به گزارش سایت خبری پرسون، روزنامه جوان نوشت: رفتار سیاسی اصلاحطلبان تندرو در ۲۵ سال گذشته تقریباً از الگوی واحدی تبعیت کرده، چه آن زمان که دولت حداکثری خود را داشتهاند، چه زمانی که مقیم رحم اجارهای بودهاند و چه زمانهایی که اپوزیسیون دولت مستقر بودهاند.
برای آنها دغدغههای معیشتی مردم موضوعیتی نداشته و فقط زمانی که منتقد کابینه بودهاند عنداللزوم شعارهایی در این زمینه دادهاند. مطالبات آنها عموماً چیزی جدا از مسائل عموم مردم و ممحض در مسائل خودشان و اطرافیانشان است.
رسیدن و ماندن خود در قدرت را به فرایندی گره زدهاند که آنها را به کنش سیاسی معارضهجویانه مهیا میکند. بقای خود را در دوقطبیهای سیاسی میدانند و دوام این دوقطبیها را شیشه عمر سیاسی خویش تلقی میکنند. آن زمان که در قدرت نیستند با دامن زدن به این دوقطبیها میکوشند رقیب را به چالش بکشند، حتی اگر به قیمت بر هم خوردن ثبات و آرامش جامعه باشد.
هنگامیکه خود دستی در آتش قدرت دارند هم باز میکوشند با ایجاد دوگانگی با نهاد و ساختاری سفره خود را جدا کنند تا هم مسئولیت قصورها و ضعفها را نپذیرند و هم به ماهیت سلبی خود پشت پا نزنند.
هیچ طرح ایجابی خاصی ندارند و برنامهشان چیزی جز ایراد گرفتن نیست. حتی زمانی که قدرت اجرایی را در دست میگیرند هم باز مشغول ایراد گرفتن به کلیت ساختارند، بیآنکه از همان قدرت خود برای حل مشکل مردم استفاده کنند.
وفاق که در شعار و گفتمان رئیسجمهور پررنگ شده، اگر بهمعنای واقعی کلمه منظور باشد هیچ نسبتی با این رفتارهایی که ذکر شد ندارد. اصلاحطلبان تندرو نهتنها ماهیتاً وفاق را برنمیتابند، بلکه در ۲۵ سال گذشته هم رد پایی از وفاق در کنشگری کلیت جریانشان مشاهده نمیشود (البته رفتار طیفهای اقلیتی از اصلاحطلبان معقول گاه متفاوت است).
اگر وفاق پزشکیان برای اصلاحطلبان تندرو بیمعنا و چهبسا خطا است، اما برایشان «نان» دارد! بنابراین، میکوشند آن را مطابق سلیقه خود معنادهی کنند. وفاقی که در برخی روزنامههای اصلاحطلب از آن دم زده میشود، کاری به مردم عادی و مسائلشان ندارد، صرفاً فشاری است یکسویه برای حل مشکلات خود سیاسیون اصلاحطلب!
آن که مشکل قانونی برای رسیدن به قدرت دارد، برایش لایحه بنویسند یا با فشار رسانهای انتصابش عادیسازی شود. با تابلو وفاق هر که همفکر اصلاحطلبان نیست از دولت اخراج شود!
خطرناکتر آنکه اصلاحطلبان تندرو برای هموار کردن مسیر خود تلههایی هم زیر پای پزشکیان و دولتش میگذارند تا مبادا توجه دولت به مسائل مردم جلب شود. تلاش میکنند رئیسجمهور در حال و هوای انتخابات بماند و کابینه دولت خود را در برابر رقبای سیاسی ببیند. مسائل و چالشهای کشور چنان بزرگنمایی شود و در مقابلش راهحلی ارائه نشود تا تصور شود به بنبست رسیدهایم. با برجستهسازی مطالبات و مسائل قشر اقلیت قدرتمند و مرفه توجه دولت را به حوزههای خاصی معطوف میکنند تا هم خوراک رسانهای برای دوقطبیسازیها فراهم آید و هم زیست تقابلیشان ادامه یابد.
رئیسجمهور در مواجهه با این تلههای کار گذاشتهشده این بهظاهر دوستان باید هوشیار باشد. چیزی که پزشکیان سیره علوی و نهجالبلاغه و روحیه انقلابی میخواند با مبانی و رفتار اصلاحطلبان سکولار هیچ نسبتی ندارد. آنها صرفاً زمانه را فرصتطلبانه سنجیدهاند و به دنبال بهره خویشاند. کامیابی یا ناکامی دولت برای آنها اهمیت چندانی ندارد، پیشبرد برنامههای آنان هیچ نسبتی با کارآمدی دولت ندارد و اتفاقاً بقای خود را در مسیری کاملاً ضدوفاق تعریف کردهاند.
برایشان مطلوب این است که دولت با «داس» وفاق هرچه را که باب طبع اصلاحطلبان نیست درو کند و خیلی بهمعنای حقیقی این واژه کاری ندارند. مایلاند پزشکیان منادی گفتمان «ما نمیتوانیم» باشد تا کشور به بنبست کشانده شود. امیدوارند با ناامیدی رئیسجمهور از حل مشکلات مردم، او را راضی کنند بهجای جلب رضایت عامه مردم، همت خود را معطوف به دغدغههای اقلیت مرفه کند. دولت وفاق را تا زمانی معنادار میدانند که برایشان «نان» داشته باشد، خواه برای مردم هم «آب»ی باشد یا نباشد. هرجا هم مرکب دولت برایشان راهوار نباشد، از آن به پایین میپرند و در مذمت آن تندتر از همه سخن خواهند راند. آنها خیر دنیا و آخرت رئیسجمهور را نمیخواهند، صرفاً تلههایی زیر پای او میگذارند تا مسیر او را به سویی که مایلاند سوق دهند.
بخشی از پروژههای تندروها در گرو قفل شدن کارها در کشور پیش میرود، پس ناراضی کردن عموم مردم را هم جایی لازم میدانند، چیزی که به صلاح دنیا و آخرت جناب پزشکیان نیست.
منبع: جوان