به گزارش سایت خبری پرسون، سجاد بهزادی در یادداشتی نوشت: سران گروه ۲۰ شامل ۲۰ اقتصاد برتر جهان در کشور هند دور هم جمع شده اند. گفته میشود کشورهای عضو گروه بیست، بیش از ۵۰ درصد از اقتصاد جهانی را در دست دارند. نکته با اهمیت اینکه، سران دولتها در این اجلاس، به نوعی به خاطر قدرت ملتها و بنگاههای خصوصی کشورهای خود در این اجلاس قدرت نمایی میکنند و نه الزاما به خاطر اقتدار سیاسی و حاکمیتی.
به بیانی روشن تر، سران کشورهای قدرتمند گروه ۲۰، ظرفیتهای ملی و بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی خود را به رخ رقیب میکشند. چانه زنی و سیاستگذاری دولتها در این اجلاس برای این است که در خدمت ملتهای خود باشند و نه تحکیم قدرت سیاسی و خودکامگی.به گفته دکتر محمود سریعالقلم «امروز در دنیا میگویند بنگاههای اقتصادی تون رو به ما معرفی بکنید، ما با دولت کاری نداریم. دولت تنظیمکننده است. دولت تصمیم میگیرد که بنگاهها همهکاره باشند. مفهوم نوین حکمرانی در جهان، بنگاهها هستند. بنگاهها هستند که خلاقیت در آنها هست، آنها هزینه میفهمند، طبقهی متوسط ایجاد میکنند، بنگاهها هستند که نیروی کار ماهر به کار میگیرند (نه لزوما دولتها)، بنگاهها هستند که معنای فلسفی و عملیاتی واژهی مقدس کارآمدی را میفهمند. نه نهاد دولت نه نهاد حکومت.»بنگاههای اقتصادی در کشورهای گروه ۲۰ نقش مهمی در نوع سبک زندگی جوامع دارند. این قدرتها میتوانند هم سایه فقر و بدبختی را به کل جهان سرایت دهند و هم برعکس آن؛ زمینه خوشبختی و رفاه جهانیان را فراهم کنند. برای همین است که گفته میشود اعضای گروه ۲۰، ۶۵ درصد جمعیت جهان را پوشش میدهند و دو سوم تجارت جهان و بیش از ۹۰درصد از تولید موادخام جهان را در دست دارند.
تاثیری که بنگاهها و شرکتهای خصوصی گروه ۲۰ بر یکدیگر و حتی بر کشورهای خارج از این گروه دارند بسیار زیاد است. در یک مورد و همین چند روز پیش، جهان شاهد ضرر ۲۰۰ میلیارد دلاری اپل از ممنوعیت آیفون در چین بود. اپل که ارزشمندترین شرکت جهان است، هفته گذشته در بدترین افت یک روزه سهام، حدود ۱۰۰ میلیارد دلار از ارزش بازار خود را از دست داد.
شرکتهای اقتصادی در کشورهای توسعه یافته فراتر از دولتها حرکت میکنند و چنان در مناسبات جهانی تعیینکننده شدهاند که سران کشورها زیر سایه آنها با هم مذاکره میکنند. گفته میشود توزیع قدرت در دنیای امروز به این شکل است که؛ «۵۵ تا ۶۰ درصد بنگاههای خصوصی، ۲۵ تا ۳۰ درصد امنیتیها و نظامیها و ۱۰ تا ۲۰ درصد هم سیاستمداران هستند.»
پس بیش از آنکه غیبت رهبران سیاسی چین و روسیه در اجلاس گروه ۲۰ مهم باشد؛ وضعیت اقتصاد و شرکتهای خصوصی آنها است که تعیینکننده این جریان است. مگر میشود جهان امروز، مناسبات اقتصادی خود را بدون چین برنامه ریزی کند، حتی اگر شی جین پینگ در اجلاس گروه ۲۰ غایب بزرگ باشد. این وضعیت برای کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه برعکس است. سران این کشورها در اجلاسهای اقتصادی جهان تقریبا حرفی برای گفتن ندارند و بدون داشتن یک ایده و ظرفیت اقتصادی معناداری، عموما در خدمت قدرتهای جهانی قرار میگیرند.
حضور ایران در نشست سران کشورهای عضو «بریکس» میتواند نمونه روشنی از این مسئله باشد. شاخصهای اقتصاد امروز ایران، نه تنها در جهان نحیف و ناتوان است، بلکه در بین کشورهای همسایه نیز وضعیت ناامید کنندهای دارد. به تازگی یک عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران گفته است «طی ۵۰ سال گذشته اقتصاد ایران۱۴ برابر، اقتصاد قطر ۲۹۸ برابر، عمان ۲۳۷ برابر، عراق ۵۱ برابر و اقتصاد ترکیه ۳۵ برابر شده است.»
در کشور ما بر خلاف کشورهای توسعه یافته که دولتها زیر سایه ملتها نفس میکشند؛ هنوز دولتها، سایه سنگینی در مناسبات اقتصادی و سیاسی بخش خصوصی دارند و تا رسیدن به نقطه مطلوب راه درازی در پیش است. به عبارتی همچنان بخش خصوصی و حوزه عمومی در ایران، به ناچار در زیر سلطه دولتها میتوانند فعالیت داشته باشند و در صورتی که چارچوبهای دولتی را رعایت نکنند، حیاتشان بهخطر خواهد افتاد.
منبع: آفتاب یزد