این همه دروغ درباره ایران و چین از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

کارخانه تولید تئوری توطئه علیه روابط تهران-پکن این روزها حسابی فعال شده است.
تصویر این همه دروغ درباره ایران و چین از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

به گزارش سایت خبری پرسون، جریان های سیاسی و رسانه ای غربی در یک منظومه گفتمانی مشخص، عملا مجموعه ای از مفاهیم و یا به بیان بهتر تئوری های توطئه را علیه روابط ایران و چین سازماندهی کرده اند که در قالب آن ها سعی می شود تا جای ممکن از اهمیت و فلسفه حقیقی این رابطه، مشروعیت‌زدایی شود.

در پس سفر اخیر رئیس جمهور کشورمان به چین، بار دیگر جریان های سیاسی و رسانه ای غربی و متحدان بین المللی آن ها، کارزار گسترده ای را علیه این رویداد به راه انداختند و استفاده از طیفی از واژگان که به طور معمول در موقعیت های اینچنینی به کار می برند و سعی دارند اینگونه القا کنند که چین در حال استعمار ایران است و یا توسعه روابط تهران-پکن، استقلال ایران را تا حد زیادی مخدوش می سازد، در دستورکار خود قرار دادند.

در واقع، جریان های سیاسی و رسانه ای غربی در یک منظومه گفتمانی مشخص، مجموعه ای از مفاهیم و یا به بیان بهتر تئوری های توطئه را علیه روابط ایران و چین سازماندهی کرده اند که در قالب آن ها سعی می شود تا جای ممکن از اهمیت و فلسفه حقیقی این رابطه، مشروعیت زدایی شود.

در این راستا، غرب به طور خاص دو تئوری توطئه و به بیان بهتر تئوری متوهمانه را علیه روابط ایران و چین تبلیغ و ترویج می کند و سعی دارد از این طریق، جنگ روانی و تبلیغاتی علیه این روابط را به اوج برساند و مانع از شکوفا‌شدنِ دستاوردهای آن برای دو طرف گردد. در ادامه به این دو تئوری عمده اشاره می شود.

یک: توسعه روابط با چین یعنی استعمار ایران!

یکی از مهمترین و اصلی ترین تئوری های توطئه ای که کشورهای غربی علیه روابط دوجانبه ایران و چین و توسعه آن در ابعاد مختلف در پیش گرفته و می گیرند، تاکید بر این نکته است که این روابط تا حد زیادی با استعمار ایران به دست چین همراه خواهد بود. به بیان دیگر، هر چه روابط تهران با پکن گرم تر شود، چینی ها بیش از پیش ایران را استعمار و از این کشور سواستفاده می کنند.

این در حالی است که این روایت سطحی اساسا دو گزاره محوری را مورد بی توجهی قرار می دهد: اولا، چه دولت و چه مردم ایران، تمرکز و تاکید فراوانی بر "استقلال" این کشور دارند و این موضوع جدای از اینکه در گذشته تاریخی و تمدنی ایران ریشه دارد، در عین حال با آموزه های اسلامی که مردم ایران به آن باور جدی دارند نیز قویا سازگار و همراه است. درست به همین دلیل است که چه در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و چه تحولات پس از آن به وضوح شاهد بوده ایم که کلیدواژه "استقلال" یکی از محوری ترین پیام ها و دستورکارهای مورد تاکید بوده است.

البته که در شرایط کنونی نیز ایران به واسطه همین استقلال طلبی خود است که در حال پرداخت بهایی سنگین در عرصه بین المللی است و با سیلی از تحریم های جهان غرب رو به رو شده است. جدای از این مساله، جریان‌های سیاسی و رسانه ای غربی به این نکته اشاره نمی کنند که فارغ از نوعِ نگاه ادعایی غرب از دیدگاه چین به ایران، آیا آن ها نگاهی متفاوت نسبت به کشورمان دارند؟ در واقع آیا آن ها خواستار برقراری روابط عادلانه و محترمانه دوجانبه میان خود و ایران هستند؟

حداقل گزاره ها و شواهد تاریخی که یکچنین گزاره ای را تایید نمی کنند و تاریخ مملو از بدعهدی ها و تجاوزات دولت‌های غربی به حقوق و منافع ملی ایران بوده است. البته که در این چهارچوب، چینی ها بارها تاکید کرده اند که حوزه های سیاسی و اقتصادی را از یکدیگر جدا می دانند و در مراوده با کشورها صرفا معطوف به مناسبات اقتصادی و نه دخالت در امور داخلی آن ها هستند. موضوعی که به یک دستورکار جدی در منظومه سیاست خارجی دولت چین نیز تبدیل شده است. مساله ای که حداقل از حیث گفتمانی، چینی ها را در جایگاهی بهتر در مقایسه با جهان غرب جهت توسعه روابط آن ها با ایران قرار می دهد.

دو: ایران در حالِ فروش خاک خود به چین است!

یکی دیگر از تئوری های توطئه ای که به کرات از سوی جریان های سیاسی و رسانه ای غرب در مورد روابط دو جانبه تهران و پکن مطرح می شود این است که نظام سیاسی در ایران در حال فروش خاک این کشور به چین است. این گزاره سطحی نیز جدای از اینکه بنیان های فکری و گفتمانی انقلاب اسلامی را مورد بی توجهی قرار می دهد در عین حال، با طرح گزاره ای کلی و مبهم، سعی در مسموم سازی فضا علیه کشورمان دارد. در واقع، در چهارچوب این گزاره گفته نمی شود که منظور حقیقی جریان های غربی از فروش ایران به چین چیست؟

آیا غرب این گزاره را صرفا به این دلیل مطرح می سازد که تهران به واسطه قرارادادها و توافقات راهبردی با چین در پی تامین منافع ملی خود است و نمی خواهد بار دیگر در تله بدعهدی های غرب گرفتار شود؟ از سویی همین جریان های سیاسی و رسانه ای غربی توضیح نمی دهند که به چه دلیل نزدیکترین متحدان منطقه ای آن ها در حاشیه خلیج فارس نظیر عربستان سعودی تمرکز ویژه ای را روی گستردش روابط با چین معطوف کرده است؟ چرا سعودی ها دیگر همچون گذشته به توسعه روابط با غرب اقبال ندارند؟

در این چهارچوب، اینطور به نظر می رسد که جریان های سیاسی و رسانه ای غربی، هر دولتی را که به صورت مستقل به دنبال اهداف و منافع ملت خود باشد و به توسعه روابط با غیر از آن ها مبادرت ورزد و نظم بین المللی مطلوبشان را به چالش کشد، به فروش مملکت خود به طرف های دیگر بین المللی متهم می سازند.

کارخانه اصلی روایت سازی های دروغین علیه روابط ایران و چین کجاست؟

در نهایت باید گفت که موتور محرک جوسازی های جهان غرب علیه روابط ایران و چین، رسانه های غربی هستند. رسانه هایی که برخلاف تشکیلات به ظاهر مستقل خود، ارتباطات پشت پرده زیادی را با دولت های غربی و متحدان بین المللی آن ها دارند. در این فضا، رسانه های جریان اصلی غربی همچون عملکردی که از خود در قالب معادله اتمی کشورمان به نمایش گذاشته اند، در مورد روابط ایران و چین نیز مجموعه ای از کلیدواژه ها و مفاهیم را جهت توصیف روابط تهران-پکن برساخته اند و با تکرار فراوان آن ها در بخش های مختلف خبری و تحلیلی خود، عملا سعی دارند تا طرح و برنامه های خود در رابطه با موضوع مذکور را به واقعیت هایی مسلم در ذهن افکار عمومی بین المللی تبدیل کنند.

از این رو، رسانه های غربی همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، کارخانه تولید تئوریهای توطئه علیه ایران در مسائل مختلف نظیر توسعه روابط آن با کشور چین هستند و در این رابطه روایت های گوناگونی را نیز مطرح می سازند. مساله ای که در نوعِ خود فعالیت منسسجم و دقیق رسانه ای از سوی ایران و در عین حال آگاهی بخشی در رابطه با این قِسم کنشگری های جهان غرب علیه توسعه روابط دو کشور را می طلبد.

منبع:جهان نیوز

463576