به گزارش سایت خبری پرسون، سید مسعود رضوی در یادداشتی نوشت: گرمای سوزندۀ تابستان برای همگان درس و عبرت به همراه آورده و شرایط داغ و تفتیدۀ اقلیم، نشان از اَبَربحرانهای مردمان شهرها و روستاهای ایران در آینده ای نزدیک میدهد. اگر تب و تاب انتخابات و رقابتهای سیاسی و جدلهای دلباختگان پست و مقام به پایان آید، میتوان به این گرمای سوزان، به عللِ وقوعِ آن و به شرایطِ پایش و مهار آن، همچون آئینۀ عبرت نظر کرد و گفت: هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان!
وقتی گفته می شود که همگان باید دست از نزاع و رقابتهای فرساینده بردارند و با تشریک مساعی به دولت منتخب، راهی بگشایند تا مشکلات دیده شود و بتوان گره از کارها گشود، با توجه به همین اَبَربحرانهاست. اما شوربختانه میبینیم که سالهاست جماعتی از منصبداران که غالباً در گزینش و آرای عمومی، اقلیت محسوب می شوند، راه تحولات بزرگ و توسعه در سطح ملی را بسته و کشور را گرفتار بازیهای مینیاتوری و غیرواقعی کرده اند. تمام محورهای خطرساز و گسل خیز کشور را دانسته و ندانسته به ملت ایران تحمیل کردند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند و انبان خود و مریدان و خویشان را انباشته سازند. سالهاست که مجال توجه به مسایل اساسی و اصلاح زیرساختها و نوسازی کشور را از جامعه و نظام و کشور سلب می کنند.
وقت آن است که بیندیشیم چرا به این نقطه رسیدیم؟ گروه مذکور شک افزیانی هستند که با عمده کردن موضوعات سطحی و بحرانهای خیابانی، میان «مردم و مردم» و میان «دولت و مردم» و نیز میان «دولت و نظام» شکاف ایجاد میکنند. چون توان مدیریت سالم و صلاحیت برنامه ریزی و حل مشکلات پیچیده را ندارند، بحران می سازند و بر شکافها و تضادها می افزایند. در جهان رانتی آنها سازماندهی و تقسیم کار خاصی وجود دارد و رسانه های ویژه ای هست که شبه مسئله ها و شبه علم ها و بحرانپردازیها را توجیه و تبلیغ کرده و سپس با سازماندهی افراد ذینفع و سادهلوحانی که با آنان همراه می شوند، دست به کار شده و اهدافشان را با هیاهو و جنجال پیش می برند.
آنها طی سالیان متمادی کار را بدینجا رسانده اند که تمام معضلات و نیازهای معمول جامعه از آب و هوا و گاز و بنزین و فوتبال و خودرو و ویدیو و ماهواره و اینترنت و هرچه با زندگی مردم سر و کار دارد، بحرانی و حساسیت زا شده و در صورت بی توجهی، منشاء زیانهای بزرگ مادی و جانی و امنیتی خواهد شد.
با توجه به این مواضع و مانع باید گفت که بیش از هر مسئله و موضوعی، سه بستر زیستی و حیاتی ما دچار فرسایش و درگیر بحرانهای بزرگ است؟؛ نخست آب، سپس انرژی و بعد زمین.
کمبود قطعی آب و افزایش نیازها و هدررفت بخش بزرگی از منابع آبی نشان دهندۀ وضع نگران کنندهای است که دولت و مردم باید رویاروی آن قرار گیرند. از سالها پیش آموزش مردم و بهینه سازی شبکه توزیع و حفاظت از ذخایر آبی می باید به عنوان یک مسئلۀ ملی و حیاتی در راس امور و برنامه ها قرار داده می شد.
امروز وضع آب و منابع و امکانات فرآوری و توزیع آن برای مصارف کشاورزی، صنعتی، شهری و روستایی نامشخص و تاحدی ناامیدکننده است. با این همه، تجربه نشان می دهد که روح جمعی و تشریک مساعی در سطح ملی چاره ساز است. مهار پساب و تهیه یک برنامه بزرگ و واقع بینانه برای بهرهگیری از بارشها و سیلابها، همراه با آموزش مردم و شروع بهینهسازی شبکه آبرسانی در شهرها و روستاها، از اولین و ضروری ترین اقدامات است.
در موضوع زمین، دیگر دستگاههای دولتی قادر به پایش و امداد و حفاظت نیستند. اینجا هم بسیج ملی و حضور گسترده نهادهای مردمی و محلی لازم است تا مردم برای حفاظت از جنگل و کوه و خاک و جاده و زمین، اطلاع دهند و اطلاعات و تجارب و مفید عرضه کنند. فرسایش و تباهی زمین در قالب شکافها و فرونشست های عظیم به شهرهای بزرگ رسیده و دم به دم تأسیسات انتقال آب و نفت و جاده و مخابرات و خط آهن را نیز دچار آسیب و بلا می سازد.
اَبَربحران دیگر انرژی و ناترازی وحشتناک برق و گاز و بنزین و گازوئیل و دیگر متاع مورد نیاز مردم است. وضع خاص برق و خروج صنایع از مدار برای مصارف شهری و رفع نیاز شهروندان دیگر جوابگو نیست و قطعی ناگزیر برق در این روزهای گرم را باید هشدار ماقبل فاجعه قلمداد کرد. تدبیرهای جدی و شروع سرمایه گذاری برای ایجاد و ساخت نیروگاههای مدرن و پربازده، شاید اولین گام باشد. اما این شیوۀ توزیع و مصرف برق و نیز دستگاههای پرمصرف و فرسوده میتواند هر تعداد نیروگاه را از مدار خارج کند.
مسئله گاز و ناترازی تولید و عرضه و شبکه و مصرف، ایران را در صدر هدردهندگان انرژی قرار می دهد. سرمایه گذاری و تکنولوژی پیشرفته خارجی در این عرصه بسیار ضروری است وگرنه زمستان سخت در پیش است!
رانت گاز تاکنون به بسیاری سود رسانده و آنان را فربه کرده است، بگذارید سودش به مملکت و مردم هم برسد. از همه مهمتر و حساستر بنزین و گازوئیل است که بسیار در بارۀ آن سخن گفته اند و بارها به زخم و تنش در جامعه انجامیده است.
بجز قاچاق گسترده و سازمان یافتۀ سوختهای ارزشمند، منشاء مشکلات در خودروسازان عمدۀ ایران مافیای دریافت و توزیع و تسهیم رانتهای بزرگ است مصرف غیر استاندارد بنزین و آلودگی بیش از حد در چرخه موتورهای بنزینی و دیزلی همچنان هوای ایران را مسموم و منابع ایران را معدوم می کند. در دوران گذار به تولید انبوه و به صرفۀ خودروهای برقی، این شرایط شرمآور است.
بنابر این دولت جدید، فقط سامان دهندۀ مشکلات معمول و متعارف نیست، باید اَبَربحرانها را چاره کند.
منبع: اطلاعات