به گزارش سایت خبری پرسون، در سالهای اخیر در شبکههای مختلفی، مسابقات تلویزیونی در حال اجرا، برگزاری و پخش است، حتی «مهران مدیری» و حامی مالیاش «ناصر قدیرکاشانی»، برای اینکه از کورس این شیوه برنامهسازی آسان عقب نمانند، برنامه «دورهمی» را تبدیل به مسابقه کردند.
مهران مدیری که روزگاری هجویهای درباره برنامه مسابقه هفته مرحوم «منوچهر نوذری» ساخته بود، حالا اجرا کننده یکی از همان مسابقات با الگوبرداری از همان مسابقه هفته است که علی رغم هزینه گزاف تولید (با اعتراف تهیهکننده در گفتوگو با روزنامه فرهیختگان) ، از حیث مخاطبآوری به مراتب از فصلهای قبلی دورهمی نازلتر است. ضمن اینکه شیوه اجرا مدیری به ساختار برنامه هیچ کمکی نمیکند. در میان این حجم از مسابقاتی که نمونههای خارجی کپی شدهاند، مسابقه زوجینو یکی از متفاوتترین مسابقاتی است که فصل اول آن قبل از ایام عزاداری به پایان رسید و تولید فصل دوم آن هنوز خبری نشده است.
در طول سالهای اخیر با وجود شمار فراوانی از مسابقاتی که در سیما ساخته شده، اغلب این مسابقات دستاورد فرهنگی چندانی نداشتند و اغلب از الگوی نمونههای ساخته شده در سایر شبکههای خارجی تبعیت میکردند. مسابقه «زوجینو» تنها مسابقه سرگرمیساز سیماست که نمیتوان آن را در دسته مسابقات سرگرمیمحور گنجاند.
«زوجینو» در روند حجم وسیعی از تولید برنامههای مسابقه محور سیما دارای دستاورد فرهنگی - اجتماعی و ارزش افزودههایی فراتر از برنامههای معمولی و کلیشهای مرسوم است. این مسابقه از فرمول تمامی مسابقههای کلیشهای و لاکچری شبکه نسیم پیروی میکند و تمامی مولفههای آن را داراست. دکور خوش رنگ و گرانقیمت، سلبریتی جوان خوش سیما در مقام مجری، موسیقی شادی که با ساختار رسمی برنامههای سیما انطباق ندارد و موضوعاتی در حیطه روابط زناشویی که گاهی توسط گروههایی ساختارشکن محسوب میشود، با این توصیفات تنها تفاوت عمده این مسابقه با مسابقاتی که از سایر شبکهها پخش میشود، تولید فرهنگ است.
از این عبارات شبیه «تولید فرهنگ» میکند به کرات در رسانههای مختلف مطرح میشود. اما دقیقا این فرهنگ چیست؟
تولید فرهنگ نیاز به ضمائم محتوایی غیر از مجری سلبریتی و دکور گرانقیمت دارد. سازندگان این برنامه با وسواس خاصی میزانسنهای این برنامه را طوری طراحی کردهاند که در ابتدا متناسب با چهارچوب فرهنگ ایرانی- اسلامی(به صورت زیر پوستی) باشد.
وقتی میزانسن برنامه منطبق بر فرهنگ ایرانی - اسلامی باشد، این انطباق به صورت تدریجی فرهنگ میسازد. فرهنگی که جامعه تشنه آن است، فرهنگ ساختن خانواده مهمترین دغدغه برنامه است که با خلق لحظات شیرین به مخاطب القاء میشود و تشویق به یک زندگی شیرین و عاشقانه در صدر محورهای اصلی برنامه قرار دارد.
در واقع زوجینو با پمپاژ این رویکرد، جامعه تجردزده را آسیبشناسی میکند و میل به تشکیل زندگی زناشویی را چند برابر میکند. از سوی دیگر زوجهایی که مخاطب این برنامه هستند در ضمیر ناخودآگاهشان تلاش میکند به تأسی از محتوای این مسابقه، وجوه عاشقانه زندگیهای زناشویی را پررنگ کنند.
شاید زوجی نو در نگاه اول یک مسابقه به نظر برسد که چند زوج مسابقات بسیار سادهای را برگزار میکنند و در نهایت یک برنده دارد و برنده آن جامعه مخاطب این برنامه است. برنامه بیادعایی که تلاش میکند تا پایههای تشکل خانواده را مستحکم کند و زندگی زناشویی را هیجانانگیزتر آنچیزی که هست، برای نسلهای فعلی معرفی کند. اما در تولید فرهنگ روی گزینه آگاهی و شناخت از زوجین تاکید دارد. شناخت ظاهری از اهداف اولیه برنامه به شمار میرود اما شناخت عمیق که ابعاد روانشناختی دارد، گاهی در متن مسابقات بروز پیدا میکند.
ساختار برنامه نشان میدهد سازندگان از حضور مهمانان سناریو سازی میکنند و حضور هر مهمانی با یک داستان پیش میرود. در مقایسه برنامه زوجی نو با برنامه کودک شو میتوان دریافت که هدفگذاری و ساختار مندی در توفیق مسابقهای خانواده محور از اهمیت ویژهای برخودار است.
اگر تمامی مجریهایی که در صدا و سیما مسابقاتی از این دست را اجرا میکنند هر کدام در قالب یک برنامه آزمایشی برنامه زوجی نو را اجرا کنند، تقریبا هیچکدام نمیتوانند به اندازه باربد بابایی توانایی در اداره این برنامه از خود نشان دهند.
زوجی نو ، یک مسابقه نیست، یک کنسرت خنده است که از این جنبه برنامه تبدیل کارکرد دوجهی پیدا میکند و با پایان فصل نخست این برنامه مسابقه سرگرمی، مخاطبان این برنامه موفق انتظار تولید فصل دوم آن را دارند.