به گزارش سایت خبری پرسون، مجید گودرزی در یادداشتی نوشت: چند تناقض اساســی در بحــث آزادی وجود دارد. اولا که انســان مثل سایر جانداران کامل آزاد خلق شده اســت و تا زمانی که در سطح حیوانی بخواهد زندگی کند بغیر از شــهوات و غرایــز چیزی محدودکننده او نیســت.
الان بالاترین درجه آزادی و رها شــدگی مربوط به حیوانات است که البته خود حیوانات هم قیودی مثل غرایــز دارند و از این باب آزادی های آن ها هم محدود میشــود. بحث دیگری که مکاتب فکری به آن پاســخ درستی نمی دهند، زندگی اجتماعی انسان است. انسان ذاتا اجتماعی خلق شده اســت و در مرحله بالاتر زندگی حیوانی قرار گرفته است. کلبه قراردادهای اجتماعی از بی نهایت رفتار ممکن یک یا چند رفتار محدود را می پذیرد و مابقی آزادی های رفتاری انسان را طرد و محدود می کند.
هم می باید قانون داشت و قانون را رعایت کرد و هم می بایست آزادی های افراد محدود نشود. این یک تناقض غیر قابل حل است. چرا که اولا نمی توان به اندازه تمام انسانها قانون داشت و ثانیا قانون حتما عده ای را به نفع جمع بالاجبار محدود می کنــد. جامعه بدون قانون و جامعه مورد نظر آنارشیست ها با وجود شــعارهای زیبا، امکان تحقق پیدا نکرد. چون این تناقضات به سادگی قابل حل نیست. بعد دیگر قوانین اجتماعی و قراردادهای اجتماعی را ماکیاولیست ها رقم زدند. آنجا که هیچ اراده ای در مقابل اراده غالب به رسمیت شناخته نمی شود و شهریار جایگاه بدون خدشه دارد.
خوب در بعد دینی هم چیزی شبیه این بعنوان فره ایزدی را داریم. فره ایزدی نوری اســت از جانب خدای تعالی که بر خالیق فایز می شود که بوسیله آن قادر شوند به ریاست و حرفت ها و صنعت ها و از این نور آنچه خاص اســت به پادشاهان بزرگ عالم و عادل تعلق گیرد...خوب در این مکتب فکری هم آزادی همانی اســت که منصوب خداوند تشخیص دهد و اعطا کند.
خلاصه این داستان آزادی یک تناقض بزرگ با تضادهای بی شــمار در زندگی انسانها ست و تاکنون سوءاســتفاده های زیادی از آن شده اســت و خواهد. گاهی به اسم آزادی ساختار سیاســی را مورد حمله قــرار می دهند و بعد به ناچار باید به علم اداره گردن نهند و قدرت را به منتخبین واگذارند. خود پایه های قدرت هم که از دلایل اصلی نقض آزادی هاست گونا گون و گاهی ریشه در مشروعیت عام دارد. خالصه این داســتان آزادی هم گول زننده است و هم تضادهای بی شماری دارد.
منبع: آفتاب یزد