به گزارش سایت خبری پرسون، مدحجی مینویسد: هفده مردادی دیگر و باز هم روز خبرنگاری که گویا امسال کم رونق تر از دیگر سالهاست. خبرنگاران مثل عوامل پشت صحنه فیلم اند. همه اخبار و محتواهای تولید شده شان را روزی چندین بار می بینند، نشر می دهند و تحلیل و تجمیع میکنند اما کمتر کسی از تهیه کننده آن خبرها اطلاع دارد. مشقت های تهیه، تولید و انتشار خبر را فقط اصحاب رسانه میدانند و درک میکنند. ساعت ها برنامهریزی، کار میدانی، مصاحبه، گفتگو و آنالیز داده ها و تبدیل همه آنها به محتوای قابل ارائه و انتشار و در نهایت بررسی بازخوردها شاید در چند جمله قابل اشاره باشد اما به عنوان کار هر روزه آن هم زیر فشار اقتضائات سیاسی، اقتصادی و حقوقی کار شاقی ست. بیهوده نیست که خبرنگاری جزو مشاغل سخت و طاقت فرساست و مضرات و خطرات ناشی از آن مورد توجه است.
حقیقت این است که خبرنگاری آنهم در کشورهای توسعه نیافته یا درحال توسعه، شغلی خطرناک، پر استرس و کم درآمد ست. نگاهی به آمارهای جهانی مرگ، قتل و زندانی شدن خبرنگاران در سراسر جهان و مقایسه آن در کشورهای مختلف گواه این ادعاست. خبرنگاران بجز مصائب دائم معیشتی مثل حقوق کم، نبود بیمه و امنیت شغلی، هر لحظه با ریسکهای بدتری دست به گریبانند: اعتراضات و شکایتهای حقوقی، قرار گیری دائم در معرض خطرات مختلف شغلی، تیغ سانسور و تلاش برای حفظ اصول حرفه ای و بی طرفی در عین تعهد اخلاقی به حقیقت و البته مردم.
تقریبا میتوان گفت مثلث تهدید، تعطمیع و تهمت شکل لاینفک هندسه خبرنگاری است. همانطور که دایره ی بی پایان کسب خبر، علم و دانش از اشکال زیبای این هندسه است. هندسه ای به شدت پیچیده و به قول ادبا سهل و ممتنع. کاری که در ظاهر چندان شاق و خطرناک به نظر نمیآید ولی اگر در روح و روان کارکتر نفوذ کرد، رسوبات آن حتی ممکن است جان اطرافیانش را هم تهدید کند. همیشه در طول تاریخ حقیقت یابی و انتشار آن هزینه داشته است. خبرنگاری هم شغلی کم در آمد و پُر هزینه است.
خبرنگاری کار سختی است. فحش خور ملس می خواهد برای همه نوع آدم مجازی و حقیقی، صبر زیاد برای بی اعتنایی مسئولان و کم توجهی مردم، علم زیاد برای فهم و بررسی مسائل، سند زیاد برای آزادی با قید وثیقه، گنجینه واژگان برای انتقال مفهوم به ساده ترین و کاربردی ترین راه ممکن، سعه صدر برای تحمل تهمت ها و دل بزرگ برای شجاعت و جسارت واکاوی نقاط نادیده یا کمتر دیده ی چالشها. خبرنگاری از لحاظ اقتصادی و حتی منصب آورده ی قابل توجهی ندارد و قاعدتا جایگاه اجتماعی و حرفه ای آن در مواردی میتواند قابل اعتنا باشد. آنهم تحت شرایطی. بارها دیده یا شنیده اید که خبرنگاران به فکر تغییر شغل افتاده اند یا اگر ماشین زمان داشتند شغل دیگر انتخاب میکردند. اصولا پایه خبرنگاری بیشتر عشق و وابستگی ست تا موارد دیگر.
در کنار اینها مردم اگر! اگر! اگر! بخواهند کمکی کنند اول باید به سواد رسانه مسلط شوند. تجهیز مخاطب به علم رسانه خیلی از مشکلات اصحاب واقعی و صدیق رسانه را می کاهد. حرصشان را کم میکند و توانشان را ذخیره میکند. مخاطبینی که فرق روزنامه نگار با روزی نامه نگار، خبرنگار با خبرنویس، خبرگزاری با روابط عمومی و خبرنگار فرمانبردار با خبرنگار فرماندار را میدانند، میتوانند به شأن واقعی یک خبرنگار در جغرافیای خود ایمان بیاورند. او را محرم بدانند و از بازوی رسانه ای او برای حل بحرانها بهره ببرند.
امروز که نقش رسانه در جامعه رو به فزونی ست بد نیست از مطلبی در روزنامه دنیای اقتصاد به تاریخ ۹۶/۱۲/۱۲ چاپ شد یادی کنیم نقل به مضمون: "عبدالحسین روحالامینی، پدر محسن روحالامینی یکی از قربانیان ماجرای کهریزک، گفت که حکم صادره برای سعید مرتضوی روز چهارشنبه ابلاغ شده است. به گزارش «ایسنا» روحالامینی در نشست فصلی خانه احزاب اظهار کرد: هشت سال است من بهدنبال یک کار حقوقی طاقتفرسا بودم و در آن به یک تجربه رسیدم که حتی کسانی که از خدا و پیغمبر نمیترسند از رسانهها میترسند. در واقع رسانهها سر بزنگاهها یاور ما بودند و نقش اول را داشتند"
شاه بیت این مطلب ترسیدن کسانی ست که حتی خدا و پیغمبر نمیشناسند. ترس آنها از شفافیت است. دقیقا کاری که رسانه میکند یا حداقل تلاش میکند به آن برسد. خبرنگار هم خط مقدم جبهه شفافیت است. باید بدانیم هرچه هست در جبهه روبروست. خبرنگار را متهم نکنیم. اگر یکی شان اشتباه کرد با یک چوب همه را نرانیم. به سربازانمان روحیه و دلگرمی بدهیم. سایه بان این سنگربانان بی سنگر باشیم. هزار مشکل اصناف و اقشار مختلف جامعه را رسانه ای و پیگیری کردند اما ضریب تحمل یا درک مشکلات خودشان در جامعه کم است. خبرنگاران هم ترجیح زیادی برای پیگیری مشکلات و مطالبات خود از راه رسانه ندارد اگرچه هم حقش را دارند هم راهش را. اما اولویت آنها صدای مردم بودن و ماندن است.
نگاهی به نزدیکترین تجربه ی مشترک خوزستانی ها شاید بهتر حق مطلب را ادا کند. رسانه ای شدن فاجعه بی آبی خوزستان چنان شدت و حدتی به رفع مشکل بخشید که مسولان ۲۰ ساله ی خوزستانی اگر هم میخواستند نمیتوانستند آن را به کانون توجهات کشور و افکار عمومی منتقل کند. اینها کار خبرنگاران، شهروند خبرنگاران و کاربران پرمخاطب شبکه های اجتماعی و یک کلام رسانه ها ست.
بد نیست اگر روز خبرنگار را به نزدیکترین خبرنگارانتان تبریک بگویید و نزدشان از نقش مهمشان در واکسینه کردن جامعه نسبت به ویروس تخلفات و معضلات و مشکلات اذعان کنید. با تبیین تفارت خبرنگار واقعی و میرزا بنویس ها به کارشان ارزش دهید و درعین حال مخاطبین باهوشی باشید که فرق نوع نگاه و زاویه دید را درک کنید. با دقت تحلیل کنید و از حق مسلم خودتان که همان آگاهی و شافیت در تمام ابعاد است کوتاه نیایید. شاید خبرنگار نباشیم اما باید سواد رسانه داشته باشیم. بماند تا هفدهم مرداد بعدی....
نویسنده: عباس مدحجی