به گزارش سایت خبری پرسون، از دو دههی گذشته تا به امروز، طبیعتاً ژئوپلیتیکِ منطقهی خاورمیانه دستخوش تغییرات گستردهای شده است؛ پایان صدام، آغاز تغییرات در خاندان آل سعود، تغییر دیدگاهِ حکام اماراتی در کنارِ حضور پررنگتر اسرائیلی ها، به خودی خود حکایت از آن دارد که الگوی رفتاری حاکمان کشورهای خاورمیانه چندان با ابتدای هزارهی سوم همخوانی ندارد و تغییرات را از درون آغاز کرده است.
در ادامه گفت و گو با محبعلی سفیر اسبق ایران در مالزی را میخوانید.
محبعلی معتقد است، عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل و نیز حضور گستردهی اسرائیلیها در کشورهای همسایه با ایران نیز به این مسئله یا به نوعی ایجاد فشار مربوط بوده و نشان از آن دارد که نه خاورمیانه آن خاورمیانهی همیشگی است و نه مناسبات بین کشورهای منطقه میتواند به همان روال همیشه ادامه داده شود.
از دخالت حداکثری تا دخالت حداقلی آمریکا در خاورمیانه
محبعلی با اشاره به تغییراتی که در سیاستهای بین المللی آمریکاییها ایجاد شده به این نکته اشاره میکند که آمریکای بوش، اوباما و ترامپ همواره در خاورمیانه دخالت حداکثری داشتهاند اما از اواخر دوران ترامپ و آغاز بایدن و از آن جایی که در تلاش بودهاند تا از خاورمیانه به سمت آسیای جنوب شرقی کوچ کنند و بیشتر بر قدرتهای بزرگی چون چین و روسیه متمرکز شوند قطعاً دوست ندارند یک خاورمیانهی سرتاسر تنش و آتش، پشت سر خود بر جای گذارند به همین دلیل است که ضمن این که سایهی سنگین خود را از خاورمیانه برداشتهاند غیر مستقیم کشورهای منطقه را ترغیب کردهاند تا بسیاری از اختلافات موجود را کاهش دهند و همین مسئله باعث شده تا ما شاهد تحولات مثبت منطقهای باشیم.
محبعلی به این نکته نیز اشاره میکند که بخشی از این تلاشها به کاهش تنش فی مابین کشورهای عرب منطقه با ایران منتهی شده است ضمن آن که ایران نیز در رفتار و گفتار خود شروع به ایجاد تغییر و تحولاتی کرده است.
خاورمیانهی فعلی مناسبتی با خاورمیانهی دو دههی قبل ندارد!
محبعلی سفیر اسبق ایران در مالزی ضمن اشاره به این موضوع که کشورهای عربی، متاثر از یکدیگر هستند میگوید: در ماجرای بهار عربی دیدیم که اگرچه ماجرا از شمال آفریقا آغاز شد اما خیلی زود به دیگر کشورها نیز سرایت کرد در دیگر مسائل نیز مسئله به همین شکل است یعنی تحولاتی که شامل عربستان یا امارات میشود به طور قطع دیگر کشورهای عربی را نیز در بر میگیرد به تعبیری صحیحتر این کشورها از روی دست یکدیگر برنامه مینویسند.
این دیپلمات پیشین اضافه میکند: یکی از بیماریهای مسری در جهان عرب آن است که حاکمان این کشورها به نوعی خود را مرکز جهان هستی و قدرت لایزال حس میکنند، معمر قذافی در لیبی، صدام در عراق، حافظ اسد در سوریه، و خاندان آل سعود در عربستان همگی پیرو این مدل فکری بودند فلذا این که میبینید عربستانیها خود را برادر بزرگتر و صاحب اختیار دیگر کشورهای عربی فرض میکنند به همان ویروس خطرناک بازمی گردد اما کشورهایی نظیر قطر و امارات حداقل در قضیهی افغانستان نشان دادند که در تلاش هستند از مجموع قدرتهای تاثیرپذیر به قدرتهای کوچک اما تاثیرگذار بدل شوند.
خروج آمریکا از خاورمیانه و تغییر الگوهای رفتاری
محبعلی در واکنش به این موضوع که بسیاری از تحولات منطقهای - بدون ایران - حکایت از تلاش برای خاورمیانهی عاری از تنش دارد اظهار میدارد: تنش و بحران جزء جدایی ناپذیر خاورمیانه است اما باید پذیرفت که در سیاست همواره در روی یک پاشنه نخواهد چرخید به عبارتی در دنیای سیاست، دشمن ابدی و دوست ابدی بیمعنا است به همین دلیل است که میبینیم کشورهای خاورمیانه از بعد خروج آمریکا از افغانستان در تلاش هستند تا اختلافات و تنشهای موجود را یا کاهش دهند و یا کلاً از بین ببرند.
ترکیه با قطر و امارات و مصر وارد گفت و گو میشود، بن سلمان با عمانیها گرم میگیرد و ایرانیها نیز حداقل تغییر لحن میدهند و از ادبیات پرخاش جویانه خودداری میکنند.
محبعلی میافزاید: البته این که فکر کنیم آمریکاییها به طور کامل از خاورمیانه خارج شدهاند چندان سخن درست و دقیقی نیست بلکه آمریکاییها ضمن پیروی از مدل «دیپلماسی نیابتی» در مواقع حساس و لزوم، خود وارد خواهند شد و مدیریت مباحث را در دست خواهند گرفت اما این که ترکیه، امارات، قطر، عربستان، عمان و حتی جمهوری اسلامی ایران در تلاش برای رفع سوء تفاهمات هستند به این مسئله برمی گردد که قدرتهای منطقهای حالا که از زیر سایهی حضور و دخالت مستقیم آمریکا خارج شدهاند تلاش میکنند بهگونهای دیگر روابط خود را مدیریت و همراهی کنند.
دیپلماسی هوشمندانه برای فشار بر ایران؟!
دست و دل بازی ۳۰ میلیارد دلاری بن سلمان در عمان در کنار رفتاری که با لبنانیها در پیش گرفت و بقیهی تحولات حکایت از آن دارد که آمریکاییها بسیار هوشمندانه و زیرکانه در تلاش هستند تا با تغییر الگوهای رفتاری در بین کشورهای خاورمیانه منهای ایران، سطح فشار بر سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران را بالاتر ببرند. محبعلی در واکنش به این موضوع به آفتاب یزد گفت: این فشار غیر مستقیم و این دیپلماسی هوشمندانه قطعاً وجود دارد و نیز این که به موازات کاهش سطح حضور آمریکا، میدان بازتری در اختیار قدرتهای منطقهای قرار گرفته که طبیعتاً بالانس قدرت و تعامل در منطقه بر هم خواهد خورد.
این کارشناس مسائل سیاسی همچنین با اشاره به حضور قطر، ترکیه، پاکستان و امارات در قضایای افغانستان خاطرنشان میسازد که این نیز بخشی از همان ماموریتهای نیابتی است که قدرتهای بزرگتر به قدرتهای منطقهای و ضعیفتر میدهند تا خودی نشان دهند و همین مسئله دامنهی وسیعتری از تحولات سیاسی را به وجود خواهد آورد که به همین آیند و روندهایی که اشاره کردید منتهی خواهد شد.
غفلت کنیم عقب خواهیم ماند؟!
قاسم محبعلی در پاسخ به این سوال که آیا احساس نمیکنید این آیند و روندها به نوعی، ایجادِ فشار غیرمستقیم بر مواضع سیاسی جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود؟ خاطر نشان میکند: وقتی میبینیم اماراتیها در سوریه و کشورهای آفریقایی و در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، تغییر موضع دادهاند یعنی تلاش میکنند اختلافات را ابتدا به ساکن از همان مسیر دیپلماسی حلوفصل کنند و اما اگر ایران مسیری دیگر در پیش گیرد قطعا از تحولات منطقهای عقب خواهد ماند و دیگر کشورها به نزدیک کردن مواضع و اندیشههای سیاسی خود، فضای انزوایی پیش روی جمهوری اسلامی ایران یا هر کشوری که بخواهد به وضعیت به وجود آمده نپیوندد یا ضربه بزند قرار خواهند داد.
این کارشناس مسائل منطقهای در پایان تاکید میکند: حداقل در لحن به این نتیجه رسیدهایم که ایران نیز به تحولات منطقهای واکنش مثبت نشان داده و تلاشها برای کاهش تنش میان تهران و ریاض و تهران و امارات خود نقطهی مثبت ماجرا است.
منبع: آفتاب یزد