ایجاد «دهکده سلامت» برای «جزیره» معتادان

هفته قبل، رییس پلیس پایتخت از زمینه‌سازی‌ها برای راه‌اندازی و آغاز فعالیت «دهکده سلامت» خبر داد. سردار حسین رحیمی در تشریح جزییات این طرح جدید گفت که «اقدامات لازم برای ایجاد دهکده سلامت شروع شده و ما (نیروی انتظامی تهران بزرگ) طرح کامل و هادی آن را ارایه داده‌ایم تا این شهرک ۱۰ هزار نفری به همراه مراکزی در آن مثل مرکز تفریحی و سرگرمی و ورزشی و... راه‌اندازی شود و افراد درگیر اعتیاد آرام آرام به جامعه و کار و زندگی بازگردند.»
تصویر ایجاد «دهکده سلامت» برای «جزیره» معتادان

به گزارش سایت خبری پرسون، ایجاد «دهکده سلامت»، برآیند یک توافق مشترک با دست‌اندرکاران و موافقان درمان اجباری اعتیاد بود چنانکه سرهنگ عبدالوهاب حسنوند، رییس پلیس مبارزه با موادمخدر نیروی انتظامی و از همکاران حسین رحیمی هم در توضیح جزییات بیشتر گفته است: «جزییات این طرح به ستاد مبارزه با موادمخدر ارایه شده و سوله‌هایی با عنوان آسایشگاه برای نگهداری مددجویان، ساختمان غربالگری برای ورود افراد جدید به دهکده، حسینیه با مساحت یک هزار مترمربع، آموزشگاه‌های ۲۱گانه در دو ساختمان مجزا، احداث ۲۰ کارگاه، یک هتل‌آپارتمان، منازل کارگری، ساختمان چندمنظوره سینما، تئاتر، ساختمانی برای نگهداری معتادان خیابانی با سن زیر ۱۸ سال، پارک مجهز با سبک و سیاق مدرن و ویژه با سایت‌های مختلف اعم از پارک علم و فناوری، مرکز مطالعات بالینی موادمخدر، سایت پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری، چهار باغ هنر شامل باغ کتاب، هنر، فلسفه و هنرهای دستی، زمین‌های ورزشی، جاده تندرستی و آب‌نماهای مختلف در طراحی این دهکده پیش‌بینی شده است. براساس برآوردهای انجام‌شده، فاز نخست این دهکده طی دو سال و فاز دوم آن طی سه سال انجام خواهد شد و نیازمند اعتباری حدود هزار میلیارد تومان است که البته می‌توان با کمک دولت و خیرین آن را اجرایی کرد.»

دیروز هم مصطفی هادیزاده؛ دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان تهران در گفت‌وگو با ایسنا، موافقت خود را با ایجاد این فضای محصور اعلام کرد؛ فضای محصوری با تابلوی «دهکده سلامت» که تصویر بزک‌شده «اردوگاه درمان اجباری اعتیاد» اما در وسعت و مساحتی بیشتر و همچنان، تابع منطق صفر و صد جرم‌انگاری اعتیاد در ادبیات نیروهای انتظامی کشور است.

هادیزاده گفت: «براساس طرح دهکده سلامت، به جای آنکه معتادان را در فضاهای محدود ماده ۱۶ نگهداری کنیم، با ارتقای سطح کیفی این مراکز، مددجویان را توانمندتر و جامعه‌پذیرتر می‌کنیم و به عبارتی آنها را به سطوح بالای درمان می‌رسانیم. نظر پلیس بر این است که اگر تامین اعتبار صورت گیرد، می‌تواند معتادان را با ظرفیت بالایی در این مجموعه (دهکده سلامت) نگهداری و درمان کرد و به جامعه بازگرداند؛ اما اینکه آیا این طرح مصوب شود یا خیر و باتوجه به منابع اعتباری بالای موردنیاز، اینکه منابع مالی آن تامین شود یا خیر، بحثی است که هنوز مشخص نشده و به عنوان طرح پیشنهادی مطرح شده است. اما اینکه آیا تجمع گسترده معتادان در یک منطقه جغرافیایی محدود به صلاح است یا خیر نیز بحثی است که متخصصان و متولیان باید تصمیم‌گیری کنند. طرح شهر سلامت، طرح خوبی است، به جای اینکه معتادان در فضاهای محدودی تحت عنوان ماده ۱۶ نگهداری شوند، می‌توان در مراکز ماده ۱۶ ارتقای سطح زندگی ایجاد کرد تا مددجویان بتوانند تفریح، ورزش و آموزش‌های مختلف داشته باشند. در حقیقت باید همه مراکز ماده ۱۶ به این نقطه برسند که معتادان احساس نکنند داخل زندانند بلکه حس کنند در مرکزی هستند که بهبودی می‌یابند.»

قبل از آنکه فلسفه راه‌اندازی «دهکده سلامت» را زیر سوال ببریم و این تذکر را به موافقان درمان اجباری اعتیاد بدهیم که «دهکده سلامت»، چیزی نیست جز «زندان مدرن برای معتادان» که از نظر نیروی انتظامی، مجرم مطلق هستند، نقدی به آخرین جمله دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان تهران لازم است. آنجا که هادیزاده می‌گوید: «باید همه مراکز ماده ۱۶ به این نقطه برسند که معتادان احساس نکنند داخل زندانند بلکه حس کنند در مرکزی هستند که بهبودی می‌یابند.»

اینجا می‌شود این سوال را خطاب به تمام دست‌اندرکاران و موافقان درمان اجباری اعتیاد مطرح کرد که «پس تا امروز و ظرف 5 سال گذشته و به دنبال این همه تلف کردن بودجه پای تملق‌گویی‌های پیمانکاران معلوم‌الحال، از توسعه فضاهایی حمایت کردید که شبیه زندان بود و معتادان دستگیرشده احساسی درباره بهبود یافتن در این خواهرخوانده‌های زندان نداشتند که حالا می‌خواهید شکل ظاهری زندان‌های درمان اجباری اعتیاد را تغییر داده و پرده‌ای با رنگ دیگر برای این دیوارهای بلند بیاویزید؟»

جزیره‌هایی برای حذف‌شدن
فلسفه جزمی و مهیب موافقان درمان اجباری اعتیاد که نیروی انتظامی و از جمله رییس پلیس تهران بزرگ و رییس پلیس مبارزه با موادمخدر پایتخت هم در این گروه قرار می‌گیرند، حذف بیماران دچار اعتیاد از تابلوی بصری شهر است؛ حذف به هر قیمتی و به هر کجا که باشد. تا امروز و طی 5 دهه گذشته، سه تجربه غیر قابل دفاع در زمینه درمان اجباری اعتیاد در کشور ثبت شده است؛ اردوگاه بازپروری شورآباد، اردوگاه آب حیات کرمان و تبعید به جزیره «فارور». از قربانیان «شورآباد» که اولین محکومان به حذف از چهره شیک پایتخت بودند، شاید امروز کسی زنده نیست اما خبرنگاری که در دهه 1350 در پوشش معتاد و با هماهنگی کلانتری وقت، می‌خواسته تجربه یک هفته زندگی در «شورآباد» و مشاهده میدانی از وضعیت معتادان دستگیرشده و تبعیدی به این زندان درمانی را داشته باشد در تعریف ساعاتی که در کنار بیماران سپری کرد به «اعتماد» می‌گوید: «شورآباد، ساختمانی در جاده تهران - قم بود؛ بسیار دور از شهر. شورآباد، زندان نگهداری معتادان بود و هیچ‌کس بدون اجازه افسر نگهبان، اجازه خروج نداشت. من با ماشین کلانتری به شورآباد رفتم. اکثر معتادان شورآباد، معتاد به هرویین بودند اما تعداد معتادان به تریاک هم کم نبود. کارمند، دانشجو، کارگر، از هر قشری بین‌شان دیدم. اینها ابتدا توسط ماموران کلانتری‌ها از سطح شهر دستگیر می‌شدند و پس از یک شب بازداشت، به شورآباد منتقل می‌شدند و بنابراین، در پیک نیاز به مواد، باید دوره درمان‌شان را آغاز می‌کردند. تمام اتاق‌ها، تخت داشت، پزشک هم در شورآباد حاضر بود و امکانات، بد نبود اما فضا به قدری متعفن و کثیف بود که به جای یک هفته، فقط یک شب دوام آوردم. معتادان، در حال خماری، استفراغ می‌کردند و دچار اسهال بودند و حتی در مسیر دستشویی، خودشان را کثیف می‌کردند. در شورآباد، آدم‌های زیادی دیدم که به دلیل مدت طولانی اقامت در زندان، از اعتیاد پاک شده بودند اما هیچ‌کدام از آن آدم‌ها، بعد از آزادی از شورآباد، پاک نماندند.»

مخوف‌ترین خاطره‌ای که از اردوگاه کار و درمان اجباری «آب حیات» کرمان در یاد دست‌اندرکاران کاهش آسیب اعتیاد ثبت شده، مثبت شدن تست اچ‌آی‌وی 400 زندانی در یک نوبت آزمایش در سال 1374 است. یک منبع آگاه به «اعتماد» می‌گوید که اردوگاه آب حیات، زندانی برای نگهداری 1700 محکوم مواد مخدر، معتاد آخر خطی، مجرم کیفری با جرایم سنگین هچون قتل و سرقت مسلحانه بود که تزریق موادمخدر با سرنگ مشترک در فضای محصور زندان چنین سرنوشت تلخی را برای تمام ساکنان آن زندان رقم زد. «آب حیات» قرار بود کارکرد دیگری داشته باشد، قرار بود معتادان دستگیر‌شده و تبعیدی به این زندان با تابلوی فریب‌دهنده «مرکز بازپروری»، متنبه شده و به رسم حیات عادی بازگردند اما ورق جور دیگری برگشت و خروجی «اجبار و سرکوب» مرگ ناخواسته و باورناپذیر صدها انسان بیگناه بود.

اما از «آب حیات» مخوف‌تر هم در تاریخ این 4 دهه سراغ داریم؛ خاطره انسان‌هایی که با منطق «مرگ» و «جبر»، به دورافتاده‌ترین و غیر قابل سکونت‌ترین نقطه ایران تبعید شدند تا نگاه شهر از حضورشان به غلیان و تپش نیفتد. امروز از قربانیان تبعیدی به «جزیره فارور» هم هیچ ردی باقی نمانده و فقط مسوولانی که در نیمه‌های دهه 1360، صاحب مسوولیت در حوزه مقابله با اعتیاد بودند، تعریف می‌کنند که هنوز و بعد از گذشت بیش از 15 سال از تبعید اولین گروه معتادان به جزیره دورافتاده و غیرقابل سکونت «فارور»، تماشای فیلم‌های ضبط‌شده از اعزام این انسان‌های بی‌گناه، باعث درد و زجر است.

منبع: روزنامه اعتماد

375251

سازمان آگهی های پرسون