به گزارش سایت خبری پرسون، کارشناسان درباره طرحی که هم اکنون در کمیسیون های تخصصی مجلس در دست بررسی است، سخن گفتند. طرحی که طبق آن، زندان برای بدهکاران مهریه تنها تا سقف ۱۴ سکه، قابل اجراست و بیش از این میزان، مردهایی که مهریه نمیپردازند، حبس نمیشوند.
در این نشست مجازی که با حضور تعداد زیادی از شنوندگان برگزار شد، حقوقدانان درباره این موضوع به گفتگو نشستند که در ادامه مشروح این کافه خبر مجازی را می خوانید:
شیما قوشه؛ وکیل و فعال حقوق زنان
فارغ از اینکه مهریه را قبول داریم یا خیر، در سالهای گذشته، معمولا تنها چند هزار نفر به خاطر مهریه در زندان بودند، در حالی که زنان از بدو ازدواج کمترین حقوق را در زندگی زناشویی دارند. زنان پیش از ازدواج، بعضی حقوق را مانند حق خروج از کشور را دارند اما با ازدواج این حق را از دست می دهند و سالهاست صدای زنان شنیده نشده است.
معمولا با کمپینها و تجمعاتی که درباره حقوق زنان است برخورد شده و اتهامی که به زنان و فعالان حوزه زنان زده می شود این است که شما می خواهید نهاد خانواده را از بین ببرید. قوانین ازدواج ایراداتی دارند و اگر همینطور پیش برود باز هم شاهد خانواده های گسسته و طلاقها هستیم. بچه هایی که به واسطه طلاق آسیب دیده اند و زندگی هایی که قطعا آسیبهای زیادی به افراد وارد می کند.
مهریه جزو امور شخصی است. چرا باید بپذیریم حاکمیت در امر شخصی بین افراد دخالت کند و اگر مثلا زوج مهریه را نداد، او را به زندان بیندازد؟ آیا این طرز نگاه را می توان پذیرفت که دولت باید تا این اندازه در امور خانواده ها دخالت کند؟
ثمین چراغی؛ وکیل دادگستری
مهریه تنها سرمایه بسیاری از زنان تلقی می شود که سالها کار منزل را بدون دریافت هیچ مزدی انجام دادهاند. زمانی که پای مهریه به میان می آید این بحث را داریم که حقوق مردها را چه کنیم؟ مردانی داریم که به خاطر مهریه به زندان می روند. درباره آخرین سقف گذاری برای مطالبه مهریه یکی از نمایندگان طراح این طرح گفته باید کاری کنیم از طریق دادگاه ها نشود مهریه را پیگیری کرد. باید گفت الان سالهاست از طریق دادگاه نمی توان مطالبه مهریه را پیگیری کرد.
موافقان حذف مهریه هر زمان تجمع داشتند، پوشش های خبری خوبی داده شد ولی در همان زمان زنان داشتند از پله های ادارات و اجرای ثبت اسناد بالا می رفتند تا استعلام سه گانه بگیرند و بتوانند مهریه خود را از شوهرشان دریافت کنند. ما همچنین بحث نفقه و اجرت المثل را داریم. همیشه بیان می شود خانواده مستقل یک نهاد خصوصی است و دولت نباید وارد شود. زنی که به خاطر اجرت المثل در دادگاه شکایت می کند، با نگاه متفاوتی به او می گویند چرا این خانم مسایل خصوصی زندگی اش را به دادگاه آورده است؟
شاهرخ صالحی؛ سردفتر اسناد رسمی و استاد دانشگاه
چرا ما ته صف ماجرا ایستاده ایم و از آخر به اول نگاه می کنیم؟ باید از اول به آخر نگاه کرد. نکاح درست است یک پیوند آسمانی و انسانی و دینی و دارای ارزش های متعالی است ولی ورای اینها، نکاح یک عقد حقوقی است. دو طرف در شرایطی وارد زندگی می شوند و از یک سری حقوق خود عدول می کنند تا حقوقی را به دست آورند. با عقد نکاح وضع حقوقی مرد و زن تغییر می کند و آنها به زوج و زوجه تبدیل میشوند. زن به ازای اینکه خود را به زوجیت مرد درمی آورد، محدودیتهای ناشی از خانواده را می پذیرد؛ مثلا در شرع نمی تواند از خانه خارج شود ولی حقوقی هم مانند مهریه و نفقه به دست می آورد. شما می دانید مهریه یک حق مالی است که برای زن می تواند تبعات مثبت داشته باشد. ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی را داریم. زن می تواند تا زمانی که مهریه به او تسلیم نشده از ایفای وظایف خود در مقابل شوهر امتناع کند که رای وحدت رویه دیوان عالی کشور این ماده را به تکمین عام هم سرایت داده است.
مرد می تواند زن را از خروج از کشور منع کند. زنها هم در مقابل می توانند با اجرای گذاشتن مهریه مردها را ممنوع الخروج کنند. اگر زنها چیزی را در ازدواج از دست داده اند، چیزهایی هم به دست آورده اند. کمتر رایی را از دادگاهها دیده ایم که قائل به اجرت المثل ایام زوجیت نباشد. کمتر رایی را داریم که نفقه زنها پایمال شده باشد. اینها حقوقی هستند که قانونگذار و شرع برای زنان در نظر گرفته است. آنچه مطرح است نه به عنوان سقف گذاری برای تعیین مهریه، بلکه برای زندان کردن محکوم معادل ۱۱۰ سکه طلا است که در اجرای ماده ۳ فعلی قانون محکومیت های مالی در نظر گرفته اند. الان می خواهند ثبت این میزان سکه را کمتر کنند و به ۱۴ سکه برسانند. یعنی دیگر اگر کسی بالاتر از ۱۴ سکه نپرداخت، او را به زندان میاندازند. این که بگویند سقف برای مهریه بگذاریم، پیداست خلاف شرع است و مصوبه مجلس از فیلتر شورای نگهبان عبور نمی کند. آنچه قرار است حذف شود، زندان کردن شوهرها است. دلیلی نداریم مردی که معسر است برای پرداخت مهریه حبس شود.
از سوی دیگر من به عنوان سردفتر اسناد رسمی، روزانه و هفتگی مراجعاتی از دعاوی خانوادگی دارم که زنان در ازای گرفتن وکالت در طلاق، مهریه را بذل یا ابرا می کنند یا بخشی را می بخشند. توازنی در عرف اجتماعی جایگزین مهریه شده که حق طلاق مرد در ازای مهریه زن قرار می گیرد و دیده ایم در زندگی هایی که به بن بست می خورد این حقوق را معاوضه می کنند. حق طلاق در قالب وکالت به زوجه واگذار می شود و زوجه با عناوینی مانند بذل یا ابرا (بخشیدن یا بری کردن) از سایر حقوق خود عدول می کند. به نظر می رسد در عقد نکاح از همان ابتدا، با یک موازنه حقوق بین مرد و زن مواجهیم و این تصور که همه چیز این قرارداد یک طرفه است، تصور نابجایی است و این که برویم آخر ماجرا بایستیم و روایت ناقص کنیم، شاید منطقی نباشد.
زن به محض ازدواج حقوقی مانند خروج از کشور را از دست می دهد. اگر زن همسر خود را برای نپرداختن مهریه، از خروج از کشور منع کند، این ممنوعیت معادل آن اجازه گرفتن است؟ مهریه از نگاه کسانی که آگاه باشند، امر مطلوبی به نظر نمی رسد. الان فقط یک ابزار دست زنی است که حقوق بسیاری مانند حضانت کودک، طلاق، اجازه کار یا ادامه تحصیل ندارد و نمی توان اینها را در یک کفه ترازو گذاشت. این که فکر کنیم مهریه برای زنان و مردان یک شکل است، دور از انصاف است.
ریحانه اشرف؛ وکیل دادگستری
اینطور نیست که توازنی بین حقوق زن و مرد وجود داشته باشد. اگر در حد آرمانگرایانه به تساوی قائل باشیم، اکنون چنین چیزی نیست. توازن هم حتی نداریم. قاضی دکتر رستمی که رای به شغل رانندگی تاکسی برای زن داده، رشته «حقوق بشر» خوانده ولی دیدگاه او در چند دادگاه برقرار است؟ رایی را دیدم که خانم مهماندار هواپیما از کار منع شده بود. اصلا اینطور نیست زن و مرد با ازدواج به یک اندازه حقوقشان را از دست بدهند. مردان هر وقت بخواهند میتوانند زنان را از خروج از کشور، منع کنند. زنی اگر چنین چیزی بخواهد باید برود مهریه را به اجرا بگذارد تا شوهر را ممنوع الخروج کند. درباره حضانت فرزند، اگر زنی طلاق بگیرد و باز ازدواج کند حضانت فرزند را به راحتی از دست می دهد. مهریه تنها وسیله ای است که زنان می توانند اجرا بگذارند تا بتوانند جدا شوند. اگر این تنها اهرم فشار را هم از آنها بگیریم چطور این زن بتواند طلاق را انجام دهد؟
زنان بلاتکلیفی را دیده ایم که سالهاست به دادگاه می روند تا بتوانند جدا شوند. چه کسی پاسخگوی این مدل زندگی و معلق بودن زنها است؟ اگر این اهرم را هم بگیریم این زن چطور می تواند برای زندگیای که مایل به ادامه آن نیست اقدام حقوقی کند؟
مهرداد خاشعی؛ حقوقدان و روزنامه نگار
متعجب شدم می گویند مهریه یک اهرم کوچک در دست زنان است. این چه اهرم کوچکی است؟ مردی که مهریه بدهکار است تا آخر عمر نمی تواند یک قران پس انداز کند یا حتی یک سند موتورسیکلت به نام خود بزند یا از کشور خارج شود. این حق کوچکی است؟ افرادی پولشان را در حساب پدر و مادرشان می ریزند. اگر مرد، کارمند رسمی باشد نمی تواند حتی این کار را کند چون حسابش را دادگاه می بندد و به جای اقساط مهریه بخشی از حقوقش را می گیرند. اگر پس اندازی هم به نام دیگران در بانک داشته باشد حتی یک خرید اینترنتی بلیت قطار هم نمی تواند داشته باشد.
درباره رایی که درباره خانم مهماندار صادر شد، این رای به خاطر شان و شئون زندگی مشترک صادر نشده، مشکلاتی در زندگی آنها بوده که باعث شکایت شوهر آن خانم شده بود. خانم مهماندار یکسره در مسیر رفت و آمد است و زندگی مشترک معنی ندارد. شوهر او حق دارد که بخواهد زنش در زندگی حضور داشته باشد.
خاشعی
بله، می تواند عسر و حرج خود را به خاطر شغل شوهرش به دادگاه اثبات کند. ما هر ماده از قانون را همه جوره می توانیم تفسیر کنیم. این وجدان دادگاه است که مهم است و علم قاضی که جزو ادله اثبات دعوا است، تعیین می کند رای چه باشد. این را نباید دست کم بگیرید.
به نظر می رسد از موضوع اصلی که مهریه است دور شده ایم و بحث به شدت جنسیت زده شده. کمی باید بحث را از فضای فعلی خارج کنیم. سئوال اینجاست آیا چون شوهر بدهکار است باید زندانی شود؟ مهریه مانند هر بدهکاریای مالی است و صرف اینکه شوهر توانایی پرداخت ندارد، باید زندانی شود؟ یا برای مهریه باید سقف تعیین کنیم؟
خاشعی
هر بدهی ای، بدهی است از جمله مهریه. عقد نکاح با اراده دو طرف منعقد می شود. رقم مهریه را می شود در ابتدای عقد پایین گرفت که این اهرم به وجود نیاید. شما باید مطلع شوید که بسیاری از مشکلات از مهریه خیلی بالا یا خیلی پایین به وجود آمده. باید دو طرف همکفو باشند. وقتی یک خانم مهماندار با یک آقای معلم که منضبط است ازدواج می کند، از ب بسم الله راه را اشتباه رفته اند. نتیجه آنکه بعد از یکی دو سال زندگی به این دعواها می رسیم. اگر طبق بدیهیات زندگی را شروع کنیم، نه زنان آزاد می شوند نه مردان خوشبخت می شوند. مهمترین مسایل در ازدواج، پایه های انسانی است نه قوانین. اگر طرفین به اخلاقیات پایبند بودند که بودند اگر نبودند قانون چیزی را نمی تواند عوض کند.
ابوالفضل علی دایی؛ وکیل پایه یک دادگستری
بدهی مرتبط با مهریه، با بدهی ناشی از معامله متفاوت است. بدهی ناشی از معامله بدهی یا دین مبادله ای است. یک چیزی می دهید و یک چیزی می گیرید. دین مهریه یک دین بدوی (ابتدایی) است. شما از ابتدا بدهکار می شوید. اینجا هم قانون گذار گفته اصل بر اعسار است. به نظر می رسد دوستان فمینیست و وکیل، مهریه را به عنوان یک حق خوب نمی بینند. این یک حق است ولی معمولا در دادگاه ها، مطالبه آن به جایی نمی رسد.
مهریه مبنای اسلامی دارد. در عرف هم می گوییم مهریه مهر می آورد و صداق نام دیگرش است که نشان دهنده صداقت یک مرد در ازدواج است. در سنت ائمه هم این بوده مهریه در زمان عقد و قبل از زفاف پرداخت می شود. در کشور ما مهریه را خانمها به عنوان چکش می دانند که برابر مرد از آن استفاده می کنند. قاطبه مردم موقع اختلاف به موضوع مهریه پناه می برند. زمانی مهریه حق است که در زمان انعقاد عقد پرداخت شود.
من موافق سقف گذاری با سکه نیستم. بازار سکه را همین مهریه ها متلاطم می کند. خریداران و فروشندگان واقعی سکه، مرد و زنی هستند که برای مهریه درگیر شده اند. بهترین راهکار برای یافتن جایگاه مهریه، این است که زوج هنگام عقد، مهریه را تقدیم کند. کسی که ندارد یک سکه بدهد، خانم خیالش راحت است مهریه را گرفته و چماق در دستش نیست. قطعا مخالف سقف گذاری برای مهریه هستم. خانواده های ایرانی ماخوذ به حیا هستند و وقتی می روند مهریه بگیرند که به طلاق رسیده باشند و دیگر راهی باقی نمانده باشد.
قوشه
صحبتهایی که شنیدیم خیلی عجیب بود. وکلای مردی که اینجا هستند، شاید تجربه دادگاه های خانواده را ندارند و کاملا یک سویه نگاه می کنند. در مورد این که اجرت المثل برای زحمتهای زن در زندگی مشترک تعیین شود، شکی نیست. ولی چقدر تعیین می شود؟ اجرت المثل، دستمزد کار خانگی زن است. چه شاغل باشد و چه خانه دار او باید مسئولیتهایی که عرف و سنت به او تحمیل کرده است، انجام دهد. مسایل خانه داری و فرزندان از روی عرف و سنت با زن است. این اجرت المثل را که کارشناس تعیین می کند چقدر است؟ الان در حال حاضر با توجه به شرایط زن و بچه داری او، به صورت میانگین سالی ۲ میلیون تومان شاید تعیین شود. یعنی ماهی کمتر از ۲۰۰ هزار تومان. دوستان از کتابها بیرون بیایند و واقعیت محاکم را ببینند. رویه قضایی با آنچه در کتاب نوشته شده است فرق دارد. رایی که دادگاه تجدیدنظر مازندران داده رای خاصی است. چند ماه پیش حکمی درباره یک خانم پزشک صادر شده است که چون شیفت شب داشت شوهرش با رای دادگاه او را ممنوع از کار کرده بود.
تفسیر را دادگاه و قانون به فردی سپرده که رییس دادگاه است و باید ببیند این زن عسر و حرج دارد یا نه. قانونی در این باره نداریم و همه اینها تفسیری است که قاضی باید از وضعیت زن انجام دهد و معمولا قضات مرد هستند و شاید خیلی درکی از فضای زنانه نداشته باشند و ندانند زن چطور به عسر و حرج می افتد. درباره حق خروج به محض عقد، زن ممنوع الخروج است ولی مرد به محض عقد، ممنوع الخروج نیست مگر در موارد خاصی که زن بخواهد او را ممنوع الخروج کند. من هم معتقدم سقف گذاری برای مهریه با توجه به اینکه دو نفر عاقل و بالغ هستند و در نهایت طرفین تصمیم می گیرند خارج از موازین شرعی است. ولی برای سقف مطالبه مهریه قبلا هم این سابقه را داشتیم که ۱۱۰ سکه بود و الان می خواهند به ۱۴ سکه کاهش دهند. باید دید در سطح جامعه اساسا چقدر مهریه پرداخت شده و چند درصد از آمار مطالبه مهریه که تا الان تقدیم دادگستری و اجرای ثبت شده، به نتیجه و وصول رسیده است. بخش زیادی از زنها مهریه نگرفته یا بذل کرده اند یا به صورت اقساطی سالی یک سکه گرفته اند.
اساسا سقف گذاشتن برای مهریه، دیدن یک طرف دعوا و به نفع مردهاست. من هم موافقم از ابتدا نگاه کنیم. مهریه را حذف کنیم و شروط ضمن عقد را به صورت قانونی به زنها بدهند. اساسا در ازدواج حقی برای زن نیست، مگر دادگاه حکم دهد که رویه دادگاه خلاف کتابهای حقوقی است. باید حقوق زن در قانون به صورت برابر داده شود. کما اینکه شروط ضمن عقد مهم است ولی دردسرهایی دارد. سردفترهای زیادی هستند که شروط ضمن عقد را نمی نویسند. حق طلاق را نمی نویسند و هر روز مراجعینی داریم که می گویند دفترخانه ای معرفی کن که شروط ضمن عقد را بنویسند. به بازرس کانون سردفتران ایراد گرفته اند چرا وکالت در طلاق تنظیم کرده ای و تهدید کرده اند با او برخورد کنند. اینها در عالم واقع است و در کتابها نیست.
پیمان حاج محمود عطار؛ وکیل پایه یک دادگستری
بسیاری از مسایلی که در مجلس مطرح می شود، قبل از آن در چنین مجالس فرهیختگان و نزد دانشکده ها و حوزه ها مطرح نمی شود و به صورت شتابزده و غیرعرفی در مجلس مطرح می شود. هر دقیقه روشن بودن چراغ مجلس میلیون ها تومان برای بیت المال هزینه دارد. ما شاهد هستیم خیلی از مصوبات مجلس شورای اسلامی بعد از صرف هزینه بسیار گزاف از بودجه عمومی و تصویب می شود ولی به نتیجه نمی رسد که نمونه آن قانون منع تجهیزات دریافت ماهواره است.
مهریه توافق و تراضی بین زن و مرد است که در قانون مدنی و حمایت خانواده به عنوان تابعی از عقد معین نکاح تعیین شده است. سایر حقوق و تکالیف از جمله مهریه به تبع عقد نکاح ایجاد می شود. مصوبه قبلی مجلس شورای اسلامی به محدود کردن ۱۱۰ سکه برای مطالبه، صریحا با ماده ۳ قانون نحوه محکومیتهای مالی مغایرت دارد. مهریه یک دین است و هر گونه اسمی بگذاریم بالاخره بر ذمه مرد است و وقتی مرد در لحظه عقد این دین را می پذیرد طلبکار حق دارد او را محکوم به پرداخت دین کند و اگر اعسار بدهکار رد شد، می توان او را زندان کرد. لذا با این طرح، قانون گذار نمی تواند زوجه را از حق قانونی و شرعی خود محروم کند.
این طرح باید هر چه سریعتر در مجلس استرداد و ملغی شود و دغدغه ای را که مقننین برای زندان رفتن مردها دارند، از طرق دیگر و با مشورت با فرهیختگان رفع کنند.
در شرع، مهریه و نفقه بر عهده مرد است و بعدها این موضوعات در قانون مدنی هم وارد شده است. در دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی قانونگذار متوجه شد برخی از قوانین قابلیت اجرا در صدر اسلام ندارند و با تصویب قانون حمایت از خانواده سال ۵۳ گفتند طلاق باید از طریق محکمه باشد. در حالی که گفتن عبارت «طلقت» در صدر اسلام، باعث مطلقه شدن زنها می شد. قانونگذار به خاطر حفظ نظم عمومی این بحث فقهی را محدود به رای دادگاه کرد. واقعیت این است که برخی حقوق و تکالیف زوجین از فقه آمده است. مشکلی که داریم برخی دیگر از قوانین و حقوق خانواده از حقوق غرب اقتباس شده است. در مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام داریم اگر مردی بخواهد بدون عذر شرعی و توجیه قانونی، زن را طلاق بدهد باید تا ۵۰ درصد از اموالش را به زن بدهد. این بحث از حقوق اروپا اقتباس شده است. این حق با حقوقی که در فقه وجود دارد، در تضاد قابل توجهی است. مشکل دیگر، عرف جامعه است. در فقه تامین اثاث البیت و وسایل خانه و آشپزخانه با مرد است ولی در عرف ما در قالب جهیزیه به عهده زوجه یا پدر اوست.
اگر مهریه را تنها به عنوان مهریه جدا از سایر حقوق و تکالیف زوجین بررسی کنیم به جایی نمی رسیم. ۱۱۰ سکه را ۱۴ سکه کنیم به جایی نمی رسیم. در مقابل نص نمی توانیم اجتهاد کنیم. قانونگذاران می خواهند صورت مساله را پاک کنند. رک بگویند نمی خواهند مهریه به گردن مردها بگذاریم، هر چند شورای نگهبان این حرف را رد می کند. باید به رویه جامعی الاطراف در این خصوص برسیم. یا باید کلا به قول شهید مطهری در کتاب حقوق زن در اسلام، برسیم و حقوق خانواده را در اسلام را ملاک قرار دهیم و عرف جامعه و جهزیه و شیربها را کنار بگذاریم و همچنین رویه غربی مانند حق نحله را کنار بگذاریم یا باید جامع الاطراف همه مسایل از جمله حضانت، حق طلاق، ازدواج مجدد مرد و .... را در یک قالب قانونگذاری کنیم. این که مهریه را در قالب یک معضل بررسی کنیم به جایی نمی رسیم. این معضلات را بایستی یک بار برای همیشه بررسی کامل و کلی کنیم.
چراغی
من هم تعجب می کنم چرا این بحثها می شود. دو بحث مطرح شد، یکی این که مهریه صرفا ابزاری برای جدایی از سقف مشترک و ابزاری برای خاتمه عقد نکاح است. اگر اینطور نگاه کنیم به نظر می رسد نگاه درستی به موضوع نداریم. این که می توان مهریه را محدود کرد یا نکرد بحث دیگری است. مهریه یک ابزار برای جدایی است ولی نباید این را یک ابزار بدانیم. دغدغه اصلی ما خانواده امن و برابر و حقوق برابر زن و مرد و تکالیف برابر این دو است. زمانی که آگاهی سازی شود می توان روی بحث مهریه مانور بدهیم.
الان نگاه این است که زنی که دنبال مهریه می رود زن خوبی نیست. در صورتی که این موضوع را نمی بینیم که زن حقوق برابری ندارد. مهریه ممکن است برای یک زن که نخواهد جدا شود، ابزار باشد و ایرادی ندارد. نگوییم مرد باید تمام زندگی اش را خرج مهریه زن کند. اینطور نیست. نصف این مهریه ها که نوشته می شود هم وصول نمی شود یا طرفین توافق می کنند یا زن عطای مهریه را به لقای آن می بخشد. بحثم را ختم می کنم که از محدودسازی مهریه حرف نزنیم. باید آگاهی سازی در مدارس و دانشگاه برای حقوق برابر زن و مرد کنیم.
مردی هنگام عقد نکاح به زنش می گوید هر زمان خواستی جدا شو یا برو از کشور بیرون ولی بعد از عقد، نظرش عوض می شود. این که دقیقا شروط در سند نکاحیه ذکر شود و روی کاغذ بیاید بسیار مهم است.
الان زنها به محض انعقاد عقد نکاح، مالک مهریه می شوند. شما می گویید زن و مرد حقوق برابر داشته باشند، از دیدگاه شما، چه پیشنهادی می دهید که مردان هم حقوق مالی مانند مهریه در مقابل زنان پیدا کنند؟
چراغی
من هیچ پیشنهادی نمی دهم. چرا باید ما به ازایی برای مردان داشته باشیم. من جامعه شناس نیستم که بخواهم درباره مابه ازای مهریه برای مردان صحبت کنم. همان شروط ضمن عقد را اگر بشود به رسمیت شناخت و به مردم آموزش داد و در دفترخانه ها ثبت شود، و همینطور که طلاق را برای مرد به رسمیت شناختیم برای زنان هم به رسمیت بشناسیم حقوق برابر محقق می شود. بعدا درباره مابه ازای مهریه برای مردان تصمیم بگیریم. مثلا حقوق مالی نصف شود. اگر حقوق و تکالیف برابر باشند صحبتی از مهریه نداریم و دغدغه نداریم سرمایه مالی زن بعد از طلاق یا حتی هنگام زندگی چیست.
صالحی
ببینید، ۱۳ شرط ضمن عقد نکاح وجود دارد که به صورت چاپی با مصوبه شورای عالی قضایی از سال ۶۴ در دفترچه نکاح چاپ شده و تا امروز ندیدم زوج و زوجه ای آنها را امضا نکرده باشد. موردی که عنوان شد برای اینکه بعد از عقد نکاح طرفین بخواهند با توافق خود شروطی را اضافه کنند و برای ثبت این شروط به دفاتر اسناد رسمی مراجعه کنند. هیچ محدودیتی دفاتر اسناد رسمی برای ثبت این شروط ندارند. منتهی در سالهای اخیر برخی از همکاران من به دادگاهها احضار شده و برایشان دردسرهایی ایجاد شده است مسئله دیگری است. آقایی بعد از قبول شروط ضمن عقد و امضا مدعی شده در حالت طبیعی نبودم و در اثر مصرف مواد مخدر، حالم دست خودرم نبود شروط را امضا کرده ام. تقاضای بطلان این سند و شروط را کرده است. خانمی مدعی شده با زور و تهدید، سند بذل مهریه را امضا گرفته است. این مشکلات باعث شده همکاران من در دفاتر اسناد رسمی در نگارش اسناد مرتبط با خانواده محتاط تر عمل کنند. این اسناد حق التحریر بسیار ناچیزی دارند و سردفتران ترجیح می دهند در ازای این کار، دردسرها را نکشند.
ولی به لحاظ صدور سند، هیچ منع قانونی وجود ندارد و به وفور این اسناد نوشته و امضا می شود.
نکته دیگر این که باید دقت کنیم عقد نکاح عقد معوض نیست و مهریه مانند سایر دیون معوض نیست. یعنی چیزی را عوض چیز دیگری نمی دهیم. ما چرا زندان کردن مرد بدهکار مهریه را به عنوان یک پیشفرض گرفته ایم که باید باشد؟ زندان شدن محکوم مالی بر اساس روایات شرعی وارد حقوق ما شده. آن هم بر اساس شرایطی در دوران خلاف امیرالمومنین(ع) اگر کسی مالش را مخفی کرده و دین را نمی داده زندان می کردند تا فشار زندان باعث شود او بدهی اش را بپردازد. این که بعدا در قانون آمده و ما اصل را زمانی بر این گذاشتیم که مرد حتمال مهریه را دارد پس باید زندانش کنید تا مهریه را بدهد و الان اصل بر نداشتن مهریه است.
این شل کن و سفت کنها را ما گذاشته ایم نه شرع. لزومی ندارد زندان درباره مهریه ای که نتیجه یک عقد معوض نیست و مرد مابه ازایی در برابر آن دریافت نکرده، در نظر بگیریم. ۱۰۰ سکه ۱۲ میلیونی تومانی الان یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان می شود. چند مرد را سراغ دارید که یک میلیارد پول نقد دارند؟ چرا پس مردها اینقدر مهریه را تعهد می کنند؟ عقد نکاح یک عقد دوطرفه است. چرا برای هر قراردادی که وارد می شوید مراحل مذاکره و سنجش را داریم ولی برای عقد نکاح مذاکره نمی کنیم؟ در ازای گرفتن شروط ضمن عقد بگوییم ابزاری به نام مهریه و حقوق دیگری دارم و با آن چانه زنی می کنم.
خیلی از زنان در ازای نگرفتن مهریه، وکالت در طلاق، خروج از کشور و حق تحصیل و اینها را می گیرند و خیلی هم مد شده و مسئله غریبی نیست. به جای فرهنگسازی می گوییم مهریه باید باشد و آن حقوق دیگر بین زن و مرد مساوی شود. چرا زمانی که در قوانین زن دارای استقلال مالی است می گوییم زن اگر خواست کار برود، مهماندار باشد، ساعت کار مشخصی نداشته باشد این همه لطمه به زندگی مشترک بخورد، اینجا حق با زن است و حقوقش هم مال خودش است و مرد هم باید نفقه او را بدهد؟
از کدام توازن حرف می زنیم؟ آیا الان مرد هر زمان بخواهد می تواند زن را طلاق بدهد؟ در تمام مواردی که مرد خواهان طلاق است به طور ثابت در دادنامه قید شده ثبت طلاق منوط به تعیین تکلیف حقوق مالی زن است. مهریه یک حقوق گسترده ای را پیش پای زن می گذارد. ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی که می گوید اول مهریه را بگیرید بعد سر خانه و زندگی مشترک بروید حق کمی نیست که به زنها داده شده. رویه هایی که در دادگاه داریم، سلایق افراد است وگرنه ظرفیتهای قانونی برای توازن بین حقوق زن و مرد در خانواده وجود دارد. قانون در همه جا یکی است. چطور دادگاه مازندران این برداشت را دارد که زن می تواند راننده تاکسی هم باشد ولی دادگاه قم ندارد؟ آرای دیوان عالی کشور در تمام پرونده های طلاق همگی به نفع زنان رای داده اند.
یکطرفه به ماجرا نگاه نکنیم. درباره مهریه هم بحث محدود کردن زندانی شدن مرد است نه نرخگذاری یا سقف گذاری برای ثبت مهریه. صرفا به این دلیل است برای گرفتن مهریه به طرف ابزار زندان کردن مردها نرویم و از راههای دیگر مهریه را وصول کنیم. ضمن اینکه مهریه ابزار چانه زنی پیش از عقد است.
ریحانه اشرف
خواهش می کنم برچسب نزنیم و نگوییم فلانی فمینیست یا تساوی طلب است. در کف اجتماع و پله های دادگاه مسایلی را می بینیم که با کتابها و درسهای داشگاه فاصله زیادی دارد. رویه دعاوی نفقه را ببینیم. نفقه بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومان در ماه چه ارزشی برای زن دارد؟ ما اینها را کاملا باید کاربردی ببینیم. تعیین سقف برای ضمانت اجرای مهریه را در نظر نگیریم. اینطور قانونگذاری کردن و طرحها هیچ یک از مشکلات دعاوی خانوادگی را حل نمی کند و دعاوی را به سمت دیگری می برد. نمی توانیم در بحث نکاح دو مدل نگاه داشته باشیم. یک جا بگوییم نکاح عقد مالی نیست و بر اساس احساس و علاقه مشترک است و نباید مهریه اثر فشار بر مرد داشته باشد و جای دیگر بگوییم نکاح، حقوقی را برای مرد به وجود می آورد از جمله حق منع خروج زن از کشور و تحصیل که حق است و باید اجرا شود.
پرونده ای داشتم که در آن آقا دادخواست طلاق و اعسار داد، دادگاه سالی یک سکه برایش تعیین کرد و زن حاضر به جدایی نبود. این آقا به محضر برای ثبت طلاق مراجعه کرد و به خانم زنگ زدند که بیا در شناسنامه ات طلاق را ثبت کنیم ولی خانم نیامد. طلاق جاری شد تا زن هر وقت خواست برود و توی شناسنامه اش مهر طلاق بخورد. رویه قضایی همین است. دادگاهها سالی یک سکه را تعیین و تقسیط می کنند. حتی شرط نصف کردن اموال هم نداشتند و خانم به راحتی مطلقه شد.
من گفتم مهریه اهرم کوچکی در دست خانمها است، شاید باید اصلاح کنم مهریه تنها اهرم خانمهاست. چرا یک زن باید برای گرفتن یک پاسپورت دنبال اجازه همسرش باشد. کما اینکه ما دیدیم زنان متخصص ما در مجامع علمی و ورزشی به خاطر ممنوعیت خروج از کشور که شوهرشان خواسته، نتوانستند حاضر شوند. چرا فقط آقایان را می بینیم؟ چرا خانمهایی که از حقوق ابتدایی خود محروم می شوند را نمی بینیم؟ عقد نکاح در ابتدا با عشق و محبت منعقد می شود و بعد آثار قانونی می گیرند. به جای اینکه قانونگذاران به جای کشف داروی مسکن و راه حل مقطعی باشند، بهتر است به دنبال پیشگیری باشند. باید افراد را آگاه کنیم چه چیزی را امضا می کنند. چرا آقایی که زیر عقدنامه ای را امضا می کند نمی داند چه دینی را بر گردن گرفته؟ این استدلال درست نیست. باید منطقی و واقعگرایانه نگاه مان را اصلاح کنیم. تصویب این قانون تاثیری در وضعیت خانواده ها ندارد. باید حقوق خانواده جراحی شود و توازن برقرار کنیم. حجم قوانین جدید مصوب مجلس فقط باعث تورم قانون شده است، نه قانون نفقه کارایی دارد و نه مهریه. این طرح بهانه خوبی است که به بقیه مسایل حقوق خانواده بپردازیم.
منبع: خبرآنلاین