به گزارش سایت خبری پرسون، جمیله کدیور در یادداشتی نوشت: سالها قبل در گفتگویی که با محمد حسنین هیکل، روزنامهنگار شهیر مصری در تهران داشتم، از او درباره موانع برقراری روابط دو کشور ایران و مصر سؤال کردم. پاسخ داد: «کسی یا چیزی مانع نیست و رابطه باید از سر گرفته شود؛ زیرا در منطقه فقط مصر و ایران، دو کشور بزرگ و دارای تاریخ طولانی هستند و این دو کشور اصلی بودند که فرهنگ اسلامی را پیش بردند و من معتقدم که باید یک رابطه حقیقی و قوی و دوستانه بین این دو کشور برقرار شود … من برای این مسأله، دلایل حقیقی نمیبینم، شاید علتهای روانی وجود داشته باشد.» در گفتگویی دیگر که مدتی پس از گفتگوی نخست با او در قاهره داشتم، مجدد تأکید کرد «در منطقه، دو کشور حقیقی وجود دارد که مصر و ایران هستند …» مشابه این نگاه مثبت به ضرورت از سرگیری رابطه دو کشور را در کلام سیاستمداران و دانشگاهیان و اهل فرهنگ و مردم عادی مصر به کرات دیده و شنیدهام و تا به امروز، متأسفانه ۱۰ سال در قبل از انقلاب و ۴۴ سال بعد از انقلاب رابطه بین این دو کشور بزرگ منطقه، قطع بوده است. گذشته از عوامل روانی که هیکل در آن سال اشاره کرد، قطعا در گذر زمان عوامل متعدد خارجی و داخلی در طولانیشدن قطع روابط دو کشور و ممانعت از موفقیت تلاشهای احیاکننده روابط نقش داشتهاند. ضمن اینکه متأثر از انتشار افکار سلفی- تکفیری و وهابی در جامعه مصر و گستردگی حجم تبلیغات منفی علیه ایران طی سالهای قطع روابط میان دو کشور و عدم دسترسی به اطلاعات صحیح و غیر مغرضانه، شیعههراسی و ضدیت با ایران و رویکردهای فرقهگرایانه در برخی اجتماعات و بین بخشهایی از مردم عامی مشهود بوده است.
در دهههای گذشته، چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی، روابط مصر و ایران افت و خیزهای فراوان به خود دیده و از اتفاقات داخلی، اعم از اقدامات ملی و استقلالطلبانه گرفته تا اندیشهورزیهای اسلامگرایانه طرف مقابل تأثیرات فراوان پذیرفته و دوستیها و دشمنیهای بیبدیل شکل گرفته و دوران تلخ و شیرینی در مناسبات دوجانبه تجربه شده است.
گاهی مثل دوران ریاستجمهوری جمال عبدالناصر، روابط دو کشور به دلیل قرارگرفتن در دو بلوک سیاسی متفاوت شرق و غرب با اختلاف نظر و خصومت همراه بوده، به ویژه پس از پیمان بغداد در سال ۱۹۵۵، که ایران نیز بدان پیوست.
شناسایی اسرائیل توسط ایران و گسترش روابط ایران و اسرائیل نیز بر دشمنی دو کشور ایران و مصر در این دوران افزود؛ به گونهای که به قطع روابط سیاسی دو کشور از سوی مصر منجر شد و یک دهه ادامه یافت تا اینکه وقتی به دلیل بیماری ناصر، انور سادات زمام امور کشور را بر عهده گرفت، روابط ایران و مصر دوباره برقرار شد. با ریاستجمهوری سادات، شاهد شکوفایی و گسترش روابط دو کشور هستیم. امضای پیمان کمپ دیوید توسط انور سادات، رئیس جمهوری مصر و مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ (۲۶ شهریور ۱۳۵۷) با حمایت و استقبال شاه ایران و با حضور آخرین سفیر شاهنشاهی ایران در آمریکا در زمان امضا همراه بود. در سفر اخیر رضا پهلوی به اسرائیل، گیلا کملیل، وزیر اطلاعات اسرائیل با انتشار عکسی از اهدای یک سند تاریخی (نامه محمدرضا پهلوی به نخست وزیر وقت اسرائیل برای پیشنهاد میانجیگری) به رضا پهلوی، در توییتی نوشت: «زمانی که پدر ولیعهد ایران بین اسرائیل و مصر میانجیگری میکرد.» او در این توییت و کانال تلگرامیاش بیان کرد: «شاه خواست تا به نخست وزیر اطلاع دهد که پیامی از سادات دریافت کرده است. سادات آماده مذاکره مستقیم با اسرائیل است. هدف از این گفتگوها رسیدن به یک توافق محدود در سینا است. این پیام در نهایت منجر به توافق صلح با مصر شد …»
بعد از آخرین خروج شاه از ایران، سادات در دو مرحله، مرحله نخست در ۲۶ دی ۱۳۵۷ و مرحله دوم، بعد از ۱۴ ماه سرگردانی شاه بین مراکش و آمریکا و پاناما و مکزیک، سوم فروردین ۱۳۵۹ در ماههای آخر عمر آخرین شاه ایران، میزبانی او را تا زمان مرگ در مصر پذیرفت و پس از مرگ شاه نیز مراسم باشکوهی برای او برگزار کرد.
این موضوع عاملی در خشم و بدگمانی و بیاعتمادی ایران بعد از انقلاب نسبت به مصر شد. شاید نهادن نام خالد اسلامبولی، از عوامل ترور سادات بر خیابانی در تهران نیز ریشه در همین اقدام سادات نسبت به پذیرش شاه ایران و تقابل با انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ داشت.
از دهم اردیبهشت ۱۳۵۸ که ایران روابط خود را با مصر در پی امضای قرارداد کمپ دیوید و با هدف حمایت از فلسطین قطع کرد و دو روز بعد هم مصر متقابلا رابطه با ایران را قطع کرد و دیپلماتهای خود ر فراخواند، شاید هیچ یک از دو طرف گمان نمیکرد این قطع رابطه این همه مدت ادامه داشته باشد و تلاشهای دلسوزان در دو کشور برای از سرگیری روابط طی چند دهه به ثمر نرسد.
امروز، اوضاع جهان و منطقه و دو کشور بسیار متفاوت از ۴۴ سال گذشته شدهاست. بلوکبندیهای جهانی و منطقهای تغییر کرده، افول قدرتهای قدیم و ظهور قدرتهای جدید، نظم نوین و معادلات و مناسبات جدیدی رقم زدهاست. در حالی که روابط دو کشور از زمان قطع رابطه و هشت سال جنگ عراق و ایران که مصر نیز در حمایت از عراق هزاران نفر به جبهه جنگ علیه ایران اعزام کرده بود، تا حدودی در زمینههایی بهبود یافته و گفتگوهایی در حاشیه مجامع بین المللی بین مقامات بلندپایه طرفین صورت گرفته، ولی روابط دیپلماتیک هرگز به طور کامل شکل نگرفته است و دو کشور در این سالها از طریق دفاتر حفاظت از منافع ارتباط خود را حفظ کردهاند.
حال، بهبود روابط ایران و عربستان بعد از هشت سال انقطاع رابطه بین دو کشور مسلمان منطقه و پذیرش سوریه به اتحادیه عرب و بهبود روابط این کشور با عربستان و دیگر کشورهای عرب منطقه بعد از ۱۲ سال انزوا و قطع مناسبات، این امید را برانگیخته که رابطه ایران و مصر نیز بالاخره بعد از ۴۴ سال قطع رابطه رسمی و افت و خیز و نوسانات زیاد، ترمیم حاصل کند. باور بسیاری بر این است که به دلیل حمایت کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از برکناری محمد مرسی رئیسجمهوری منتخب مصر بعد از بهار عربی در ژوئیه ۲۰۱۳ طی کودتای عبدالفتاح السیسی و کمکها و حمایتهای مالی این کشورها از سیسی طی سالهای گذشته، برقراری و ترمیم و تجدید روابط ایران و مصر میتواند متأثر از اقدامات این کشورها و در رأس آنها عربستان سعودی باشد. هر چند نقش آمریکا نیز به دلیل کمکهایش به مصر در احیای رابطه، اهمیت دارد.
میانجیگری بغداد و مسقط میان دو کشور طی هفتههای اخیر، فرصت مغتنمی است که ایران و مصر باید از آن حسن استفاده را ببرند.
آسیبی که دو کشور ایران و مصر در این سالها از قطع رابطه و طولانیشدن آن خوردهاند، وضعیت باخت – باخت برای مصر و ایران در پی داشته که برندهای جز اسرائیل در این فضا ندارد. توجه به آمار صادرات و واردات بین مصر و اسرائیل و مصر و ایران در سال ۲۰۲۲ روشنگر است:
در حالی که صادرات مصر به اسرائیل در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۹۵ر۱۸۷ میلیون دلار و واردات مصر از اسرائیل در همین سال بالغ بر ۲۶ر۱ میلیارد دلار بوده است، واردات مصر از ایران در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۰۸ر۵ میلیون دلار و صادرات مصر به ایران در همین سال ۴۲ر۱ میلیون دلار بوده است. همین مقیاس قابل تأمل را میتوان در حوزه گردشگری و درآمدهای حاصل از آن، مناسبات فرهنگی و حوزه کتاب و فیلم و موسیقی و رسانه، مبادلات علمی و تبادل دانشجو و استاد به دلیل قطع روابط سیاسی دو کشور بزرگ منطقه بهخوبی دریافت؛ مناسباتی که در صورت بازسازی به نفع کل منطقه و هر دو کشور از جهات مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی خواهد بود.
منبع: اطلاعات