به گزارش سایت خبری پرسون، علی عبدالملکی یکی از مخاطبین همیشه همراه پرسون در یکی از یادداشت های روزانه خود در آن روزها نوشت: امروز هشتم ذی الحجه و قرار است عازم عرفات شویم.
سرزمین عرفات صحرایی خشک و وسیع در دامنه ی کوه جبل الرحمه و درحدود بیست وچند کیلومتری مکه مکرمه قرار دارد.
زایران ایرانی مایلند دعای کمیل را در شب جمعه در آنجا برگزار کنند. احرام میبندیم و قبل از اذان مغرب وارد این سرزمین مقدس و پررمز و راز می شویم.محل استقرار ما درحدود پانصد متری جبل الرحمه واقع شده است.دعای کمیل در فضایی پر از عرفان ومعنویت برگزار میشود.
امسال روز عرفه با روز جمعه مقارن شده و از نظر برخی علما حج امسال حج اکبر تلقی شده که این نیز به شور و شوق این سفر معنوی افزوده است.
وقوف در عرفات یکی از ارکان اصلی حج به شمار میرود و همه مسافران سرزمین وحی باید از ظهر روز نهم ذی الحجه تا اذان مغرب همانروز در صحرای عرفات حضور داشته باشند. درحقیقت بزرگترین اجتماع زائران خانه ی خدا در این صحرا در چنین روز و ساعاتی اتفاق می افتد.
فاصله ی بین نماز ظهر و مغرب در این صحرا جزو طلایی ترین ساعات حج تمتع برای زائران است و قراءت دعای عرفه ی امام حسین علیه السلام در اینجا اوج مغازله با معشوق به حساب می آید.
این دعا دارای عالی ترین و لطیف ترین مضامین عرفاتی و گفت وگویی ساده اما عمیق و عارفانه با خالق هستی است و صحیفه ای ازمباحث خود وخدا شناسی را دربر میگیرد.
عرفات و دعای آن مصداق بارز پیوند زدن زمین و زمان برای کسب معرفت و دلدادگی به حضرت عشق و خواندن این دعا در روز عرفه در سرزمین عرفات در عصر روز جمعه با حضور معنوی امام عصر (عج)زیباترین و پرفیض ترین فصل ومعنوی ترین برش بر دفتر زندگی انسان است.
اما وقوف در مشعر و منا هم رازی سر به مهر دارد و فلسفه ای عمیق در آن نهفته است در تاریکی شب وارد مشعر میشویم و اینجا چه شباهتی دارد با صحرای محشر. قیامتی بر پاست و تو احساس میکنی که چقدر کوچک و ضعیفی در برابر اینهمه عظمت.
در میان انبوهی از انسانها که تنها کفنی بر تن دارند و بر روی خاک نشسته اند و مقام و منصب و رنگ و نژاد وت یره و تبارشان مهم نیست آرام میگیری و به فکر فرو میروی.این دومین درنگ زایر است.گویی عالم برزخ است و زنده شده ایی و تو را به حساب وکتاب اعمالت فراخوانده اند. همه داشتهایت را در ترازوی سنگین نداشته هایت میگذارند وچقدر سبکی و از اعمال نیک تنک!
خدایا دراین مشعر چه سرهای ناگفته ایی داری. این مشعر بیابانی خشک و بی آب و علف نیست دانشگاه نه،عبرتخانه نه،دادگاه نه، سرای تنبیه نه رستاخیزی است برای آگاهی یافتن! و خیلی سریع میفهمم که چقدر ناچیز وحقیرم و او چقدر بزرگ ورحیم وکریم و رئوف وبی همتاست.
آری باید وقوف کنی تا آگاهی یابی و مشعر جای شعور پیدا کردن است.جای اندیشیدن.جای باریک بینی جایی که باید شناختت در عرفات توام با شعور گردد.
در مشعر و در تاریکی شب باید خوب دید و و با اخلاص و شناخت و آگاهی تیرهای را از سرزمین شعور برداشت و با چشم و چشمه ی دل اندازه گرفت و صیغل داد و با طلوع خورشید به جنگ بدیها،زشتی ها،حسدها،رذالت ها و حب و بغض و نماد همه ی این پلشتی ها یعنی شیطان در سرزمین منا رفت و پس از اطمینان از اینکه شیطان را از خود دور کرده ایی باید با صفای دل و صدق نیت آماده قربانی همه دلبستگی ها و اسماعیل هایت شوی.
عید قربان مبارک.
22 شهریور ماه 1393/علی عبدالملکی
نظرات شما ( 1 نظر )