به گزارش سایت خبری پرسون، زهرا السادات پورسید آقایی با اشاره به ساز و کار اثرگذاری فرهنگ بر خانواده و تاثیر آن بر انتخاب همسر آینده اظهار کرد: تاثیر انکار ناپذیر فرهنگ بر سبک زندگی افراد به گونهای آشکار است که هیچکس نمیتواند ادعا کند که میتواند سایه فرهنگ را صد درصد از سر خود کم کند؛ بر پایه اصول روانشناسی خانواده، فرهنگ هر خانواده که از نسلهای پیشین آن به ارث رسیده، ارزشهای خانواده را شکل میدهد. این ارزشها قواعد یک خانواده را تشکیل میدهد.
وی با بیان اینکه نظام خانواده مانند نظامهای دیگر مثل دانشگاه، ادارات و...دارای قواعدی است، گفت: البته میان نظام خانواده و نظامهای دیگر تفاوتی که وجود دارد و آن این است که قواعد سازمانها مکتوباند و قواعد موجود در خانواده نامرئی و نانوشتهاند. نکته قابل توجه این است که همه اعضای خانواده به این قوانین نانوشته پایبندند، زیرا این قواعد نقشهای اعضای خانواده مانند نقش مادری، پدری، همسری و فرزندی را تعیین میکنند. به عنوان مثال در یک خانواده بر پایه فرهنگشان این قاعده شکل میگیرد که زن نباید بیرون از منزل کار کند و وظیفه او انجام کارهای خانه و به ویژه مراقبت از کودکان است و مسئولیت مرد نیز فقط در محدوده خارج از خانه به عنوان نانآور تعریف میشود، اما در خانوادهای دیگر این قاعده شکل گرفته که زن در صورت تمایل میتواند شاغل باشد و مرد هم باید زمانی برای نگهداری از کودک بگذارد و به همسر خود کمک کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بر پایه فرهنگ یک خانواده ممکن است حتی پرخاشگری فیزیکی مرد نسبت به زن امری عادی تلقی شود، در حالی که در یک خانواده دیگر، این رفتار خط قرمز رابطه زوجین محسوب میشود، تاکید کرد: تنوع فرهنگها، به دنبال خود تنوع قواعد خانوادگی و تنوع الگوهای ارتباطی زوجین را ایجاد میکند.
پورسید آقایی در بخش دیگری از سخنان خود به تعیین فرضهای خانواده اشاره کرد و گفت: برخی خانوادهها معنای خوش بینی و برخی معنای بدبینی تولید میکند؛ خانوادهای که معنای بدبینی تولید میکند معتقد است که جامعه بسیار خطرناک است؛ بنابراین برای در امان ماندن از خطر نباید به کسی جز خودمان اعتماد کنیم؛ در این خانواده هیچ فردی حق ندارد نظر و رفتار متفاوتی داشته باشد و هر آنچه والدین یا یکی از والدین که قدرت خانواده را به دست گرفته است بگویند بقیه هم باید همان را تبعیت کنند، چنین خانوادهای اجازه رشد هویت فردی را به اعضای خود به ویژه فرزندان نمیدهد و عزت نفس فرزندان این خانواده مخدوش شده و احساس خودکارآمدی برای حل مسئله را ندارند.
وی ادامه داد: فرزندان چنین خانوادههایی به شدت وابستهاند و چسبندگی عاطفی با یکی یا هر دو والد خود دارند، زیرا خانواده هرگز به آنها اجازه نداده چالش یا مشکلات را تجربه کنند و حل مسئله را بیاموزند. در نتیجه وقتی ازدواج میکنند و با همسرشان دچار اختلاف نظر میشوند اولین رفتاری که انجام میدهند این است که گوشی تلفن را بر میدارند و همه ماجرا را به والدین خود گزارش میدهند. در حقیقت انتظار دارند که مثل همیشه والدین به جای آنها مسئله را حل کنند.
این مشاور خانواده توضیح داد: اما خانوادههایی که معنا و مفهوم خوشبینی تولید میکنند، معتقدند اجتماع که خیلی هم جای ناامن و خطرناکی نیست و البته ما نیز آن قدر توانمند هستیم که بتوانیم با مسائل و مشکلات برخورد کنیم. در این خانواده، به نظرات متفاوت هر یک از اعضا احترام گذاشته میشود. همسران به یکدیگر و همین گونه به فرزندانشان اجازه تصمیم گیری و اعمال نظر میدهند و بدین گونه، احساس خودکارآمدی و عزت نفس را در اعضای خانواده پرورش میدهند. فرزندانی که در چنین فضایی رشد میکنند، در بزرگسالی وقتی با همسر خود دچار تعارض میشوند باور دارند که این مسئله را ما باید خودمان حل کنیم و برای آن راه حل خلق کنیم؛ به جای آنکه والدینمان آن را حل کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به تاثیر فرهنگ بر انتخاب همسر تصریح کرد: فرهنگها از طریق تعیین ارزشها و قواعد خانواده و همچنین با شکل دادن به معانی و فرضهای اساسی خانواده، اثرات بسیار عمیقی بر چگونگی ارتباطات همسران میگذارند. بنابراین دختر و پسری که از دو فرهنگ متفاوت در کنار هم قرار میگیرند طبعاً ریسک ازدواج بالا میرود.
منبع: ایسنا