًْ؛ این نهجالبلاغه است. راه میانه یعنی راه مستقیم، راه جادّه. اگر از این راه مستقیم منحرف شدید - چه به این طرف و چه به آن طرف - این غیر میانه است. پس در مقابل میانهرو تندرو نیست؛ در مقابل میانهرو منحرف است. آن کسی میانهرو نیست که منحرف از راه و منحرف از جادّه است؛ امّا در جادّه، بعضیها تندتر میروند و بعضیها کندتر میروند. تند رفتن در صراط مستقیم چیز بدی نیست؛ سابِقوا اِلی مَغفِرَهًْ مِن رَبِّکُم؛ جلوتر بروید. آنهایی که امروز در بیرون از مرزهای کشور میگویند تندرو، مقصودی دارند و معنایی مورد نظرشان است. دوستان ما و برادران ما در داخل مراقب باشند آنچه مقصود او است تکرار نکنند. آنهایی که میگویند تندرو، منظورشان کسانی است که در راه انقلاب مصمّمتر و پایدارترند؛ حزباللّهیها را میگویند تندرو. میانهرو [هم] کسی است که در مقابل آنها تسلیم باشد. در ادبیّات سیاسی آمریکا و انگلیس و امثال اینها، معنای تندرو و میانهرو این است: تندرو کسی است که پایبند انقلاب است، میانهرو کسی است که در مقابل خواستههای آنها تسلیم است. حالا چه کسی در مقابل آنها تسلیم است؟ خوشبختانه خودشان هم اعتراف دارند و میگویند در ایران میانهرو نداریم، همه تندرو هستند. این حرف
حرف درستی است؛ در ملّت ایران هیچکس طرفدار وابستگی به اینها نیست. گاهی غفلت میشود، لغزش بهوجود میآید و بعضی اشتباه میکنند، امّا قاطبه ملّت ایران طرفدار انقلابند، دنبالهروِ انقلابند و پافشاری بر انقلاب میکنند؛ آنها به این میگویند تندرو. چرا ما تکرار کنیم حرف آنها را؟
(30 دیماه 1394 در دیدار دستاندرکاران انتخابات) یک عادتی هم در بعضی پیدا شده است که همینطور مدام تکرار میکنند «تندروها، تندروها»؛ خب بله، تندرَوی و کندرَوی - طرف افراط و تفریط - هر دو بد است، این معلوم است امّا [اینکه] تندروی چیست، کندروی چیست، خطّ میانه کدام است، چیزهای خیلی واضح و روشنی نیست، جزو مسائل بیّن نیست، تبیین لازم دارد. چون برای ما خیلی زیاد خبر میآید؛ این روزنامهها و مطبوعات گوناگون را هم آدم نگاه میکند، من میفهمم که بعضی وقتی میگویند تندروی، جریان حزباللّهی و مؤمن مورد نظرشان است؛ نه، جریان مؤمن را، جریان انقلابی را، جوانان حزباللّهی را متّهم نکنید به تندروی؛ اینها همان کسانی هستند که با همه وجود، با همه اخلاص در میدان حاضرند، آنجایی هم که دفاع از مرزها لازم باشد، دفاع از هویّت ملّی لازم باشد، مسئله جان دادن و خون دادن مطرح باشد، همینها هستند که به میدان میآیند. به صِرف اینکه یک جایی یک قضیّهای واقع بشود که مورد قبول و تأیید نباشد، فوراً پای حزباللّهیها را [وسط] بکشند.
باید بیش از گذشته مراقبت کرد و راز حمله به جریان دغدغهمند انقلابی را شناخت و علیه دلسوزان انقلاب با عناوینی مانند تندرو و افراطی برچسبگذاری نکرد که دود آن در چشمان همه خواهد رفت.
منبع: کیهان