به گزارش سایت خبری پرسون، آقای محمدجواد ظریف وزیر سابق امور خارجه صبح امروز بعد از مدتها سکوت، در دفاع از خودش و دیدگاهش متنی را در اینستاگرامش منتشر کرده که واقعاً حیرتانگیز است!
این متن از آن جهت حیرتانگیز و ناامیدکننده است که نشان میدهد این فعال سیاسی محترم حتی در دفاع از خودش هم ناتوان است و شدیداً به ضرر خودش عمل میکند؛ حال چنین فردی برای هشت سال و در سختترین و ظریفترین شرایط، فرمان دیپلماسی کشور را به دست داشته! شخصیتی که اینچنین، سخنان رادیکالترین منتقدان علیه خود را تلویحاً تایید میکند!
مثلاً لحن سخن جناب ظریف در اواسط متن کوتاهش چنان است که ظاهراً ترکمانچای را هم نامطلوب نمیداند و میگوید: مردم کدام یک را بیشتر نکوهش میکنند آنها را که با آرزوی بازپسگرفتن سرزمینهای از دست رفته در عهدنامه گلستان بخشهای بیشتری را بر باد دادند یا آنها که ترکمانچای امضا کردند و حداقل بخشی از سرزمینها را پس گرفتند! (نقل با کمی تلخیص)
دفاعیهی وحشتناکی است و مصداق آنکه دفاع بد، خودش بزرگترین حمله است! چه کسی گفته اینجا هم «صنعت خرفروشی» است که بین ترکمانچای و شوهر دادن سرزمینهای بیشتر باید یکی را انتخاب کنیم؟ راه سومی نیست؟ اینکه با لحاظ واقعیتها، سرزمینها را هم عاقلانه و با شجاعت پس بگیریم؟!
البته برای برخی دوستان آقای ظریف راه چهارمِ بدتر از دوتای اولی هم هست! مثلاً اینکه حتی زشتتر از ماجرای ترکمانچای، در برههای جنگی هم نباشد و با خودِ هنر «مذاکره» سرزمینهایی را بدهیم برود! مثل اتفاقی که در قرارداد گلداسمیت افتاد و در دورهی ناصرالدین شاه قاجار بخش بزرگی از بلوچستان ایران به انگلستان واگذار شد!
معلوم نیست چنین دام تحلیلی را چه کسی پیش پای آقای ظریف گذاشته که مجبور شده به سیاهچالهی اینچنینی درباره ترکمانچای بیفتد؟ مگر نه اینکه شدیدترین منتقدانش هم میگفتند با دست فرمان ترکمانچای در برجام جلو رفته است؟!
نکتهی بعد: کمی جلوتر، جناب ظریف از اینکه سازشکارش هم بخوانند تلویحاً دفاع کرده و آن را اینچنین معنا میکند که "دستیابی به نقطه اشتراک و توازن برای حرکت به سوی آرمانهاست"!
چه کسی این معنای مندرآوردی از سازشکاری را به آقای ظریف تقدیم کرده که او را باز هم به چنین دامی کشانده؟! آنچه جامعه از سازشکاری میفهمد آن است که فردی بدون لحاظ آنچه واقعیت دارد، از سر بزدلی یا منفعتطلبی شخصی، منافع جمعی را حتی در مقیاس یک ملت به باد بدهد.
متاسفانه همین نابلدی در دفاع، چه دربارهی خود و چه دربارهی حق مردم، بویژه در دوران آقایان ظریف و روحانی موجب شد که یک «پنجرهی طلایی» برای توافق خوب با آمریکا و دیگر کشورهای عضو 5+1 از دست برود. توافقی که با عنایت به آنچه در پشت پرده در جریان بود، کاملاً در دسترس مینمود.
آنچنانکه چه در 6 جلد کتاب خود آقای ظریف (راز سر به مهر) و چه در نوشتهها و کتابهای دیگران، از این سو و آن سو برمیآید، در آن مذاکرات هم با دست فرمان همین نوشتهی مشعشع، گافهای بزرگی در متن داده شد و از یک توافق خوب دور شدیم و آنچه در این 8 سال هم بر سر کشور آمده محصول همان دوران است.
در همان ایام هم مذاکرهکنندگان طرف مقابل، اصطلاحات و واژهها و فرمولهای کج و ماوجی و را برای آقای ظریف و برخی دوستانش تزیین میکردند و آنها هم خیلیهایش را مع الاسف میپذیرفتند.
تسنیم