اگر به‌ قله‌ نزدیکیم پس چرا ما نمی‌بینیم؟

در گوشه و کنار می‌بینیم و می‌شنویم که برخی می‌گویند «اگر به قله نزدیکیم پس چرا ما نمی‌بینیم؟» باید پرسید آن روز که در دامنه بودیم درکی داشتید که حالا ندارید؟
تصویر اگر به‌ قله‌ نزدیکیم پس چرا ما نمی‌بینیم؟

به گزارش سایت خبری پرسون، حجت‌الاسلام محمد صابر صادقی در یادداشتی نوشت: اگر از این بحث بگذریم که افق دید برخی در چه سطحی است و قله را در بقالی سرکوچه و هنگام خرید ماست و شیر جستجو می‌کنند. با این حال کمتر دیدم که نسبت به نزدیکی قله تبیینی صورت بگیرد. سعی می‌کنم یک وجه از وجوه نزدیکی به قله را تبیین کنم.

در حدود دهه 90، باور و نگرشی در داخل جامعه سیاسی و اقتصادی ایران شکل گرفت و به جامعه نیز سرایت کرد که اقتصاد ایران و مشکلات آن جز با برداشتن تحریم آمریکا و توافق با آنان حل نخواهد شد. این ایده سراسر دهه نود را به خود اختصاص داد و به محک تجربه سپرده شد.

اما ایده مقابل آن نظریه‌ای بود که قائل بود اقتصاد ایران اگرچه متاثر از تحریم‌هاست اما درمان آن اولا به اشکالات درونی اقتصادی و فرهنگ غلط اقتصادی بازگشت دارد و ثانیا در طول زمان تحریم اثر خود را از دست خواهد داد و در تعامل با دنیای غیر آمریکایی می‌توان بر تحریم نیز فائق آمد.

اما این ایده در مقیاس دولت هیچ‌گاه تجربه نشد. چون این ایده که عمدتا از سوی رهبری پشتیبانی می‌شد ایده‌ای بود که بسیار شجاعت می‌خواست.

در دولت سیزدهم رویکرد دولت با سرعتی نه چندان زیاد از ایده اول به ایده دوم شیفت پیدا کرد. و اثرات آن علی رغم انباشت تاثرات یک دهه‌ای ایده اول کم کم رخ نمود. و مهم‌ترین اتفاق یعنی درستی ایده دوم اثبات شد و قطار اقتصاد و سیاست به حرکت درآمد و بدون اتکاء به مقوله تحریم احیا شد. البته پر واضح است که آثار تحریم و خصوصا حاکمیت ایده اول به مدت یک دهه بر مقدرات کشور به آسانی محو نخواهد شد اما کارآمدی ایده دوم بزودی رخ نمود.

نکته تکمله بر این تبیین عبارت است از فرآیندی دیدن ایده دوم.

ایده دوم یک پروژه چند ساله نیست بلکه فرآیندی است که به مدد تجربه و گذر از حوادث خود را تکمیل و بازسازی می‌کند و با رشد و معرفت جامعه روز به روز اشتباه‌ها و خطاهایش را پوشش می‌دهد و جلو میرود.

ایده دوم و ثمربخشی آن فقط یک وجه از نزدیکی به قله است!

منبع: فارس

508039