به گزارش سایت خبری پرسون، عباس عبدی در یادداشتی نوشت: اول برای ایران که ما را به نحوی وارد نوعی از توافقات سیاسی مهم و نظام بینالملل میکند. این کار اگرچه امکاناتی برای ایران دارد، ولی محدودیتهای خاص خود را هم دارد.
به ویژه آنکه چین ادعای بههم زدن نظم بینالملل موجود را ندارد و در این زمینه بسیار محتاط است، نمونه آن پرهیز از درگیر شدن در مساله اوکراین است. میتوان گفت که اینگونه توافقات به سیاست خارجی ایران نوعی نظم در کنار محدودیت را اعمال میکند.
دوم برای عربستان که این کشور را از حوزه نفوذ غرب و امریکا تا حدی مستغنی میکند. سیاستهای عربستان در جریان موضوع هستهای ایران در اتکا به غرب و امریکا موفق نبود و نزدیکی به اسراییل هم لزوما مسائل سعودی را حل نخواهد کرد، چه بسا تشدید هم میکند، لذا یک گردش نسبی در سیاست خارجی آنان و نزدیکی به چین مهم بود، به ویژه آنکه بازار اصلی مصرف انرژی به چین منتقل شده است و تضمین این بازار برای فروش نفت آنها اهمیت دارد.
و بالاخره سوم برای چین که احتمالا برنده اصلی است که هم بازار انرژی خود را تضمین کرده و هم نفوذ دیپلماتیک خود را توسعه داده و هم رابطه دو کشور مهم منطقه را به قراردادهای آنها با چین گره زده است.
اگر از این نکات عبور کنیم، برای ما مهمترین دستاورد همان ورود ایران به مرحله جدیدی از سیاست خارجی است. این مرحله جدید ما باید با تحولی داخلی داخلی در تحلیل مسائل خارجی نیز همراه باشد، زیرا تاکنون نیروهای طرفدار وضع موجود روابط و مسائل خارجی را ایدئولوژیک و غیرواقعی تحلیل و تفسیر میکردند، موضوعات را در قالبهای اسلام و کفر، حق و باطل، و دوگانههای مشابه میدیدند، در حالی که واقعیت مطلقا چنین نیست. اکنون باید منتظر باشیم تا ببینیم وضعیت یمن، سوریه، مسائل داخلی هر دو کشور تحتتاثیر این توافق چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟
مساله اصلی باید حفظ منافع ملی کشور باشد. اگر این رویکرد را در ادامه شاهد باشیم، میتوان گفت که این توافق امیدبخش و مفید است، در غیر این صورت چه بسا با کوچکترین موانعی که مواجه شویم دوباره به جای اول برمیگردیم. البته طرفداران وضع موجود باید متوجه شوند، اینگونه نیست که به راحتی بتوان سیاستهای موجود را در ذیل رویکردهای قبلی توجیه کرد، چنین توجیهاتی ثمربخش نخواهد بود. بنابر این به جای توجیهات غیرقابل قبول بهتر است رویکرد خود را اصلاح کنند تا راه برای اتفاقات بهتر باز شود.