به گزارش سایت خبری پرسون، محمدصادق فقفوری در یادداشتی نوشت: افغانستانیها فقط وقتی در فاطمیون هستند و دوشادوش ایرانیان علیه تروریست در سوریه و عراق میجنگند، افغانستانی نیستند! افغانستانیها وقتی در ایران هم حضور دارند، حالا چه مجاز و چه غیرمجاز، باز هم افغانستانیها هستند. تصاویری که این روزها از برخورد با اتباع افغانستانی منتشر میشود، هم زیبنده و قابلدفاع نیست، هم ناشی از یک استاندارد دوگانه است که افغانستانیها را به خوب و بد تقسیم کردهاست.
از این گذشته، آنها اول انسانند، بعد اتباع! منطق این گزاره، خدشهناپذیر است، اما سیاستهای اجتماعی و حتی امنیتی ما، چه در سطح مسئولان و چه در بین مردم و چه در پستها و لایک ها، از این منطق پیروی نمیکند. همه بحثهای حقوقی، حقوق بشری و حقوق مهاجران به کنار، صرفاً با نگاه اجتماعی هم نحوه مواجهه ما با اتباع، منطق گریز است.
درست است که مخاطرات امنیتی ناشی از حضور بی در و پیکر اتباع، چه افغانستانی و چه سایر اتباع، باید مدنظر داشته شود. این هم درست است که ملاحظات اجتماعی تبادل اتباع بین کشورها، یک مسئله جدی و نیازمند برنامهریزی است. بر کسی هم پوشیده نیست که برای مواجهه با تبعه سایر کشورها، خصوصاً در کشوری مانند ایران که همواره با مهاجرپذیری مواجه است، باید علم جامعه شناسی و فرهنگ شناسی را با هم آمیخت و به رویکردهای مردم شناسانه و نوع دوستانه توجه ویژهای کرد.
برآیند همه اینها است که میتواند سیاستهای مواجهه با اتباع را تبیین و تدوین کند، اما آنچه در جریان است، نه فقط در ایران، بلکه با غلظت بیشتری در غرب، سیاست زدگی و امنیتی کردن پروژه/ پروسه برخورد با اتباع است. سختگیریهای مضاعف با افغانستانیهای مقیم ایران، چه مجاز و چه غیرمجاز، علاوه بر اینکه متکی بر این نحوه مواجهه است، از یک درد دیگر هم رنج میبرد: رسانه هراسی!
نحوه بازداشت و رد مرز افغانستانی ها، اگر بپذیریم که مبتنی بر قانون و ملاحظات امنیتی است، نمیتوان پذیرفت که از کرامت انسانی، حسن همجواری و نوعدوستی هم تبعیت میکند. درست است که افغانستانیها باید با طی کردن فرآیندهای قانونی، اقامت خود را در ایران مجاز کنند، اما این موضوع با محدودیتهایی مواجه است: با اتمام مهلتهای اعلام شده، افغانستانیها نمیتوانند به ورود و اقامت شان در ایران جنبه قانونی بدهند.
علاوه بر این، مشکلات دیگری هم وجود دارد که حتی عرصه را به اتباع قانونی هم تنگ کردهاست. مواجهه سلیقهای بانکها با افغانستانیها برای افتتاح حساب، مشکلات دریافت سیم کارت برای افغانستانی ها، محصور بودن افغانستانیها در یک محدوده معین به دلیل ترس از بازداشت و رد مرز، سختی تحصیل و دشواری استفاده از خدمات بهداشتی برای افغانستانیها و چندین و چند مورد دیگر، کرامت انسانی اتباع را به طور کامل حفظ نمیکند. البته این سختگیریها مفاسد دیگری هم دارد که از قضا میتواند امنیت اجتماعی و ملاحظات امنیتی را هم تحت الشعاع قرار دهد.
فعالیتهای اقتصادی تبعهای که حساب و کارت بانکی نداشتهباشد، پنهانی و غیرقابل رصد صورت میگیرد. وقتی یک تبعه تلفن همراه به نام خود نداشتهباشد، از سیم کارت سایرین که غیرقابل رهگیری مستقیم است میتواند سوءاستفاده کند. محصور بودن اتباع در یک محیط، آنها را ناگزیر میکند برای جابه جایی از روشهای نامتعارف و هزینهزا بهره ببرند. سختی تحصیلی تبعه، فرهنگ پذیری و جامعه پذیری او را در ایران دشوار میکند. ایجاد مانع برای دریافت خدمات بهداشتی، تبعه را به عامل انتقال بیماری تبدیل میکند.
همه اینها به کنار، یک نتیجه گریزناپذیر دیگر هم از مواجهه قانونی ولی برخلاف کرامت با اتباع (چه مجاز و چه غیرمجاز) حاصل میشود: دوگانهسازی و جدا انگاری بین تبعه اقلیت و شهروند ایرانی که اکثریت است عمیقتر میشود؛ اقلیت برای اثبات وجود و اصرار بر به رسمیت شناختهشدن یا در مواردی برای بقای باکیفیت، میتواند اکثریت را با چالشهایی بنیادین مواجه کند. برخوردهای سختگیرانه، که اگر چه ظاهر قانونی هم دارند، میتواند این حس را در اتباع تقویت کند که برای به رسمیت شناختهشدن به اقداماتی نامتعارف متوسل شود.
هیچ کس نمیتواند ادعا کند که ایران، یا هر کشور دیگری، باید خالی از اتباع باشد. از طرف دیگر، هیچ کس هم مدعی این نیست که حضور اتباع در سایر کشورها قانون بردار نیست. جمع بین این دو موضوع ظرافتهای خاصی دارد. دیدگاه مردم نسبت به اتباع و به طور خاص نسبت به افغانستانی ها، از جمله در فضای مجازی، منبعث از نحوه برخورد و اظهارنظرهای مسئولان است. به نظر میرسد آنچه در کشور ما پیرامون اتباع در جریان است، منطبق بر فرهنگ اصیل ایرانی و نوعدوستی دیرینه ایرانیان نیست. حساب عدهای که تریبون به دست دارند به کنار، اکثریت مردم ایران برخوردهای ناقض کرامت انسانی را با اتباع نمیپسندند؛ و آخر اینکه، تغییر سیاستهای مواجهه با اتباع، ظرفیتساز است. چرا ما نباید با نشان دادن فرهنگ مهمان دوست ایرانی در مواجهه با اتباع و ممارست بر این فرهنگ، بدون هراس از هیاهوی رسانهای عدهای خاص و حتی با کم کردن غلظت ملاحظات امنیتی (نه نادیده گرفتن ملاحظات امنیتی)، هر تبعه را به سفیر فرهنگی بالقوه ایران تبدیل کنیم؟
منبع: جوان آنلاین