مسکو در جنگ اوکراین هم توان نظامی اش را از دست داد، هم اقتدار سیاسی اش را

با گذشت یکسال و دو ماه از تجاوز نظامی ارتش روسیه به اوکراین، نه‌تنها ولادیمیر پوتین طراح اصلی این جنگ به اهداف خود نرسید بلکه او و کشورش اکنون با مجموعه‌ای از مشکلات مواجهند که پشت ‌سر گذاشتن آنها کار آسانی نیست.

تصویر مسکو در جنگ اوکراین هم توان نظامی اش را از دست داد، هم اقتدار سیاسی اش را

به گزارش سایت خبری پرسون، قطعاً نمی‌توان دولت اوکراین، دولت‌های اروپائی و آمریکا را در شعله‌ور شدن آتش جنگ اوکراین بی‌تقصیر دانست، ولی در این پرونده سنگین بین‌المللی روسیه به عنوان آغازگر جنگ متهم ردیف اول است. در این جنگ هرچند کشور اوکراین دچار عوارض منفی فراوانی شد ولی ضربات مهلکی که به روسیه از جنبه‌های مختلف وارد آمد به مراتب کوبنده‌تر است و روس‌ها به زمان زیادی برای ترمیم آن نیاز دارند.

روسیه تا قبل از جنگ اوکراین، از نظر اعتبار بین‌المللی، بنیه اقتصادی، جایگاه سیاسی و نفوذ منطقه‌ای، رتبه بالائی داشت ولی این جنگ باعث شد در تمام این زمینه‌ها دچار عقبگرد شود. پول ملی روسیه با نوسان‌های کم‌سابقه و کاهش ارزش مواجه شده، دوستان منطقه‌ای روسیه حساب چندانی روی آن باز نمی‌کند، در سطح بین‌المللی به بازی گرفته نمی‌شود، روابط اقتصادی تقریباً پررونق گذشته را از دست داده و این مجموعه به اعتبار بین‌المللی این کشور که درصدد بود با آمریکا رقابت کند بطور بی‌سابقه‌ای لطمه زد و اکنون راه برای رقابت تنگاتنگ چین با آمریکا هموار شده و در این عرصه کسی روی روسیه حساب باز نمی‌کند.

مهم‌تر از اینها برنامه‌ایست که دولت‌های غربی برای تحقیر روسیه آماده‌ کرده‌اند و اکنون رسانه‌های غربی زمان را برای مطرح ساختن آن مناسب می‌دانند. این برنامه نشان می‌دهد روسیه در اثر جنگ اوکراین بسیار آسیب ‌پذیر شده بطوری که غربی‌ها احساس می‌کنند می‌توانند با انگشت گذاشتن بر روی نقطه‌ ضعف‌های قدیمی این کشور، درصدد تجزیه آن برآیند.

نشریه فارین پالیسی، که هر دو ماه یکبار در آمریکا منتشر می‌شود و به عمده‌ترین موضوعات سیاسی در سطح بین‌المللی می‌پردازد، در شماره اخیرش نوشت: «غرب برای تجزیه روسیه آماده می‌شود. به نوشته این نشریه، عملکرد ضعیف روسیه در میدان نبرد و این باور فزاینده که تهدید هسته‌ای پوتین فاقد ارزش است، این جسارت را به مخالفان روسی و تحلیل‌گران غربی داده است که علناً خواهان استعمارزدائی از خود روسیه شوند. آنها به گستردگی فدراسیون روسیه اشاره می‌کنند که به عنوان جانشین اتحادیه شوروی از 83 ناحیه فدرال تشکیل شده که 21 ناحیه آن جمهوری‌های غیراسلاو هستند و زمینه تجزیه در آنها وجود دارد.»

منظور دست ‌اندرکاران فارن پالیسی اینست که اقوام غیراسلاوی که اکنون زیرمجموعه‌ فدراسیون روسیه محسوب می‌شوند، بالقوه آمادگی نافرمانی نسبت به روس‌ها که اسلاو هستند را دارند و غربی‌ها می‌توانند با استفاده از فرصتی که ناتوانی روسیه ضعیف شده در جنگ اوکراین به وجود آورده، این اقوام را به تجزیه ‌طلبی تشویق کنند و از این طریق روسیه را دچار تجزیه نمایند. بدون آنکه بخواهیم قضاوتی درباره امکان تجزیه روسیه کنیم و یا درباره مثبت یا منفی بودن تجزیه این کشور نظری بدهیم، به راحتی می‌توان از زمزمه تجزیه روسیه در این زمان به این نتیجه رسید که جنگ اوکراین یک اشتباه استراتژیک بود که رهبران کرملین و شخص ولادیمیر پوتین مرتکب آن شدند و اگر اروپا و آمریکا در فراهم ساختن زمینه‌های این جنگ نقش داشتند، این نقش بخشی از برنامه‌ای بود که برای رسیدن به شرایط امروز داشتند.

معلوم نیست ولادیمیر پوتین و همفکران او در کرملین اکنون که یکسال و دو ماه از شروع جنگ اوکراین گذشته و آشکارا می‌بینند که نتوانسته‌اند به اهدافشان از این جنگ برسند، آیا به این نتیجه رسیده‌اند که در چه باتلاقی گرفتار شده‌اند یا نه؟ اگر آنها متوجه این واقعیت شده باشند، اکنون زمان مناسبی است که خود و روسیه را از این باتلاق نجات بدهند. اصرار بر دست و پا زدن و تقلا کردن در باتلاق کار عاقلانه‌ای نیست.

روزنامه جمهوری اسلامی

483578