به گزارش سایت خبری پرسون، سال 1368 پس از کسب بورسیه وزارت دارایی و ورود به دانشگاه برای کار در بیمه مرکزی انتخاب شد و پس از فارغ التحصیلی در سال 1371 بورس تحصیلی کشور آلمان را از شرکت مونیخ ری( بزرگترین شرکت بیمه های اتکایی در دنیا) گرفت.
وی، دوران تحصیل خود در آلمان را به دلیل بهره بردن از اساتید بینظیر و کسب تجربه به واسطه کار کردن همزمان با تحصیل، بسیار عالی توصیف میکند.
علی حبیب محمدی پس از بازگشت و سپری کردن چند سال در بیمه مرکزی در 28 سالگی یعنی سال 1375 به عنوان مدیرکل بیمه ایران دراستان یزد انتخاب شد.
پس از آن و در سال 1383 ، در بخش خصوصی صنعت بیمه یعنی شرکت بیمه کارآفرین شروع به کار کرد.
حبیب محمدی از دوران فعالیت خود در بیمه کارآفرین یزد اینگونه یاد می کند:" سه سال پیاپی هم به لحاظ اعداد و ارقام و هم سهم از بازار بیمه کارآفرین در کشور رتبه اول را گرفتیم و جایگاه ما در استان یزد طی سه سال از شرکتهای بیمه آسیا البرز و دانا هم بالاتر بود.
"رشدی که بیمه کارآفرین در آن سالها داشت هیچ شرکت بیمهای تجربه نکرد."
پس از فعالیت در بیمه کارآفرین ازسوی صاحبان بیمه حافظ که اولین شرکت بیمه خصوصی مناطق آزاد بود، پیشنهاد کار دریافت کرد.
حبیب محمدی پس از حافظ به بیمه پاسارگاد رفت و همزمان شعب یزد، کرمان، هرمزگان و زاهدان را در دست گرفت.
او، از معصوم ضمیری مدیرعامل شرکت بیمه پاسارگاد به عنوان استاد خود در دوران دانشجویی و یکی ازقویترین مدیران عامل صنعت بیمه ایران یاد میکند.
وی، پس از مدتی از طرف شرکت پیشگامان کویر یزد که سهامدار عمده شرکت بیمه تعاون بود به عنوان مدیرعامل شرکت بیمه تعاون انتخاب شد اما بنا به دلایلی خاص از این شرکت هم جدا شد.
او درحال حاضر به عنوان کارگزار و مدرس بیمه در صنعت بیمه فعال است.
ابتدا از دوران فعالیت خود در بیمه کارافرین بگویید.
علی حبیبمحمدی: شیوه نوینی که در بخش خصوصی کارآفرین عرضه شد، نشان داد که تلاش شده تا خدمت ارایه شود نه فقط بیمه نامه.
آن زمان رشد در بیمه کارآفرین چنان صعودی بود که اصلا کسی باور نمیکرد بتوان آسیا و البرز و دانا را پشت سر گذارد زیرا کادر بیمه کارآفرین هم در صنعت بیمه ایران بیمانند بود.
درآن زمان به نام ترین افراد صنعت بیمه کشور یعنی آقایان بهزاد ایثاری، سیدمحمد مهدی علوی و هادی دستباز و غلامعلی غلامی در بیمه کارآفرین بودند و رشد فوق العاده در این شرکت ادامه داشت.
مدتی بعد در شرکت بیمه کارآفرین به عنوان معاون فنی انتخاب شدم و به تهران آمدم.
درآن زمان دو طرح بی نظیر که در یزد پیاده کرده بودیم را در تهران هم پیاده کردیم که یکی از آنها بیمه آتش سوزی رایگان منازل مسکونی بود.
به این صورت که اسپانسر گرفته و بر روی فولدرها از چند شرکت تبلیغات گرفتیم و اینها هزینه را تامین میکردند.
این طرح برای بسیاری اعجاب انگیز بود که چطور شرکت بیمه خصوصی همه را بیمه کرده و بُعد تبلیغاتی آن هم برای بیمه کارآفرین بسیار عالی بود.
مهمترین مشکل شرکت های بیمه ای چیست؟
علی حبیبمحمدی: پاشنه آشیل در شرکتهای ایرانی نبود ثبات مدیریتی است.
برای نمونه شرکت بیمه ایران که بزرگترین شرکت بیمه کشور است در ده سال گذشته چندین مدیرعامل عوض کرده است.
یک مثال بزنم شرکت بیمه مونیخ ری آلمان که قدمت 140 ساله دارد و در 100سال 8 مدیرعامل در آن تغییر کرد.
به جرات می گویم تنها شرکت بیمهای که در اندازه خصوصی بسیار موفق عمل می کند بیمه پاسارگاد است آن هم به خاطر ثبات بالای مدیریتی و تیم حرفهای شناخته شدهای که مدیرعامل این شرکت با خود آورده است.
آیا شرایط خصوصی سازی برای صنعت بیمه آماده بود؟
علی حبیبمحمدی: سوال من این است که آیا در زمان شروع خصوصی سازی در صنعت بیمه به اندازه نیاز کارشناس داشتیم؟
آیا شرایط آیین نامهای و قوانین آماده شده بود؟ نه!.
درسال دوم پس از تاسیس شرکتهای بیمه خصوصی تعرفه از بازار بیمه حذف شد.
آن هم در بازاری که نه کارشناس فنی به مقدار کافی وجود داشت، نه تکنیسین و نه بخش خصوصی آن نگاه دقیق مهندسی( بیمه ای) را دارند و اینگونه نظارت بیمه مرکزی در سایه رفت که ما حصل آن هم شد بیمه توسعه!
یکی دوسال بعد از رفتن آقای احمد گرانمایه، رییس کل اسبق بیمه مرکزی، دانشکده اموراقتصادی که نیروهای بانکی و بیمه ای و گمرک و مالیات و حسابرس تربیت میکرد حذف شد و شرکتهای بیمه دیگر دانشجویی نمیگرفتند که تربیت کنند و اینگونه کمبود نیروی انسانی در صنعت بیمه آغاز شد.
دریک چنین شرایطی به یکباره فضا باز شد و افزایش تعداد شرکتهای خصوصی از یک طرف و حذف تعرفه از سمت دیگر.
درحقیقت فروش به هر قیمت، به هرشکل و به هر شیوه به صنعت بیمه آسیب رساند.
رشد تعداد شرکتهای بیمه بدون برنامه ریزی علمی و پشتوانه فنی بود و درفاصله چند سال نزدیک به 30 شرکت بیمه ای تاسیس شد و 20 هزار نماینده جدید هم وارد این صنعت شدند.
در دو سال تعداد نمایندگان صنعت بیمه دو برابر شد، اما این اعداد با کدام پیش بینی آموزشی و آیین نامهای همراه بود.؟
آیا دانشکده اکو کارنامه خوبی در تربیت نیروی انسانی مناسب برای صنعت بیمه دارد؟
حبیب محمدی: دانشکده اکو هم وضع بهتری ندارد. این دانشکده هم به زبان انگلیسی است و بیشتر کسانی که زبان انگلیسی می دانند می روند.
نکته مهم اینجا است که زمانی که ما بورسیه بودیم همزمان کار می کردیم و درس هم می خواندیم و آن شکل آموزشی دیگر وجود ندارد و کسی که فقط از روی کتاب بخواند چگونه بیمه گر میشود.؟
آن بخش از افرادی که در رشته بیمه در خارج از کشور تحصیل میکنند آیا به کشور بازمیگردند؟
حبیب محمدی: تقریبا افرادی که مدارک چارتر بیمه را گرفتند مهاجرت می کنند، زیرا هر کس با داشتن چارتردر سطح ACII میتواند به هر کشور که می خواهد برود و اقامت بگیرد زیرا ارزش علمی بالایی دارد.
چرا دانشکده امور اقتصادی در زمینه تربیت نیروی انسانی برای صنعت بیمه تعطیل شد؟
حبیب محمدی: چون شرکتهای بیمه بورسیه دانشجو را هزینه می دانستند و بر این باور بودند که با توجه به دانشگاههای متنوعی که مدیریت بیمه هم یکی از شاخه های آن است دیگر نیازی به جذب بورسیه ندارندو اعتقاد داشتند چرا ما بورسیه و هزینه کنیم که دانشجو تربیت شود؟
خودشان درس بخوانند، به همین گونه، بهترین ابتکاری که در حوضه آموزش عالی بکار گرفته شد، ناتمام ماند.
چرا بیمه مرکزی وارد این حوزه نمی شود؟
حبیب محمدی: بیمه مرکزی هم قبلا هزینه می کرد اما بعد ها اهتمامی از سمت روسای بیمه مرکزی هم نبود که بخواهند این دانشکده را با این سبک و سیاق پربار کنند.
حتی زمانی بحث توسعه این دانشکده هم بود اینکه آن را به مدارج علمی بالاتر لینک کنند که نکردند، آن هم به دلیل پیشگیری از پرداخت هزینه درحالیکه که تربیت نیروی انسانی هزینه نیست و سرمایه گذاری است.
برای تاسیس شرکت های بیمه دوچیز لازم است، دست مایه و سرمایه (نیروی انسانی)؛ کدام شرکت بیمه ای بدون سرمایه میتواند عرض اندام کند؟
به رزومه هیات مدیره شرکت های بیمه ای نگاه کنید، برخی از آنها اصلا یا شناختی از بیمه ندارند و یا بیمه را با نوع فعالیت شرکتهای دیگر اشتباه میگیرند.
با توجه به افزایش تعداد شرکت های بیمه ای نظارت بیمه مرکزی بر صنعت بیمه چگونه است؟
حبیب محمدی: نظارت بیمه مرکزی به دوشکل اعمال می شود یک در مقام واحد نظارتی با آیین نامه و بخشنامه برای اینکه طبق قانون از حریم بیمهگذار دفاع کند و دوم با اعمال بیمههای اتکایی اجباری با هدف کنترل نرخ و تعرفه ای که بیمهگران با ورشکستگی روبرو نشوند، یعنی باز حفظ منافع بیمه گذاران.
زمانیکه بیمه مرکزی از پشتوانه فنی و قوی برخوردار بوده این نظارت بسیار خوب عملی شده است و هر وقت فاقد پشتوانه علمی بوده فقط در چهارچوب آییننامه و دستورالعمل باقی مانده که نمونه بارز آن هم بیمه توسعه است.
مکانیزم کنترل نظارتی اینگونه است که برای گرفتن رهنمودهای خاص، فارغ از بازار تعرفه برای مورد خاص، واحدی وجود داشت بنام مدیریت ریسک و ایمنی در بیمه مرکزی که در حوزه نظارت بسیار فعال بود و نسبت به بررسی ریسکها اقدام و گزارش تهیه میکرد و روی آنها کار کارشناسی میشد.
آیا در شرکتهای بیمه یک چنین واحد فعالی وجود دارد؟ من ندیدم اصلا.
یک روز نرخی برای یک کارخانه کاشی و سرامیک گرفتم که نرخ معمولی، فنی و منطقی آن نباید کمتر از 40 تا50 میلیون تومان باشد و آن زمان نرخ شرکت های بیمه ای 39 تا45 بود اما یک شرکت بیمه به من نرخ 20 میلیون تومان داد!.
برخی از شرکت های خصولتی بیمه نامه ای را صادر می کنند، بیمه مرکزی هم از این قدرت برخوردار است که بیمه نامه را باطل کند یا جریمه کند وحتی طبق قانون این اختیار را دارد که تا بستن پروانه بیمه گران پیش برود، اما آیا قدرت عمل را هم دارد؟
آیا نرخ شکنی در صنعت بیمه یک چالش است؟
حبیب محمدی: بزرگترین چالشی که درحال حاضر بیمه گران با آن روبرو هستند رقابت و عدم رعایت نرخ فنی است ؛یعنی عدم رعایت نرخ فنی سبب می شود که بیمه گران به شدت با شرایط ورشکستگی روبرو شوند به همین علت است که بحث توان گری مالی بسیار مهم است، هرچند که مکانیزم توانگری مالی هم باید تغییر کند.
شرکتهای بیمهای که باید بازرگانی باشند و هدف آنها سود باشد از اهداف خود فاصله گرفتند و میگویند اول افزایش سهم از بازار بعد سود اما بازار به چه قیمت؟ برخی از شرکتهای بیمه ای اصلا وارد این بازی نمیشوند اما تعدادآنها به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد.
باز کردن نرخ تعرفه برای این بازار بیمه بسیار زود بود اما اینکار را کردند.
نکته دیگر اینکه مدیرعامل زمانی که عضو هیات مدیره نباشد حق رای نداشته و فقط مجری هیات مدیره است.
بیشتر اعضای هیات مدیره شرکت ها، افراد متخصص بیمهای نیستند هر چند که ممکن است که حرف آنها غالب شود.
دامنه نظارت بیمه مرکزی در حوزه اتکایی از منظر کنترل منافع بیمه گذار و ورشکستگی بیمهگر است اما دانش فنی آنها میتواند پشتوانه آن نظارت باشد که الان کم است.
چرا قانون بیمه بروز نمی شود؟
حبیب محمدی: قانون بیمه یکی از قوانین بسیار جامعی است که تصویب شده هرچند که تا اکنون نتوانستند در آن تغییری ایجاد کنند به جز برخی تغییرات در بخش مشکلات بیمه شخص ثالث.
الان می گویند تعهد بیمه گر فقط خودرو عرف است و اگر شما ماشین گران قیمت دارید یعنی تمکن مالی دارید، چون بیمهگران زیان میکنند دامنه پوشش را عوض کردهاند، این یکی از عجیب ترین اتفاقاتی است که میتوانست بیفتد.
درکنار اینکه دیه را در دهه 70بعنوان بخشی از تعهدات ثالث گنجاندند که بسیار خوب بود، اما متناسب با آن شاید نرخ را اعمال نکردند.
به همین دلیل بیمه ها بیشتر در ثالث زیان میدهند، ولی اینکه تعهدات مالی را از بخش عمده خودروها برای گرانقیمتها کم کنیم منطقی نیست.
درحال حاضر بازار استارتاپ درصنعت بیمه فعال شده اما قوانین آن کجاست؟
اکنون نزدیک به 15 استارتاپ فعالیت میکنند و تعدادی هم در نوبت هستند.
تبلیغات هزینه بسیار بالایی دارد و متوسط پخش در صدا و سیما بالای 20 میلیون است که در ساعات مختلف متغیر است و میبینیم تعداد پخش تبلیغات یک استارت آپ چندین بار در روز است.
بیمه مرکزی برای بازار فروش نمایندگان یا کارگزاران آییننامه هایی را تدوین میکند و دوره های آموزشی پژوهشکده هم هست اما برای استارتاپ ها کدام تدابیر اندیشیده شده است .
اینکه اگر خطایی کردند جریمه سنگینی برای آنها در نظر گرفته شده است؟
در حال حاضر در شورایعالی بیمه آیین نامه ای تصویب میشود اما بعد از 3 ماه اصلاحیه میخورد، اساسا اینکه یک آییننامه 5 بار اصلاحیه بخورد به چه معنا است!
چون دانش فنی زیادی در بین اعضای شورایعالی بیمه وجود ندارد و تجربیات بزرگان صنعت بیمه درحال خاک خوردن است.
سندیکای بیمه گران تا چه میزان در حل مشکلات صنعت بیمه موفق بوده است؟
حبیب محمدی: دقت کنید چه عملی از سندیکای بیمه گران دیدهایم که بگوییم در رشد و تعالی صنعت بیمه یک اقدام موثری کرده است؟
آیا درخصوص عوارض توانست اقدامی انجام دهد؟ نتوانست و نمی تواند.
درنگاهی دیگر آیا اعضای سندیکای بیمهگران توانستند دور هم جمع شوند و یک نظامنامه تعرفهای داشته باشند که از نرخ فنی عدول نکنند و اگر شرکتی عدول کرد چه تنبیهاتی داشته باشد.!
سندیکا محل قانونگذاری نیست و به تعاملات درونی و بیرونی نیاز دارد.
من معتقدم که دبیرکل سندیکای بیمه گران حتما باید فردی بیمهای باشد.
در دهه 80 شرکت مونیخ ری به ایران آمد و تنها از شرکت بیمه ایران به خاطر پرتفویی که دارد و بیمه کارآفرین به خاطر افرادی که درآن بود بازدید کرد و با کارآفرین قرارداد هم بست.
این یعنی جایگاه سرمایه انسانی چقدر مهم است.
آیا ادغام شرکت بیمه ای را اقدام مناسبی می دانید؟
حبیب محمدی: شرکتهای بیمهای که دارای ضعف مالی هستند ناخواسته با هم اذغام میشوند و هیچ راهی جز این نیست و باید حداکثر در 5 سال آینده با هم ادغام شوند.
تعهدات شرکتهای بیمه بلند مدت است و پس از ورشکستگی بیمه توسعه، بیمه مرکزی و بیمه ایران تا مدتها تعهدات آن را پرداخت میکردند.
از سوی دیگر اگر شرکت بیمهای ورشکست شود همین اعتماد به بخش خصوصی هم از بین میرود و قطعا باید در هم ادغام شوند.
در مورد روسای کل بیمه مرکزی چه نظری دارید؟
حبیب محمدی: آقای همتی یکبار به من گفت: روزی که به صنعت بیمه آمدم فکر کردم بیمه همین دو کتاب است اما اکنون فهمیدم بیمه بسیار عمیق تر از این حرفها است وگفتن این نکته از زبان کسی که رییس کل بیمه مرکزی بوده بسیار معنا دارد.
بنظرم آقای همتی که رئیس کل شد تا 3-4 سال اول نمی دانست کجا است و باید چگونه کار کندچرا که هرماه مدیران بیمه مرکزی دستخوش تغییر میشدند اما بعد ازمدتی ، ثبات حاکم شد و بیمه مرکزی خود را بازیافت.
اما بعد از آقای همتی کدام یک از روسای کل بیمه مرکزی مدیر حرفهای بودند و دانش کافی داشتند؟ تنها رییس کلی که سابقه بیمهای داشت آقای امین بود.
نکته این است که زمانی که بیمه مرکزی بودم نگاه صنعت بیمه به بیمه مرکزی مثل نگاه به دانشگاه بود،بزرگان آنجا جمع بودند و همه چیز با گفتگو و تعامل حل می شد و اصلا نیاز چندانی به بخشنامه و دستورالعمل نبود.
صنعت بیمه در حال حاضر دچار فقر نیروی حرفه ای شده است.
چرا ازتجربه کسانی که از مدیران قدیمی بودند استفاده نمیشود؟ آن دسته از مدیرانی که به سن 70 سالگی رسیده اند می توانند مشاوران خوبی برای شرکت های بیمه ای باشند.
تجربه را دور نریزیم ، فکر کنیم که این تجربه را به چه قیمتی به دست آورده ایم، باید از تفکر آنها استفاده کرد، در واقع شرکتهای بیمه ای میتوانند کمیتههای مشاورهای داشته باشند که در زمان صدور و خسارت شرکت را راهنمایی کنند.
ما به پیشکسوتان و حضور آنها نیاز داریم.
منبع: چابک آنلاین