تغییر نمی‌کنیم، پس‌هستیم!

البته تغییر بسیار سخت و اغلب ناشدنی است. آدم‌ها کند وکم می‌توانند خود را تغییر دهند، جامعه‌ها و حکومت‌ها سخت‌تر و دیرتر تن به تغییر می‌دهند. اما تغییر و تحول در انسان‌ها و جوابع نشانه سرزندگی و بالندگی و حرکت و تکامل است.
تصویر تغییر نمی‌کنیم، پس‌هستیم!

به گزارش سایت خبری پرسون، جعفرگلابی روزنامه نگار نوشت: جامعه‌ای که به هردلیل نخواهد یا نتواند در خود تغییر ایجاد کند از پیشرفت وتوسعه وگاهی بودن و ماندن بازمی‌ماند و کم‌کم به عقب می‌رود تا جایی که از او چیزی باقی نماند. احتمالا گم شدن برخی از اقوام در طول تاریخ به همین علت بوده است که نتوانسته‌اند خود را تغییر دهند و با شرایط گوناگون زمان هماهنگ شوند.

اگر از این زاویه به جامعه خویش توجه کنیم به نظر می‌رسد ماهم چندان که باید توان و اراده تغییر در مناسبات و روابط و برخوردها و تلقی‌های خود را ند‌اریم. چنانچه هیچ حادثه‌ای و هیچ خطا و اشتباهی به هرمیزان از بزرگی و عمق و تاثر موتور تغییرات مثبت و حساب شده و جمعی را در ما روشن نمی‌کند و گویا همه با خود گفته‌ایم که حرف مرد یکی است و دوتا شدنی نیست! مثال‌ها برای این معنا به‌قدری زیاد و متنوع هستند که به هرسو بنگریم مقاومت در برابر تغییر را شاهد هستیم و همه برای ماندگی درحالت خود با یکدیگر هم‌افزایی می‌کنیم.

چرا راه دور برویم همین دوستان اصلاح‌طلب درانتخابات نشان دادند که برای ایشان ایجاد تغییر و تحول در اهداف و روش‌ها بسیار مشکل و سخت است. بزرگان این جناح چندماه دورهم نشستند تا برای مواضع خویش درانتخابات اجماع ایجاد کنند و رویکردی جدید و به روز از خود نشان دهند ولی در نهایت دردقیقه 90 هرکدام راهی درپیش گرفتند و وقتی با واکنش کاملا منفی جامعه روبه‌رو شدند هیچ‌کس توضیحی نداد و یک عذرخواهی ساده هم ازمردم نکردند!

جناح اصولگرا به این سکون مبتلاتر است و طی حداقل 30سال گذشته جز تلاش برای حفظ وضع موجود شاهد هیچ نوآوری و تغییر و تحول در پیام یا روش‌هایشان نبوده‌ایم. حتی در تکیه آنها به قدرت تغییر و تحولی رخ نداده است. چنانچه اگر روزی حامیان خود را نداشته باشند احتمالا بساطی برای پهن کردن نخواهند داشت. اما اگر تنها در جناح‌های سیاسی کشور شاهد ایستایی باشیم شاید عارضه‌ای زودگذر و قابل چشم پوشی باشد ولی متاسفانه در ابعاد دیگر جامعه هم تغییرات متقن، حساب شده وحتی ضروری قابل مشاهده نیست.

سال‌هاست دربرابر تورم فزاینده روش‌های ساده و دم دستی و تکراری به‌کار گرفته می‌شود و چون این بلا اوج می‌گیرد فقط شعارهای کنترل آن بلندتر و غلیظ‌تر می‌شوند. برای دیگر معضلات هم دیده نشده که طرحی نو درانداخته و حداقل کوشش جدیدی آغاز شود. مثلا در برابر آلودگی هوا که هر سال بدتر می‌شود، ترافیک سرسام‌آور، مفاسد اقتصادی، انواع چالش‌ها درسیاست خارجی، ناهنجاری‌های اجتماعی و... همیشه جواب‌های ساخته و پرداخته قبلی مبنای عمل قرار می‌گیرند تا ثابت شود فعلا کسی قصد ندارد در برابر مشکلات جدید یا تشدید مشکلات قدیمی فکری تازه ارایه دهد و به‌کار ببندد.

یک نمونه آشکارکه احتمالا مناقشه‌ای درآن نیست نوع برخورد با همه‌گیری کرونا است که ابتدا تصور می‌شد دولت جدید اگر سیاست‌های گذشته را به‌کار می‌گیرد حداقل با قدرت آنها را اعمال می‌کند ولی دیدیم که همان استراتژی خواهش و توصیه به مردم برای رعایت پروتکل‌های بهداشتی با ضعف بیشتر مبنای کارند و خدا می‌داند که اُمیکرون با این همه ممــاشات بر سر مــردم چه خواهد آورد؟ اینها وصدها نمونه دیگر نشان می‌دهد که اراده و فکر تغییر در کشور به حداقل خود رسیده است و حتی در بدترین شرایط توان یا انگیزه لازم برای آزمودن راه‌های نو چندان که باید وجود ندارد.

نکته کلیدی‌تر، کاش برای این همه مقاومت در برابر لزوم تغییرات ضروری حد و مرزی مشخص می‌شد، مثلا محاسبه‌ای پیرامون توان و تحمل مردم در برابر افزایش تورم صورت می‌گرفت و میان خودشان قرار می‌گذاشتند که اگرتورم از 40درصد، 50درصد یاهردرصدی عبور کند سیاست‌ها را تغییردهند و جلو آن گرفته شود. دربحث ناهنجاری‌های اجتماعی واقعا خشونت به کجا باید برسد که ضرورت‌ تغییر در برخی از قوانین اعمال شود؟ فردی سرهمسر خود را می‌برد و درخیابان‌ها می‌چرخاند و ارکان جامعه را می‌لرزاند ولی خیلی زود سروصداها می‌خوابد تا بازهم درجای دیگر شاهد فاجعه دیگری باشیم! درهمین یک مورد حداقل تاکنون نشان داده‌ایم که هر اتفاق و حادثه‌ای با هرمیزان از سطح خشونت قادر نیست که ما را در فکر فرو برد و برای جلوگیری ازآنها چاره اساسی پیدا کنیم.

در مفاسد اقتصادی همان اختلاس 3هزار میلیاردی کافی بود که همه دستگاه‌ها خطر توفنده فساد اقتصادی را جدی بگیرند و در مقابله با آن انقلابی نافذ صورت گیرد و طرحی جامع وکارشناسانه به‌کار آید و هیچ ملاحظه‌ای درآن نباشد و کشور برای همیشه درمقابل فساد اقتصادی بیمه شود ولی اینچنین نشد و می‌بینیم که هنوز هم هرازگاهی فسادی علنی می‌شود و مبهوت‌مان می‌کند! در واقع شاید رفته رفته عدم تغییر چنان در روح و روان و جانمان نفوذ کرده که گویی بخشی ازهویتمان شده است. بعید نیست فردی واقع بین وشجاع و صریح پیدا شود وبه نمایندگی ازهمه اعلام کند که ما تغییرنمی کنیم، پس هستیم!

توجه: مطالب مندرج در پرسون الزاما به منزله دیدگاه و موضع مسئولان این رسانه نیست. رسانه پرسون صرفا ماهیت و وظیفه اطلاع رسانی دارد.

منبع: آرمان ملی

385132