این انتخابات شگفتی ساز می‌شود؟

برخی از انکارگران انتخابات، تصور می‌کنند تجربه‌ها دارند و آن تجربه‌ها عبث بوده که رای داده‌اند و آنچه می‌خواسته یا بدان امید بسته بودند، رخ نداده است. پس برهان می‌آورند که آزموده را بازآمودن شرط عقل نیست.
تصویر این انتخابات شگفتی ساز می‌شود؟

به گزارش سایت خبری پرسون، سید مسعود رضوی در یادداشتی نوشت: اینک مردم ایران هستند که باید به گفتِ گزین و سخنِ دلنشینِ بوسعید: «برخیزند و گامی فراپیش نهند...» که هر خیر در نظر باشد با این گام آغاز می‌شود.

اما می‌دانیم که بسیارانی از شهروندان هنوز در دایرۀ تردید افتاده و به دلایل گونه گون، گرفتار گمان‌اند.

در سه انتخابات اخیر، بسامد یا آمار اندک رای دهندگان، کمتر از نصاب اکثر بود و در انتخابات دور دوم مجلس شورا، از اندک هم کمتر. اما پرسشی مهم در میان آمده که دودلان و گرفتارانِ گمان باید بدان بیندیشند و مصلحت و خیر بزرگ را ببینند و دریابند تا گشایش و پیشرفتی حاصل آید؛ به قول نیمایوشیج: رستگاری روی خواهد کرد و شب تیره بدل با صبح روشن گشت خواهد...

یکی از نویسندگان و همکاران دانشور نوشته بود که ما چاره‌ای جز امید نداریم. من سخنش را یک گام فراتر می‌برم بدین عبارت که: ما سرمایه‌ای جز امید نداریم. ما یک ملت با یک سرنوشت و زیر یک سقف و روی یک زمین مشترک به نام نامی ایران زندگی می‌کنیم و هر کنش و واکنشی داشته باشیم، بر این ظرف مشترک و ساکنان و داشته‌هایش اثر خواهد نهاد. میگل اونامونو، فیلسوف نامدار اسپانیایی که با دیکتاتوری فرانکو و فاشیسم می‌جنگید، می‌گفت: «وقتی می‌گویم من، شما هم جزئی از من هستید، وقتی می‌گویم شما، من هم در شما حضور دارم...، سرشت ما مشترک و سرنوشت ما یگانه است.»

برخی از انکارگران انتخابات، تصور می‌کنند تجربه‌ها دارند و آن تجربه‌ها عبث بوده که رای داده‌اند و آنچه می‌خواسته یا بدان امید بسته بودند، رخ نداده است. پس برهان می‌آورند که آزموده را باز آمودن شرط عقل نیست.

برخی نیز صحنه را آماده و تفسیر خاص و استصوابی از قانون اساسی و تنگی دایرۀ برگزیدگان و فراخی عدم احراز صلاحیت‌ها را نشانه مهندسی انتخابات می‌دانند.

اما حقیقت آن است که این سخنان اگرچه نسبتی با حقایق جاری و سیاست و الزامات آن در ایران دارد، از مغالطه‌ای آشکار در رنج است زیرا نهایتاً به پاسخ درستی نمی‌رسد و راهکاری عبث در آینده و افقی مبهم را فرا روی مخاطب قرار می‌دهد. در مشکلات و بی‌مهری و جفاها، سهمی برای همه هست، اما مگر می‌توان چشم به روی آینده بست و وکالت خویش را به دستی دیگر واگذاریم بی‌آن که از آیندۀ کشور و فرزندانمان باکی داشته باشیم؟

سوای این مسائل، اگر از ایشان بپرسند که خوب، راه جایگزین و پیشنهادی شما برای سیاست ورزی و اثرگذاری بر سیاست و مدیریت و آیندۀ میهن چیست؟ چه پاسخی می‌شنویم؟ کنار رفتن با پوچی و بی ارادگی هیچ تفاوتی ندارد، خاصه در شهری که به قول حافظ رندان و مدعیان و معرکه گیران بسیار بر بازار و پلهایش ایستاده اند.

از شگفتی‌های این دور از انتخابات، ناخرسندی خارج نشینانی و رسانه‌های نامعقول و نامتعادل آنهاست که با گرایش رادیکال و براندازانه، از رقابتی شدن انتخابات و احتمال استقبال از نماینده طیف دیگری در مقابل جریان‌های حاضر در بدنه و راس سیاسی ایران نگران و بسیار ناخرسندند.

رفقای داخلی آنها هم که پیشتازان سخت‌گیری و خالص سازی بوده‌اند بر همین نهج می‌گویند و می‌نویسند. این خود نشانه آشکاری است بر این واقعیت که مشارکت آگاهانه و مسئولانه نه فقط درست و منطقی است، بلکه تنها راه آزموده و نتیجه بخش در تاریخ جهان بوده و نهال مردمسالاری را به درختی ستبر و تنومند بدل ساخته است. راه دشوار اما مطمئنی که نیازمند صبر، آگاهی و مدارا و مراقبت است. آزادی و توسعه و شکفتگی فرهنگی، میوۀ این درخت است.

اگر کسانی که خود در خارج ایران نشسته‌اند و نسخه‌های تند و تیز برای تحریم انتخابات و عدم مشارکت مردم می‌پیچند، بتوانند در اتحادی تیره و شوم با کاسبان تحریم و متعصبان و ظاهرگرایان به موفقیت دست یابند، سالهای سال باید بگذرد تا دوباره به همین نقطه برای شروع برسیم.

تاریخ به هیچ ملتی قدرت و عظمت نمی‌دهد مگر آنکه خود به تدبیر و تقدیر، آن را از بنیاد بسازند و همچون بنایی باشکوه و مستحکم، برافرازند.

حکیم فردوسی در صفت کارگزاری که بتواند صلح و ثبات ایجاد کند، از پهلوان با فرّ و زیب و خفتان و گرز نشانی نمی‌دهد، می‌فرماید: جهاندیده مردی، نماینده راه...، و هم او به ما اندرز می‌دهد که مردم جز اراده خود پشتوانه‌ای نجویند: «که مردم به مردم بوند ارجمند/ اگر چند باشد بزرگ و بلند...»

منبع: اطلاعات

683140