رابطه فقر و نظام مدیریتی

ریشه اصلی فقر در جوامع مختلف را می‌توان در سوء ‌مدیریت دانست. آیا کشورهای آفریقایی و آسیایی فقیر ذاتی‌اند؟ خیر.
تصویر رابطه فقر و نظام مدیریتی

به گزارش سایت خبری پرسون، علی اکبر گرجی استاد دانشگاه در یادداشتی نوشت: بسیاری از این کشورها از منابع خدادادی بی‌نظیری برخوردارند، اما مدیریت بد مانع از ریشه‌کن کردن فقر شده است. به گمانم، تردید روا نیست. تا زمانی که ساختار توزیع قدرت و در نتیجه ساز وکارهای مدیریتی اصلاح نشود، فقر در ایران ریشه‌کن نخواهد شد. سازکارهای مدیریتی هم تا زمانی که اصلاحات ساختاری صورت نگیرد، قابل بهبود نیست.

اصلاح ساختاری هم نباید با جایگزین کردن این یا آن شخص اشتباه شود. اگر جهت‌گیری اصلاحات ساختاری به سمت تقویت مردم‌سالاری، تضمین حقوق و آزادی‌های گوناگون مردم و پرهیز از ظاهرگرایی در حوزه مدیریت نباشد، وضعیت به سمت بدتر شدن پیش خواهد رفت. سال‌هاست روی ایده‌ گران بودن مدیریت در ایران تاکید می‌کنم. حال این پرسش مطرح می‌شود که عامل این گرانی چیست؟ پاسخ مدیریت بد است. مدیریت بد شبیه خانواده‌ای است که اموال و ثروت فراوانی دارد، اما شیوه‌ بهره‌مندی از آنها را بلد نیست. مدیریت بد متخصص اتلاف منابع است. هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم، در دوران دبیرستان مستاجر خان‌زاده‌ای بودم که منزل چند هزار متری در بهترین نقطه شهر داشت، اما زندگی او بیشتر به متکدیان شباهت داشت.

حتی، برخی از دوستان نقل می‌کردند که همسر او را در حال تکدی‌گری در خیابان دیده‌اند. وقتی در احوالات رئیس خانواده غور می‌کردم، متوجه بی‌تدبیری ایشان در مدیریت امور می‌شدم. آثار فقر و فلاکت در کشورهای دارای ثروت خدادادی ظاهر می‌شود، تردید نکنید که آن کشور دچار بیماری تخصص‌ستیزی و سوء مدیریت شده است. سوء مدیریت یعنی نادانی و ناتوانی در بهره‌مندی از شرایط و منابع موجود برای ایجاد یک زندگی خوب و عقب انداختن آن به بهانه‌های نامعقول. به عنوان مثال، نظامی که نمی‌تواند روابط نهادهای سیاسی را به گونه‌ای تنظیم کند تا کمترین نزاع بین آنها رخ دهد، قطعا نمی‌تواند مدیریت درستی اعمال کند.

مثال دیگر: اگر دولتی برای انجام هر کاری به تاسیس نهادهای متعدد و موازی اقدام کرد، بی‌شک، ره به خطا برده است، زیرا آن دولت، اولا متوجه نیست که تعدد نهادها یعنی افزایش بدون دلیل هزینه، آن هم از جیب ملت، ثانیا، این افزایش هزینه مساوی است با کاهش قدرت مالی مردم و ازدیاد فقر، ثالثا، نتیجه اولیه تعدد نهادها ایجاد رقابت ناسالم بین آنها، خنثی کردن همدیگر، سردرگمی مردم و ناکارآمدی است. بدیهی است در چنین فضایی از مدیریتی، فساد، فقر و فلاکت رو به توسعه خواهد رفت و اندیشه مدیریت شایسته و مدیریت خردپایه اصولا، ممکن به نظر نمی‌رسد. دولت‌ها نمی‌توانند با نگاه خیریه‌ای و یارانه‌ای به ریشه‌کن‌سازی فقر بپردازند و رفاه، آسایش و امنیت عمومی را برای شهروندان خود به ارمغان بیاورند.

مدیریت نیاز به دانش و تنظیمات هوشمندانه دارد؛ تنظیماتی که خروجی طبیعی آن صلح، رفاه، تضمین حقوق و آزادی‌های شهروندان باشد. شواهد، تجربه‌ها و آمارها نشان می‌دهد که تعداد قابل توجهی از کشورهای برخوردار از منابع طبیعی سرشار مانند نفت، گاز و منابع معدنی دچار پدیده «آفرین منابع» شده‌اند. نفرین، اما دروغ فریبکارانه‌ای بیش نیست، زیرا فساد و فقر گسترش‌یافته در این جوامع ریشه در مدیریت نامعقول و فقدان جامعه مدنی قوی است. جامعه مدنی آزاد و توانمند، بی‌شک، نقش بسیار موثری در ایجاد شفافیت، جلوگیری از تعارض منافع، پاسخگو کردن و نظارت بر دولت کاهش فساد ایفا می‌کند.

منبع: روزنامه آرمان ملی

394372