به گزارش سایت خبری پرسون، مجموعه شعر «کلمات» سروده سیلویا پلات با ترجمه رزا جمالی در ۸۴ صفحه با شمارگان ۴۴۰ نسخه و قیمت ۷۸ هزار تومان در نشر ثالث منتشر شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: سیلویا پلات؛ شاعر روانِ انسان دردمند امروزی؛ شاعر جهان رنجها و زخمهایی که بر روح انسانها مینشیند و هر روز عمیقتر میشود؛ شاعری که شکنجههای روح و جسم را میبیند آنها را در شعرهایش بیپرده در برابر مخاطب به تصویر میکشد. سیلویا پلات شاعر قساوت دوران است.
آن بچهها همه شعر بودند
اما مُردند
و مادرشان دارد دق میکند از غصه
زل زدهاند به شکلِ ابلهانهای و عین خیالشان هم نیست.
همچنین «اتاق تاریک: در خوانش و تحلیل اشعار رزا جمالی» با گزینش و گردآوری رضا شالبافان در ۴۲۷ صفحه با شمارگان ۸۰۰ نسخه و قیمت ۲۸۵ هزار تومان در انتشارات ترنجستان راهی بازار کتاب شده است.
در مقدمه کتاب با توضیح نقد کهنالگویی [نظریه انتقادی که یک متن را از طریق تمرکز بر اساطیر کهنالگوهای تکرارشونده در روایت، نمادها، ایماژ، و گونههای شخصیتی یک اثر ادبی تفسیر میکند.] به تحلیل اشعار رزا جمالی پرداخته شده است. در بخشهایی از مقدمه عنوان شده است: هدف از این کتاب به دست دادن تحلیلی کهنالگویی از مجموعه شعر «این ساعت شنی که به خواب رفته است» اثر رزا جمالی است. به طور مشخص نشان داده خواهد شد که اسطوره رویش در کلیت این مجموعه دارای نقشی تماتیک و محوری است.
الهه رویش از جمله الهگان طبیعت در آیینهای کهن است که ناپدیدی و پدیداریاش، یا زندگی، مرگ، و زایش دوبارهاش، مظهر چرخه رشد گیاهی است. الهه رویش اغلب الهه باروری نیز هست. این الهه معمولا در روایتی اسطورهای با آیینی مثلهشده، کالبدش پراکنده میشود، و مجدد یکپارچه میشود.
در خوانش نخست این مجموعه، خواننده درمییابد که شعر خانم جمالی مشحون تصاویر طبیعت و رویش گیاهی است و در جغرافیای شعر، اشارات مکرر به چرخههای حیات یافت میشود. ارزیابی کمی تراکم و تکرار ایماژ وابسته به زمین و گیاه و رویش نیز این انگاشت را تأیید میکند. در کوتاهی این مجموعه، ۶۹ بار به عنصر آب اشاره شده است: آب (۱۸ بار)، دریا (۸ بار)، اقیانوس (۷ بار)، باران (۵ بار)، برف (۵ بار)، یخ (۶ بار) منجمد (۷ بار)، رودخانه (۲ بار)، خلیج (۲ بار)، قطره (۲ بار)، سیل (۲ بار)،ساحل، موج، آبشار، توفان، بوران. و ۶۸ بار به عنصر خاک و زمین: زمین (۱۵ بار)، خاک (۸ بار)، سرزمین (۵ بار)، جهان (۸ بار)، گرمسیر (۴ بار)، جزیره (۲ بار)، جنگل (۲ بار)، شن (۲ بار)، فرسایش (۲ بار)، استوا (۳ بار)، نصفالنهار (۲ بار)، عرض جغرافیایی (۲ بار)، طول جفرافیایی، کوه، غار، زیستگاه، سیاره، زمینلرزه، ماسه، جلگه، آتشفشان، مرتع، علفزار، قطب، محیط زیست. و نیز ۳۳ بار به گیاه و زندگی گیاهی: گیاه (۵ بار)، شاخه (۳بار)، ریشه (۴ بار)، برگ (۲ بار)، درخت (۳ بار)، جنگل (۲ بار)، جلبک (۳ بار)، رویش، سبزینه، رگبرگ، گلدان، مرتع، علفزار، نخل، مرجان، اسفنج، میخک، کاسنی.
جز این در جای جای اشعار پرسونا، و یا مخاطب مفروضش به طرز بارزی بسان زن کهنالگویی، الههوار و همچون مام زمین تصویر میشوند و استعارات متعدد گویای همنهشت اندام زنانه با عناصر زمین و گیاهاند. مهمتر اینکه عنصر مونث در این اشعار به کرات در آمیختگی با عناصر طبیعت و ایفای نقش آیینی الهه رویش در دگرگونی چرخهای فصول توصیف میشود.
در این مجموعه جمعا ۱۶ بار به صورت مستقیم و غیرمستقیم به نماد کهنالگویی خون اشاره شده است: خون (۷ بار)، رگ (۶ بار)، مویرگ، هموگلوبین، ضربان.
خون نماد زندگی و انرژی حیاتی و به عنوان یک کهنالگو، نمایانگر روح زندگی است.
در زبان کهنالگوها، آب نماد تولد - مرگ - رستاخیز و نیز باروری و نمو است و رودخانه نمایانگر چرخه حیات؛ همچنان که دریا نماد زایش دوباره است.
منبع: ایسنا