عباس عبدی:

ایران به یک رئیس جمهور آذری نیاز داشت

عباس عبدی از معدود فعالان سیاسی بود که از رای آوری پزشکیان اطمینان داشت. او می‌گوید دلیل این اطمینان ویژگی‌هایی بود که در پزشکیان در مقایسه با سایرین وجود داشت و او را متمایز می‌کرد. ویژگی‌هایی که جامعه ایران به دنبال آن بود و در پزشکیان پیدا کرد.
تصویر ایران به یک رئیس جمهور آذری نیاز داشت

به گزارش سایت خبری پرسون، پیش‌بینی سیاست در ایران کار شاقی است. یک سال پیش هیچ کس گمان نمی‌کرد سال بعد انتخاباتی برای ریاست جمهوری برگزار شود و بعد از سه انتخابات غیررقابتی، یک چهره اصلاح‌طلب مثل پزشکیان رئیس‌جمهور .کشور شده باشد. انتخابات اخیر که با مرگ ناگهانی ابراهیم رئیسی به کشور تحمیل شد، برای ناظران و حتی کارکشتگان سیاست، پر از شگفتی بود. حمایت جبهه اصلاحات از سه کاندیدا به عنوان کاندیدای جریان و اعلام عدم مشارکت در انتخابات با کاندیدای استیجاری و سپس تایید صلاحیت پزشکیان به عنوان یکی از این سه کاندیدا، شگفتی اول را آفرید. اما تحلیل‌های برخی فعالان سیاسی درباره پیروزی پزشکیان، پیش از نتایج نظرسنجی‌ها و از همان نخستین روز‌های تایید صلاحیت، شگفتی دوم بود. ی

کی از این فعالان سیاسی که از روز اول پزشکیان را گزینه رای‌آور و مناسب برای جامعه ایران می‌دانست، عباس عبدی بود. پیش‌بینی او از پیروزی پزشکیان در انتخابات شگفت‌انگیز بود. او به حدی در این پیش بینی مصمم بود که گفته اگر پزشکیان در انتخابات شکست می‌خورد، برای همیشه از سیاست کناره‌گیری می‌کردم.

رویداد۲۴ درباره علت این سطح از اطمینان عبدی از پیروزی پزشکیان و همچنین دلیل او برای حمایت از فردی با چنین ویژگی‌ها و مناسبت دانستن او برای ریاست جمهوری ایران در وضعیت کنونی سوال کرده است. عبدی می‌گوید پزشکیان یک چهره مرزی «درون و بیرون ساختار» دارد که برای مردم جذاب است. او معتقد است پزشکیان ویژگی داشته که به خوبی شعار وحدت و وفاق را نمایندگی می‌کرده و از طرفی دروغ‌گو نیست. جامعه ایران در حال حاضر به دنبال چنین چهره‌ای بوده و در پزشکیان آن را پیدا کرده است.

متن زیر، مشروح گفت‌وگوی رویداد۲۴ و عباس عبدی فعال سیاسی و رسانه‌ای اصلاح طلب درباره مسعود پزشکیان است.

چرا فکر می‌کردید پزشکیان فرد مناسبی برای جامعه ایران است؟

رویکردم نسبت به آقای پزشکیان چند دلیل مشخص داشت؛ اول؛ بیش از اینکه به ویژگی‌های فردی او نگاه کنم یک تحلیل کلان سیاسی داشتم و دارم که براساس آن، پزشکیان را فرد مناسبی برای تحقق این رویکرد می‌دیدم. مبنای تحلیلم پاسخ به این پرسش بود که نیاز فعلی جامعه ایران چیست؟ و چه کسی می‌تواند در جامعه کنونی ایران، نقش لازم برای تأمین این نیاز را ایفا کند؟

فرض کنید یک تیم فوتبال در بخش خاصی از تیم، مثلا هافبک، ضعف دارد. بنابراین باید برای آن بخش خاص بازیکن جذب کند. حال آنکه ممکن است بازیکن‌های مناسب و خوب دیگری برای جذب در دفاع یا فوروارد وجود داشته باشد ولی چون تیم خط هافبک خوبی ندارد، باید هافبک مناسب جذب کند. بنابراین مهم است که ببینیم در نقشه ما، کدام بخش نقص دارد و باید کاستی آن جبران شود؟

پزشکیان حامل پیام وحدت و در مرز بودن و نبودن در ساختار سنتی ایران است

پزشکیان در این نقشه، دو ویژگی مهم داشت؛ یکی اینکه معرف و نماینده شناخته شده سنت ساختاری موجود در ایران نبود. البته ایشان نماینده و وزیر بوده اما به این عنوان شناخته نمی‌شد. مهمتر آنکه پیام و شعار او، ایجاد وحدت ملی می‌بود. این هدف را کسانی که معرف ساختار بودند نمی‌توانستند نمایندگی کنند. از بیرون ساختار هم کسی نمی‌توانست این پیام را نمایندگی کند؛ بنابراین فردی مورد نیاز بود که در مرز ظریف بین بودن و نبودن در ساختار قرار می‌داشت و در بین افراد موجود، پزشکیان بهتر از دیگران می‌توانست حامل این پیام باشد. پیام این ویژگی، به معنای رای‌آوری ایشان هم بود.

من به دنبال این نبودم که صرفاً یک نفر را برای انتخابات ریاست‌جمهوری معرفی کنیم، چه مردم رای بدهند، چه ندهند. ما باید ببینیم مردم ایران به چه چیز نیاز دارند. اینکه یک نفر بگوید هدف ما صرفاً حضور در انتخابات است، حرف بیهوده و پوچی است. شاید چنین رویکردی در نظام‌های سیاسی غربی جواب بدهد، اما در ایران، پوچ است. شما باید یک راهبرد مشخص داشته باشید و این راهبرد را باید به جامعه ایران معرفی و آنها را اقناع کنید؛ مردم باید راهبرد شما را قبول داشته باشند. مردم راهبرد وفاق ملی و وحدت را قبول دارند. بنابراین باید فردی که حامل این پیام است را به آنها پیشنهاد کنید.

چه ویژگی دیگری در پزشکیان بود که مورد توجه قرار گرفت و شما هم روی آن حساب کرده بودید؟

این دو ویژگی در کنار خوشنامی، در پیروزی پزشکیان موثر بود. البته اینکه اصلاح‌طلبان هم او را پذیرفته بودند در رای‌آوری ایشان موثر بود، ولی حتی اگر اصلاح‌طلبان هم اجماع نمی‌کردند، من در انتخابات از ایشان حمایت، و به ایشان کمک می‌کردم.

ایران به یک رئیس‌جمهور آذری نیاز داشت

در مورد آقای پزشکیان آذری‌بودن او هم برای من اهمیت داشت. همیشه فکر می‌کردم ما باید یک رئیس‌جمهور آذری داشته باشیم. قبلا افراد دیگری را در ذهن داشتم، ولی آنها به دلایلی منتفی شدند. پزشکیان از این نظر هم ویژگی مثبت و مناسبی داشت.

بنابراین پزشکیان هم به دلیل تعلقش به انقلاب، هم تعلقش به زمینه‌های اسلامی و هم به دلیل رویکرد انتقادی و استقلال نسبی، شرایط قابل دفاعی داشت. از طرفی پیش‌بینی می‌کنم پزشکیان آدمی نیست که خودش را آویزان صندلی ریاست‌جمهوری کند و شهامت این را دارد که طرح و ایده‌اش را حتی شده به اندازه چند گام، جلو ببرد. اگر نتوانست، «صندلی» او را در خودش فرو نخواهد برد.

دروغ سکه رایج ایران است و پزشکیان دروغگو نیست

برای من مهمترین ویژگی پزشکیان دروغ نگفتن است. شاید آدم اشتباه‌هایی بکند یا تحلیل غلطی داشته باشد. اما وقتی از دروغ حرف می‌زنیم، یعنی فرد حقیقت را بداند و خلاف آن را بگوید. این خط قرمز است. اگر یک نفر همین یک کار را انجام دهد، جامعه ایران به او روی خوش نشان می‌دهد. در ایران سکه رایج، دروغ است و این رذیلت زشتی است. دروغ نگفتن بزرگترین سرمایه پزشکیان است. کسی که دروغ نگوید حریت و آزادگی‌اش را از دست نمی‌دهد.

آیا دلیل موفقیت او در انتخابات، توانایی او برای نمایندگی ایده وحدت و دروغ نگفتن بود؟ به نظر می‌رسد توصیه دائم شما به آقای پزشکیان این بود که خودش باشد و تغییر نکند. آیا این استراتژی درستی بود؟

علت عمده موفقیتش در این انتخابات همین بود. من پیش از دو مناظره به پزشکیان مشورت‌هایی داده‌ام. وقتی این دو مناطره خوب درآمد، خیلی از اطرافیان فکر می‌کردند من چیز عجیب و غریبی به او گفته‌ام. البته من نظرات همه را گرفته بودم و متن‌هایی هم تهیه می‌کردم. ولی در آخر به او می‌گفتم قرار نیست چیزی که دیگران گفته‌اند بگویی، هرچند این مطالب فکر شده و درست باشد را مثل بلبل تکرار کنی. مردم فوری می‌فهمند که این کارها صوری و ظاهری است. همان روز اول تایید صلاحیت هم به ایشان گفتم «خودت باش».

«خودت باش» به این معنا است که نباید لزوماً متناسب با علایق و سلایق دیگران حرف بزنی. در دو مناظره آخر به او گفتم این حرف‌هایی که نوشته شده و ما می‌گوییم، هست و درست هم هست و دقیق هم نوشته شده، اما اگر دوست داشتی بگو اگر نداشتی کنار بگذار. انتظار دارم دیگران هم اینطور به ماجرا نگاه کنند. پزشکیان قرار نیست کس دیگری باشد. در حرف زدن، لباس پوشیدن و خوشحال و ناراحت شدن، باید خودش باشد. البته قرار نیست یک جسم صلب باشد و تغییر نکند. همه تغییر می کنند به خصوص عرصه سیاست که مثل کوره‌ای با حرارت ۱۰ هزار درجه سانتیگراد است که الماس را هم ذوب می‌کند. ببینید نتیجه کار اصولگرایانی که فقط برای رای‌آوردن وارد انتخابات‌ شدند چه شد؟ شخصیت فرد باید آنقدر قوی باشد که تحت تاثیر قرار نگیرد.

کسی که به اندازه پزشکیان نسبت به دیگران عاطفه دارد نمی‌تواند به ملت بی احترامی کند

نکته دیگری که دیگری در پزشکیان جالب توجه است، عاطفه اوست. من در شرایط مختلف رفتار او را با اعضای خانواده و به ویژه دخترش دیدم. در یک جلسه برای مشورت درباره مناظره منزل ایشان بودیم. دختر آقای پزشکیان هم حضور داشت. ما منزل را ترک کردیم و به ستاد آمدیم. سه ساعت بعد آقای پزشکیان هم در ستاد بود. به فاصله نیم ساعت بعد، دخترشان وارد اتاق شد و ایشان برای سلام و علیک و احوال‌پرسی با دخترش بلند شد و دست داد. این صحنه برای من خیلی جالب بود. دیگران چنین احوال‌پرسی گرمی را وقتی دخترشان از سفر می‌آید انجام می‌دهند. مورد دیگر؛ پزشکیان در جلسه آخر روز جمعه، در شورای همفکری کنار در نشست و موقع ورود و خروج با همه صمیمانه دست داد. این روحیه در سیاست ایران بسیار مهم است. این فرد از این نظر با قبلی‌ها فاصله صفر تا صد دارد. شاید فکر کنیم این رفتار اهمیتی ندارد. ما سیاست‌مداران بداخلاقی هم داشتیم که خیلی هم موفق بودند. اما در ایران اینکه کسی به دیگران این اندازه عاطفه داشته باشد، نشان می‌دهد نمی‌تواند به ملت بی‌احترامی کند، و آنان را نادیده بگیرد. همچنان که برخی چنین کردند و نتیجه آن را دیدند. نخوت و غرور ویرانگر است.

منبع: رویداد 24

705890