به گزارش سایت خبری پرسون، فاطمه شریفی در یادداشتی نوشت:در دنیای امروز که فعالیتهای بشر به تغییر و تحولهای گوناگون و پرسرعت گره خورده است، تغییر زیربنای اقتصاد صنعتی از محوریت منابع به سمت سرمایههای فکری را شاهد هستیم و بر همین اساس علم و دانش به صورت روزافزون اهمیت و اثربخشی بیشتری پیدا میکند زیرا برای ادامه فعالیت در این فضا شکل جدیدی از سازمانها نیاز است و از این رو تشکیلاتی که مبتنی بر علم و فناوری شناخته میشوند، دانش بنیان نام دارند و در عصر حاضر به عامل حیاتی ایجاد اثربخشی در عرصههای مختلف تبدیل شده اند.
در واقع ارزش افزودهای که توسط شرکتها و اندیشههای دانش بنیان ایجاد میشود همان اهرمهایی هستند که میتوانند در عرصههای مختلف مسیر را تسهیل و فعالیتها با سرعت و اثربخشی بیشتری همراه شوند.
فعالیت دانش بنیان به ویژه در عرصههای اقتصادی به این معناست که جریان تولید بر فناوری نوین و دانش داخلی تکیه بزند و امروزه کشور و مجموعهای که نتواند تولیدات و فعالیتهای خود را بر اساس اقتصاد دانش بنیان سامان بدهد و در عرصههای دیگر نیز از این ظرفیت و راه علاج استفاده کند قطعا به سمت خمودگی، وابستگی بیشتر و اسارت در چنگال نظام سلطه حرکت خواهد کرد.
در دو دهه اخیر توجه به علم، فناوری و نقش دانش در تولید مورد توجه مسئولین کشور بوده است و اسناد و رویکردهایی ارزشمند نیز در این زمینه از جمله سیاستهای تولید دانش بنیان، اقتصاد مقاومتی و گام دوم وجود دارد که پایه و ستون همه آنها توجه به نقش دانش در حل مشکلات و پیشرفت کشور است و مقام معظم رهبری بر این امر مهم تاکید ویژه دارند.
این جهتگیری و نقشه راه جامع نویدهای خوبی برای کشور به همراه داشته و دارد اما به تنهایی کافی نیست و باید در میدان عمل شیوه و تحولی چند جانبه را شاهد بود زیرا چارچوب دانش بنیان فضایی را رقم میزند که با استفاده از علم و دانش، قدرت ایدهپردازی و نیروی توانمند و تحصیل کرده دانشگاهی، اقدام به ارائه محصولات با فناوری روز و برای پاسخگویی به نیازهای اساسی رقم میخورد.
اقتصاد دانش بنیان نه تنها قادر است نقشه راه مناسبی از چگونگی پاسخگویی به عرضه و تقاضا بر اساس فناوری ترسیم کند، بلکه میتواند زمینهساز به کارگیری نیروهای تحصیل کردهای باشد که در غیر این صورت یا مهاجرت میکنند یا مجبور هستند در محیطی مشغول به کار شوند که مهارتها و استعدادهایش بلااستفاده باقی بماند.
بنابراین امروز که در آمار بیکاری، دو گروه جوانان و افراد تحصیلکرده دانشگاهی به ویژه بانوان در ردیف اول افراد جویای کار هستند، حوزه دانش بنیان میتواند به اشتغالزایی برای گروههایی بپردازد که دارای مدارج دانشگاهی و مهارت هستند اما به دلیل نبود زمینههای لازم قادر نیستند در صنعت تخصصی خود مشغول به کار شوند و توانمندیهایی اثربخش را به ظهور برسانند.اما چرا با توجه به این رویکرد تحول آفرین، همچنان معماهای بسیاری پیش روی شرکتهای دانش بنیان وجود دارد و ایدههای مختلفی گرفتار پیچ و خم اداری هستند و یا وعدههای تکراری همچنان گذر زمان و فرسودگی امکانات و ظرفیتها را به همراه دارد.برای پاسخ به این معما وضعیت چند شرکت دانش بنیان را بررسی کردهایم و دغدغههای آنها نشان میدهد که سختی اخذ مجوز دانشبنیان، کمبود منابع مالی با سود مناسب، عدم باور برخی مسئولان و نهادها به شرکتهای دانش بنیان، تاخیر در تامین مالی و پرداخت قراردادهای دولتی، هدررفت زمان در رسیدن به پاسخ نامههای اداری، بازاریابی و تجاریسازی محصولات از جمله مهمترین موانع پیش روی پویایی شرکتها و رشد اقتصاد دانش بنیان است.
در برابر این مشکلات و موانع احتیاط واجب یک چیز است آن هم اینکه وعدههای دانش بنیان ممنوع شود و در سایه این ممنوعیت دیوار بروکراسی اداری نیز با پشتوانه تسهیلگری فرو ریزد تا فعالان اقتصادی به ویژه مجموعههای دانش بنیان در پیچیدگی اداری و سازمانی گرفتار نمانند.
در بازدیدها و عکسهای فراوان مسئولان با شرکتها و نمایشگاههای فناور و دانش بنیان بارها شنیدهایم که بنای کار حمایت است اما در عمل پاسخ به یک سوال میزان این حمایت را نشان میدهد و اینکه چه میزان پروژههای دولتی به شرکتهای دانش بنیان واگذار شده است؟ برخی شرکتهای دیگر هم نه تنها حمایتی از مجموعههای مبتنی بر دانش ندارند بلکه با تسهیل واردات بیرویه تیشه به ریشه این درخت نوپا میزنند.
یکی از چالشهای مهم دیگری که شرکتهای دانشبنیان کشورمان با آن مواجه هستند، ناشناخته بودن و به رسمیت نشناختن ظرفیتها و توانمندیهای آنها توسط شرکتهای بزرگ و مجموعههای دولتی است؛ در سالهای اخیر شرکتهای بزرگ عادت کردهاند بسیاری از نیازهای خود را از کشورهای دیگر تامین کنند این در حالی است که در ایام تحریم، بسیاری از شرکتهای دانشبنیان توانستهاند کالاهایی با ضریب تکنولوژی بسیار بالا حتی با کیفیتی بهتر از نمونههای خارجی تولید کنند اما بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ داخلی ما به آنها اعتماد نکرده اند.
از این رو فضای کسب و کار کشور، مجوزها و دستورالعملها باید سادهسازی شود و تصمیمگیریهای پشت درهای بسته و بدون درنظر گرفتن نظر فعالان و کارشناسان جایگزین تصمیم گیریهای چندجانبه با قابلیت اجرایی و اثرگذاری موثر شود تا وعدههای هیجانی و مانورهای خبری کنار رفته و جریان فعالیتهای مداوم و اجرایی تقویت شود که در غیر این صورت نه تنها پیشرفتی در اقتصاد دانش بنیان حاصل نمیشود بلکه با شرکتهای دانش بنیان تضعیف شده، ناکارآمد و ورشکسته روبه رو میشویم که این اتفاق خود بار اضافی اقتصادی و اجتماعی برای کشور به همراه خواهد داشت.