به گزارش سایت خبری پرسون، مهرداد احمدی شیخانی در یادداشتی نوشت: به قطع میتوان گفت که زبان مهمترین ابزار ارتباطی انسانهاست که بدون آن، تفاوت چندانی بین انسان و سایر حیوانات نیست و برای همین است که انسان را حیوان ناطق گویند. در تورات و در «سِفر پیدایش» داستانی هست که اهمیت زبان را برای جوامع بشری نشان میدهد. آن داستان چنین است که بعد از توفان نوح، همه انسانهای بازمانده از توفان در بابل ساکن شدند و همگی به یک زبان سخن میگفتند تا اینکه بابلیان بر خداوند کفر ورزیدند و خدای متعال برای تنبیه آنان عذاب فرستاد و آن عذاب این بود که آنان زبان همدیگر را نفهمند و هر کس به زبانی متفاوت سخن بگوید و همین سبب شد که آدمیان در جهان متفرق شدند و هر قومی به سرزمینی رفت و اینگونه شد که زبانهای مختلف پدید آمد.
در مثنوی معنوی هم داستانی وجود دارد که اهمیت زبان را در ایجاد ارتباط و تفاهم نشان میدهد و اینکه خیلی وقتها، جنگها و جدلها به خاطر نداشتن زبان مشترک است. مولانا در آن داستان نقل میکند که چهار نفر فارس و عرب و ترک و رومی، یک درهم داشتند و بر سر آنکه با آن یک درهم چه بخرند با هم نزاع میکردند، یکی میگفت انگور، یکی میگفت عنب، یکی میگفت اُزوم و آخری میگفت استافیل و این هر چهار، یک معنی داشت و چون زبان هم را نمیفهمیدند، دعوا و زد و خورد میکردند. خیلی وقتها نزاعهای ما به دلیل عدم فهم گفتههای یکدیگر است. البته نه اینکه همه نزاعها ناشی از این عدم فهم یکدیگر باشد ولی قطعا اگر زبان مشترکی وجود نداشته باشد، احتمال نزاع افزایش پیدا میکند. اما این عدم مفاهمه، الزاما ناشی از عدم وجود زبان مشترک نیست که گاهی ممکن است زبان و کلمات مشترک باشند ولی فهم ما از آن کلمات تفاوت داشته باشد. شاید بازگویی مثالی از آنچه برای خودم اتفاق افتاده، به روشن شدن موضوع کمک کند.
من، حدود دو سال است که یک سوال را مکرر پرسیدهام که یا مطلقا جوابی از هیچ کس دریافت نکردم یا جوابها ربطی به سوال من نداشته. سوال این بود که «دستاورد تحریم انتخابات 1400 برای مردم چه بود؟» مشکلی که در تمامی پاسخها دیدم، این بود که گویا پاسخدهنده، معنای کلمه «دستاورد» را مترادف «اثر» دانسته و آثار تحریم را معادل دستاورد میداند. توضیحی در اینجا ضروری است. اگر فرزند من در امتحانات کنکور شرکت کند، قبول یا رد شدن او در کنکور، یک دستاورد مثبت یا منفی است و خوشحالی و ناراحتی من یا خود او از قبولی یا مردودیاش در کنکور، اثر حاصل از این نتیجه است. اگر دقت کنیم، دستاورد، یک نتیجهای مشخص و قابل اندازهگیری است در حالی که خوشحالی یا ناراحتی را نمیشود اندازه گرفت و حتی اگر بگوییم خیلی خوشحال یا خیلی ناراحتم، مقدار این خیلی، اصلا معلوم نیست.
دستاوردها، قطعا اثراتی به همراه دارند ولی اثرات، الزاما خودشان دستاورد نیستند، بلکه ممکن است پیامدهای آن به دستاورد منجر شود. مثلا ممکن است از خوشحالی حاصل از قبولی فرزندم، چند روزی با انرژی بیشتری کار کنم و درآمد بیشتری داشته باشم که اینجا، آن درآمد بیشتر که قابل محاسبه و اندازهگیری است، دستاورد محسوب میشود و نه آن خوشحالی.
از دل انتخابات ریاستجمهوری 1400، دولت جناب آقای رییسی بیرون آمد. این اتفاق برآیند همه عواملی است که سببساز آن شدند و نتیجه آن، محصول تلاش همه کسانی است که باعث به قدرت رسیدن ایشان شدند؛ حالا بعضی بیشتر و بعضی کمتر. از ریاستجمهوری ایشان، بسیاری خوشحال و بسیاری دیگر ممکن است که ناراحت شده باشند، اما این خوشحالی یا ناراحتی، اثر حاصل از این انتخاب است و نه دستاورد آن.
دستاورد آن، همین چیزی است که امروز با آن دست به گریبانیم؛ تورم افسارگسیخته، گرانی روز به روز کالاها، تحریمهای جدید، افزایش لحظه به لحظه بهای ارز و بسیاری دیگر که همه میدانیم و لزومی به تکرارش نیست. دقت کنید که وقتی میگوییم تورم، گرانی، تحریم و نرخ ارز، همگی قابل اندازهگیری و مورد به مورد قابل استناد است ولی مثلا نمیگویم «افزایش فشارهای بینالمللی»، چون خود این فشار قابل اندازهگیری نیست، بلکه میشود با استناد به هر مورد تحریم جدید، گفت که این نشانه افزایش فشار است.
در هر صورت همه اینها، دستاوردهای به قدرت رسیدن دولت جناب آقای رییسی است و به رغم ادعای این دولت، هیچ نشانهای که تغییری در وضعیت حاصل شود، دیده نمیشود، بلکه با این جمله نقل شده از جناب آقای مخبر، معاون اول دولت که «همین است که هست»، افزایش تورم، افزایش بهای کالاها، افزایش نرخ ارز، افزایش تحریمها و بسیاری افزایشهای دیگر و در نتیجه بسیاری از کاهشها در زندگی مردم، حداقل با همین سرعت ادامه خواهد داشت و تا وقتی دست فرمان قطار همین و دولت همین باشد، تغییری هم حاصل نخواهد شد.
منبع: اعتماد