به گزارش سایت خبری پرسون، محمدهادی جعفرپور وکیل دادگستری در یادداشتی نوشت: «به نام سعادت ملت ایران و به منظور تامین صلح جهان امضا کنندگان ذیل پیشنهاد میکنند صنایع نفتی ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.» آبان 1329 زمانی که مجلس توافقنامه تکمیلی قرارداد نفت را رد کرد شرکت نفت ایران- انگلیس که متوجه وخامت اوضاع شده بود بهرغم میل باطنی حاضر شد تا شرایط تقسیم منافع حاصل از فروش نفت به نسبت 50 به50 را بپذیرد اما عملکرد دکتر مصدق و نمایندگان همسو با وی، ملت و برخی نمایندگان را طوری هوشیار کرده بود که به چیزی جز مالکیت کامل صنعت نفت ایران رضایت نمیدادند.
نخست وزیر وقت، رزم آرا که روزگاری به عنوان جوانترین افسر ارتش رئیس ستاد ارتش ایران شده بود، فردی جاهطلب و البته منضبط بود، وی در حین مذاکره با حزب توده سعی کرده بود در میان محافظه کاران برای خودش حامیانی داشته باشد تا در مسائل حیاتی مانند مذاکرات نفتی شرکت نفت ایران و انگلیس مقابل پیشرفت اندیشههای جبهه ملی را بگیرد. وی از طرفی مورد لطف امریکاییها هم بود چرا که آمریکاییها وی را سنگری در برابر هجمههای احتمالی کمونیسم (بنا به رابطهاش با حزب توده) و مرتجعین علیه خودشان میدانستند و برای همین به او قول کمکهای مالی بسیاری داده بودند تا به وقت ضرورت کفه ترازوی عملکرد دولت را به نفع آنان نگه دارد.
از جمله تلاشهای رزم آرا برای این ثبات نسبی سعی در ایجاد توافق دولت ایران با شرکت نفت ایران- انگلیس بود حتی وی طوری وانمود میکرد که در تلاش است تا سهم ایران را افزایش دهد بلکه بتواند تا حدودی بخشی از مطالبات ملیون را تامین کرده پاسخی به هجمههای مطبوعات مردمی داشته باشد اما دیری نپایید که در مقوله توافقنامه تکمیلی خودش را در برابر مخالفت مصرانه جبهه ملی دید و دریافت هیچ شانسی برای مذاکره در باب پیشنهادات شرکت نفت ایران - انگلیس ندارد. رزم آرا بهتر از هرکسی میدانست این شرکت ذهنیتی استعماری داشته و برای همین مانع هر ایده هوشمندانهای برای ایران خواهد بود. نگاه سران شرکت نفت ایران - انگلیس نوعی نگاه قیممآبانه در تقابل با ایرانیان بود، آنان ایرانیان را ناتوان از تصدی مناصب مدیریتی و فنی شرکت نفت میدانستند و به همین بهانه به صورت بیشرمانهای از منافع ملی ایران سوءاستفاده میکردند طوری که درصد قابل توجهی از منافع اصلی نفت را به جیب خودشان زده و سهم ناچیزی به ایران میرسید و این تبعیض ناروا اصلیترین دلیل ایجاد تفکر نهضت ملی شدن نفت بود.
رزم آرا مدعی بود که ایران به لحاظ فناوری و مالی توان هدایت غول صنعت نفت را ندارد اما اعضای جبهه ملی و البته خود مصدق هیچ دوست نداشتند از ایده خویش عقبنشینی کنند ودر نقد سیاست ورزیهای رزم آرا، هواداران جبهه ملی با کمک مطبوعات او را نوکر انگلیس و خائن میدانستند که به فساد مالی متهم است لذا بایستی از دولت حذف شود. در نهایت برابر با اسفند 1329 رزم آرا در حالیکه در این خیال و تصور بود که در منازعات نفتی با مصدق و همفکران وی به کمک دوستان آمریکایی و انگلیسیاش پیروز خواهد شد توسط خلیل طهماسبی یکی از اعضای گروه فدائیان اسلام کشته شد. پس از قتل رزمآرا و در شب جشن نوروز لایحه ملی سازی نفت در پی بیش از دوسال مباحثات داغ به تصویب مجلس رسید. حمایت گسترده مردم از مصدق چه در راهپیماییها چه در مطبوعات نشانگر پشتوانه مردمی قوی این طرح بود.
پس از ترور رزمآرا حسین علا در 21 اسفند 1329 مامور تشکیل دولت شد نکته قابل تامل آنجاست که حسین علا پیش از آنکه خودش تصدی دولت را بپذیرد به شاه پیشنهاد میکند تا دکترمصدق را به نخست وزیری برگزیند و شاه نیز پیشنهاد علا را قبول میکند اما دکتر مصدق که در رأس کمیسیون نفت همچنان سرگرم اجرای ایدهها و تفکراتش در قالب نهضت ملی نفت بود پیشنهاد نخست وزیری شاه را رد میکند. لذا حسین علا نخست وزیر شده با آغاز به کار دولت وی سفیر انگلیس در 23 اسفند 1329 نامهای به او نوشته پیشنهاد میکند اختلاف راجع به کمپانی یا همان شرکت نفت ایران - انگلیس بنابر مقررات داوری باید به داوری ارجاع شود اگرچه شاه و دولت از این پیشنهاد واهمه و ترس داشتند اما در این زمان که پیشنهاد ملی کردن نفت به تصویب کمیسیون نفت وسپس مجلس شورا رسیده بود پیشنهاد سفیر بریتانیا محلی از اعراب نداشت، علا در پاسخ به پیشنهاد تهدید گونه سفیر بریتانیا که سعی داشت تصمیم کمیسیون نفت را بیاهمیت جلوه دهد میگوید؛ برگشت به مسیر مذاکره وطرح پیشنهاد تقسیم 50به50 منافع و تصویب قراردادی جدید با این مضمون تا قبل از تصویب طرح عملی به نظر میرسید اما در شرایط و اوضاع و احوال فعلی برای راضی کردن ملت به چیزی بیش از این نوع پیشنهادات لازم است چراکه اینک اصلیترین خواسته ملت ایران، ملی شدن نفت است واین آرزوی ملی و خواست همه ایران است.
دولت حسین علا دولتی مستعجل نام گرفت و دیری نگذشت که حسین علا به نشانه اعتراض استعفا داد. اردیبهشت 1330 نهضت ملی شدن نفت ایران آنگونه که دلخواه دکتر مصدق و یاران وفادارش خاصه دکتر حسن فاطمی است به سرمنزل مقصود رسیده گویی ماموریت مصدق در مجلس به پایان رسیده، لازم است در جبهه دولت از منافع ملت حمایت کند لذا پذیرش پیشنهاد نخست وزیری را موکول کرد به زمانی پس از تصویب طرح در مجلسین و توشیح شاه و اینگونه بود که در11 اردیبهشت ماه اولین برنامه دکتر مصدق به عنوان نخست وزیر به مجلس ارائه شد.
منبع: روزنامه آرمان ملی