آقای ظریف! افتخارات‌تان را خاک نکنید

ما، همین مایی که سال‌ها منتقد محمدجواد ظریف بودیم و هستیم، گاه پیش آمده که برای همین ظریف هم دست زده‌ایم و به احترامش ایستاده‌ایم.
تصویر آقای ظریف! افتخارات‌تان را خاک نکنید

به گزارش سایت خبری پرسون، کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: ما، همین مایی که سال‌ها منتقد محمدجواد ظریف بودیم و هستیم، گاه پیش آمده که برای همین ظریف هم دست زده‌ایم و به احترامش ایستاده‌ایم. یکی از مواقعی که نمی‌شد ظریف را تحسین نکرد، آن روز بهاری سال 95 بود که فیلم پاسخ ظریف به یک خبرنگار خارجی در نشست ماه قبل یک مؤسسه بین‌المللی در نیوزیلند درباره آزمایش‌های موشکی ایران منتشر شد. در آنجا خبرنگار خارجی از وزیر خارجه کشورمان درباره آزمایش‌های موشکی ایران پرسید و اینکه «آزمایش‌های موشکی ایران مخالف قطعنامه‌های شورای امنیت و سازمان ملل است و چرا شما چنین کاری می‌کنید؟»

پاسخ ظریف ابتدا یک خنده بود و بعد ایستاد تا خبرنگار او را کاملاً ببیند و شروع به جواب کرد: «شما که این سؤال را مطرح می‌کنید، هدف یک جنگ هشت ساله نبوده‌اید. جنگی که در آن شهر‌های شما هدف باران موشک‌هایی که کلاهک شیمیایی حمل می‌کنند، قرار می‌گیرند و شما حتی یک موشک نداشتید تا مقابله کنید. که اگر داشتیم، شاید صدام حسین حملاتش را متوقف می‌کرد. ما از این کشور به آن کشور می‌رفتیم و التماس می‌کردیم، تکرار می‌کنم؛ التماس می‌کردیم برای یک عدد موشک اسکاد تا از مردم خود دفاع کنیم... ما مشمول مسائل اولیه دفاعی هستیم که نیاز داریم برای جلوگیری از به وجود آمدن یک صدام حسین دیگر که بخواهد با سلاح شیمیایی به ما حمله کند.»

برای مایی که با همه انتقادات جدی و شدید همیشگی، اینجا برای ظریف دست زدیم و به بیانش افتخار کردیم، سخت است که ببینیم او همین‌ها را هم دارد خاک می‌کند و چنانکه پیش‌تر هم در یادداشتی دیگر نوشتم، گویی ابایی ندارد که رفتار سیاسی‌اش مصداق آن ضرب‌المثل باشد که «دیگی که برای من نجوشد ...»!

محمد جواد ظریف، اخیراً طی سخنانی گفته «امروز در حال ورود به دنیایی هستیم که انسان‌ها در آن صاحب نقش هستند. بزرگ‌ترین قدرت نظامی جهان که از مردم بیگانه شده بود، سقوط کرد. قدرت وابسته در ایران که از حمایت بین‌المللی برخوردار بود به واسطه مردم سقوط کرد. جنگ به رغم برتری تسلیحاتی صدام، توسط مردم مورد مقاومت قرار گرفت.»

او یکی از دلایل اصلی عدم حمله امریکا به ایران در سال 2002 را «جغرافیای وسیع ایران، همراه با مردمی که با حکومت هستند» عنوان می‌کند و بعد در عبارتی عجیب می‌گوید: «لذا اینجا مردم بودند که سلاح ما را نجات دادند، نه سلاح ما که مردم را نجات دهد!... ما پاسخ هر چیز را با پهپاد و موشک تصور کردیم...».

مگر در جریان حمله صدام به ایران، قدرت مردمی نداشتیم؟ پس چرا کشور به کشور در پی موشک اسکاد التماس می‌کردید؟ چرا این مردم شهرشان (خرمشهر) اشغال شد و بیش از یک سال و نیم در اشغال دشمن بعثی باقی ماند؟ اصلاً چرا صدام علیرغم آنکه جمهوری اسلامی تازه با رأی 98 درصدی مردم شکل گرفته و قدرت مردم را با خود داشت، به ایران حمله کرد؟ بله، چنانکه از سخنان خود ظریف ذکر کردیم، برای دفاع از مردم و برای آنکه صدام دیگری مقابل این ملت ساخته نشود، به «سلاح» نیاز است.

برای سخنان اخیر ظریف، پاسخ‌های ساده کم نیست، مثال‌های واقعی متعددی هم وجود دارد که ناقض سخنان اخیر اوست که همراه با ادا‌های روشنفکری و گرفتن ژست‌های ضدجنگ بیان شده است، اما یک سؤال مهم‌تری وجود دارد و آن اینکه چرا ظریف اصرار دارد سلاح و مردم را دو قطب مقابل هم تعریف کند؟

قدرت یک کشور در نبرد‌های نظامی «مردم مسلح» است، یعنی هم مردم و هم اسلحه، یکی بدون دیگری جواب نمی‌دهد. اسلحه‌ای که بر زمین باشد و ملتی همراه نباشند که آن را به کار گیرند یا ملتی که دست‌شان خالی است و ابزار دفاع ندارند، کاری در جنگ نظامی پیش نمی‌برند. بی‌اسلحه کافی و با وجود حضور همه اقشار مردم در میدان، باید کشور به کشور بروید و التماس موشک کنید تا مردم کمتری شهید و قربانی حمله نظامی دشمن شوند. چه چیز باید باعث شود تا ظریف یک دوقطبی کذایی ملت- اسلحه همچون دوقطبی کذایی میدان- دیپلماسی بسازد و دو بال یک پرنده را دو قطب متقابل نشان دهد و موضوع مناقشه از هیچ بسازد؟

دنیا سال‌هاست دنیای صلح‌های مسلح است و قدرت‌های بزرگ نه از سر حقوق بشر و دلسوزی یا همراهی و حضور ملت‌ها، بلکه از ترس تسلیحات یکدیگر به هم حمله نمی‌کنند، چنان گرگ‌های گرسنه‌ای که دندان به هم نشان می‌دهند و همین دندان‌ها مانع جنگ‌شان می‌شود.

می‌بینید، ما هم همیشه نخواسته‌ایم مقابل و مخالف ظریف باشیم، اما چه می‌شود کرد که او قدم به قدم همان نقاط سفید اندک را هم با مواضع جدید خاک می‌کند و حتی برای اعتبار خودش هم دل نمی‌سوزاند.

منبع: روزنامه جوان

599431

سازمان آگهی های پرسون