چرا روحانی، رییس جمهور منفور لقب گرفت؟

از "دست درازی به جیب مردم" تا "تصور اشرافی گری"

پس از ۲ هزار و ۹۲۲ روز، حسن روحانی رییس دولتی که با توهم اشرافی گری بر مسند قوه مجریه تکیه زده بود از این سمت رسماً خداخافظی کرد.
تصویر از "دست درازی به جیب مردم" تا "تصور اشرافی گری"

به گزارش سایت خبری پرسون، دولت حسن روحانی با تمام چالش های برونی و درونی بالاخره پس از 8 سال ریاست تمام شد و به اذعان بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان و حتی خود وزرایی که در این دولت حضور داشتند، این سیر حضور روحانی را با انبوهی از مشکلات که ریشه آن تنها تفکر شاهانه و خودمختارانه وی بود دلیل رکود و عملکرد دولت وی برشمردند.

این تفکر به نحوی بود که حسن روحانی خود را وحی منزل نجات کشور و خود را عقل کل در تمام امور محوله در سیستم اجرایی کشور میدانست و حتی از روی توهمی که در ذهن خود از خود ساخته بود حاضر به شنیدن ایرادات و اشکالات شخصیتی و تصمیم گیری در سطح کلان به نفع مردم نمی شد.

* قطعاً سیاست هویت محور و کوبیدن مدام بر طبل تنوع ظاهری (بدون ذکر مدارا با دگر اندیشی، مردم سالاری و آزادی‌های فردی) هیچ نتیجه‌ عملی در تغییر سیاست‌ها نخواهد داشت.

روحیه شاهانه ای که حسن روحانی در طول 8 سال عمر دولت خود داشت ریشه در تفکر پوپولیستی بود که از همنشینی با اشخاصی چون سید محمد خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی برگرفته شده بود اما در بسیاری از واکنش ها وی خود را مبرا از این تفکر عنوان کرده بود و خود را به اصطلاح خادم ملت میدانست اما آیا واقعا این گفته صحت داشت؟

این رفتار بنحوی بود که حتی مرحوم ترکان هم در اسفند سال گذشته ادعا کرد که « رفتار روحانی اعلیحضرتی است.»

روحانی در آخرین جلسه ای که در هیات دولت تشکیل شد موضوع نخ نما شده باید ها را به میان آورد و گفت: « با افراطی گری و چنگ انداختن بر صورت یکدیگر ما به جایی نمیرسیم، با تخریب، هتاکی یکدیگر نمی‌توانیم کشور را به پیشرفت برسانیم؛ باید به این نتیجه برسیم که دوران تندروی به پایان رسیده است.»

باید گفت که خود حسن روحانی در طول ریاست جمهوری ۲ هزار و ۹۲۲ روزه خود بارها و بارها این گفته خود را نادیده گرفته بود و در بسیاری از مسائل هم به روی منتقدان و هم به روی وزرای کابینه خویش چنگ انداخت و با افراطی گری در تصمیمات خود، کشور را با چالش های جدی مواجه کرد.

روحانی برای چه کسانی وقت دارد؟

روحانی در همایش دستاوردهای دولت در توسعه زیرساخت‌های روستایی که در شهریور سال 98 برگزار شده بود مدعی شده بود که«اگر نتیجه ملاقات با فردی،‌ آبادانی کشور است،‌ دریغ نمی کنم»

اما این گفته تنها همانند همان شعارهای ویترینی بود که از دهان رییس جمهور دولت تدبیر و امید خارج می شد چرا که آمارها از حضور روحانی در جلساتی چون ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی، مجمع تشخیص مصلحت نظام نشان میدهد که با توجه به اهمیت های موضوعی و رسالتی که این ارگان ها دارند حضور وی انگشت شمار و از سر اجبار بوده است حتی بسیاری از جلساتی که درهیات وزیران تشکیل می شد یا زمان برای دریافت گزارش عملکرد به وزرای خود نمیداد یا اگر وزیر و یا مشاوری درخواست جلسه و حتی ملاقات های چند دقیقه ای داشتند آنها را رد می کرد.

ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز

ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز متشکل از تمامی وزرا و روسای دستگاه های مرتبط، وظیفه سیاستگذاری، برنامه ریزی، هماهنگی و نظارت در حوزه اجرایی، پیشگیری و مبارزه قاچاق را بر عهده دارد و تصمیمات این ستاد پس از امضای رئیس جمهور و یا نماینده ویژه او، برای تمامی دستگاه های اجرایی لازم الاجرا می شود. اهمیت این موضوع تا آنجایی است که مقام معظم رهبری در فرمان مبارزه با پدیده قاچاق، تاکید کردند: «کانون مرکزی این مبارزه می بایست در سطح عالی و نزدیک به رئیس دولت و دارای اشراف قانون بر دستگاه های ذی ربط باشد».

اما با توجه به جایگاه این ستاد حسن روحانی اهمیتی قائل نشده به نحوی که پور ابراهیمی رییس کمیسیون اقتصادی وقت مجلس شورای اسلامی با انتقاد از عدم حضور رئیس جمهور و وزرای دولت در جلسات ستاد مبارزه با قاچاق کالا گفت :«رئیس‌جمهور باید برای یکی از مسئولان اجرایی کشور به عنوان نماینده ویژه‌اش حکم بزند تا در جلسات ستاد حضور پیدا کند اما از ابتدای دولت تدبیر، نه شخص رئیس‌جمهور و نه نماینده ویژه وی در جلسات ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز حضور نیافتند.»

وی همچنین با انتقاد از تنزل جایگاه ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز گفته است: «در حال حاضر مانند گذشته رئیس‌جمهور، نماینده ویژه و وزرا در جلسات ستاد حضور نمی‌یابند و حتی رئیس ستاد نیز به دلیل مأموریت مهمی که به وی محول شده است، امکان حضور در جلسات ستاد را ندارد.»

شورای عالی انقلاب فرهنگی

برابر ماده ۵ آیین نامه داخلی شورای عالی انقلاب فرهنگی، جلسات این شورا حداقل هر دو هفته یکبار باید تشکیل شود، اما با نگاهی به برگزاری جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی می توان دریافت که آئین نامه داخلی این شورا به دلیل عدم حضور رئیس جمهور اجرا نشده است.

نمونه تعداد جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی در یک سال
ردیف تاریخ برگزاری جلسات
1 15 فروردین ماه
2 ۹ خرداد ماه
3 23 خردادماه
4 20 تیرماه
5 14 شهریور ماه
6 11 مهرماه
7 25 مهرماه
8 9 آبان ماه
9 28 آذر ماه
10 19 دی ماه
11 17 بهمن ماه
12 15 اسفند ماه

عزت الله ضرغامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در انتقادی گفته است:«از زمانی که آقای روحانی رئیس جمهور شده است تا کنون، نه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و نه در شورای عالی فضای مجازی، جلسه ای هیچ‌گاه با ریاست نایب رئیس که آقای «علی لاریجانی» است، اداره نشده در حالیکه طبق آیین نامه اگر رئیس نباشد، نایب رئیس می تواند جلسات را اداره کند.»

وی همچنین پیشتر در واکنش به لغو جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در کانال تلگرامی خود نوشته بود:«نمی دانم چرا آقای روحانی، علیرغم صراحت آئین نامه داخلی و رویه های گذشته از تشکیل جلسات شورا توسط نائب رئیس جلوگیری می کند؟»

وزراء و اعضای دولت

سید محمد بطحایی، وزیر مستعفی آموزش و پرورش خود یکی از همان هایی است که روحانی حتی ارزشی برایش قائل نشد تا مشکلات وزارتخانه مهمی چون آموزش و پرورش را گوش کند.

بطحایی در تفسیر این رفتار روحانی عنوان کرده بود که گفتم من می خواستم خودم با آقای رئیس جمهور صحبت کنم که گفتند فعلاً به آقای نوبخت ارجاع شده است. من نتوانستم آقای رئیس جمهور را در فاصله معینی که تعیین تکلیف برای رتبه‌بندی می‌شد، ببینم و حرف هایم را بیان کنم.

اتفاقاً خدمت وی عنوان کردم من ۱۰ دقیقه خدمت شما می رسم و در پایان ده دقیقه اگر استدلال های کارشناسی من شما را قانع نکرد، هر آنچه شما بیان کردید برای من حجت است و من در آن مسیر جلو می‌روم.

یکبار دیگر در یک برنامه ای عرض کردم، اعتراف می کنم زود رنجیدم و نباید می‌رنجیدم. از این رنجیدم که آقای رئیس جمهور برای کسی که به او اعتماد کرده و سکان آموزش و پرورش کشور را به دست او سپرده، این میزان ارزش قائل نشد که این چند دقیقه را وقت بگذارد و من خدمت ایشان برسم و توضیح بدهم. نهایتاً می‌گفتند حرف های شما قانع کننده نیست و من قانع نشدم.

مشابه این موضوعات درحالی اتفاق می افتاد که بر اساس عرف موجود در روابط بین وزرا و رئیس جمهور این ۴ وزیر که سه تن از آنها برای کابینه دولت دوازدهم به مجلس معرفی نشدند، می‌توانستند این موضوع را در جلسات خصوصی خود با رئیس جمهور مطرح کنند.

احمد توکلی نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی نیز چندی پیش در مطلبی به موضوع عدم دسترسی وزرا به رئیس جمهور اشاره کرد، توکلی گفت: «مدتی پیش یکی از مشاورین آقای رییس جمهور را به جهت طرحی که در حال اجرا بود، دیدم و توصیه کردم که برای رفع مشکلات و کاهش انتقادات، اشکالاتی که در اجرای طرح وجود دارد را به رییس جمهور منتقل کنید اما در کمال تعجب پاسخی که شنیدم این بود: رییس جمهور به ما وقت ملاقات نمی دهد. مدتی پیش هم یکی از وزرای مهم دولت می‌گفت که برای کارهایم در حاشیه جلسه هیئت دولت با رئیس‌جمهور مسائلم را مطرح می‌کنم، چون رئیس جمهور به ما وقت دیدار نمی‌دهد.»

فراکسیون امید و همراهان دولت در مجلس

محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس نیز چندی پیش در گفتگویی با بیان اینکه متأسفانه بعضا با نامهربانی‌هایی در دولت روبه‌رو هستیم و توقع نمایندگان امید این بود که دولت قدر حمایت آنها از دولت را بیشتر بداند، تاکید کرد: «اینکه به‌عنوان رئیس فراکسیون امید یا رئیس شورای اصلاح‌طلبان هفته‌ای یا دو هفته‌ای یک بار جلسه داشته باشیم، خیر این‌طور نیست. ایشان [روحانی] گرفتار هستند و ما هم دنبال کار خودمان هستیم.»

فراکسیون زنان مجلس

روحانی پس از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نیز به بحث حضور زنان در صورت تشکیل دولت اشاره کرد و گفت:«ما باید سن مدیریت را پایین بیاوریم و شرایط را برای حضور جوانان، زنان، اقوام و مذاهب فراهم کنیم.»

اما این وعده‌ها ظاهرا از سوی حسن روحانی محقق نشده است، زیرا پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی که از حامیان دولت نیز محسوب می شود در گفتگویی با انتقاد از بی‌توجهی به درخواست های ملاقات این فراکسیون با رئیس جمهور و پیگیری های دوساله دیدار با روحانی، گفته است: «حدود دو سال است که من درخواست دیدار با رئیس‌جمهوری را داده‌ام، اما موفق به دریافت پاسخ مثبت نشده‌ام و از طریق افراد مختلف برای ایشان پیغام فرستادم. این در حالی است که فراکسیون زنان مجلس از فعال‌ترین فراکسیون‌ها برای انتخاب مجدد آقای روحانی بودند. او در پاسخ به اینکه دلیل عدم پذیرش را به شما اعلام کردند؟، گفته دلیلی را مطرح نکردند و بی‌پاسخ گذاشتند.»

این عدم مسئولیت پذیری، بخش کوچکی از نگاه طلبکارمآبانه و ارباب-رعیتی حسن روحانی به دستگاه های حساسی بود که می توانست منشاء بسیاری از تصمیم سازی ها برای ایجاد رفاه برای ملت و بالابردن جایگاه فرهنگی و سیاسی کشور باشد اما گویا این رفتار منشاءی جز نگاه مغرورانه دارد شاید باید این رفتارها را رفتارهای دوگانه ی بریتانیایی دانست.

نگاه ارباب رعیتی روحانی

تفکر پوسیده ارباب-رعیتی سالهاست منسوخ شده اما گویا این توهم همچنان در برخی سیاسیون از جمله کابینه تدبیر و امید که ریشه در نگاه اشرافیگرایانه دارد بطوریکه به پشتوانه رای مردم دارای منصب قدرت میشوند اما پس از به قدرت رسیدن خود را تافته ای جدابافته از ملت میدانند و حتی از خودروی شخصی و ضد گلوله خودشان هم پایین نمی آیند

شاید این نوعی ریشه ترس هم داشته باشد چرا که وقتی کسی مٌهر خادمی ملت را به گردن خود می آویزد و به آن عمل نمی کند در حکم بی مسئولیت به ملت شناخته میشود و مستوجب محاکمه است.

نمونه آن را میتوان در بسیاری از رفتارهای روحانی مانند بازدید خود از شرکت خودروسازی که حتی از ماشین خود پیاده نشد و یا بالجبار که پس از چند روز انتقاد و فشار رسانه ها به منطقه زلزله زده کرمانشاه رفت از ترس خاکی شدن کفش هایش از خودروی ضد گلوله خود پیاده نشد تا پای انتقادهایی که دولتش در مدیریت بحران بلای جان مردم شده بنشیند.

نمک بر زخم

24 آبان 98 بود که به یکباره خبر گران شدن بنزین و افزایش قیمت آزاد آن به 3هزار تومان منتشر شد.

ورای اینکه مردم در این وضعیت اقتصادی تحمل چنین افزایش قیمتی را نداشتند، اینکه دولت بدون هیچگونه اطلاع پیشینی این نرخ را اعمال و بعد اعلام کرد برای مردم بار روانی سنگینی داشت.

این امر البته در طول 40سال گذشته هم خود را بارها نشان داده که عموما مردم از محرم دانسته نشدن توسط دولت گله مندند و آن را برنمی‌تابند.

همین مسئله باعث ایجاد تجمعات اعتراضی در اکثر مناطق کشور شد که طبق روال معمول با ورود جریان ضد انقلاب، به خشونت کشیده شد و برخی بانک‌ها و مراکز دینی و سیاسی مورد تعرض آشوبگران واقع شدند.

بعد از روزها ناآرامی در کشور،‌ روحانی 7 آذرماه 98 در جلسه شورای اداری استان آذربایجان شرقی با خنده‌ای جالب گفت که «من هم مثل مردم صبح جمعه فهمیدم که قیمت تغییر کرده است».

این اظهارات، موج نارضایتی ها را افزایش داد و این سوال را در اذهان ایجاد کرد که چرا باید رئیس جمهور یک کشور از تصمیمی که مستقیما با زندگی مردم سرو کار دارد اینقدر اظهار بی اطلاعی کند و همین ابراز بی اطلاعی نمک بر جان و زخم مردمی شد که وی به پشتوانه همان ها در کیاست قدرت جای گرفتید.

تعطیلی سفر های استانی

روحانی در مدت ۴ ساله دولت یازدهم به تمام استان‌های کشور سفر کرده و به برخی استان‌ها نیز بیش از یک بار رفته بود. با این حال او در دولت دوازدهم تنها ۳ سفر استانی به سیستان و بلوچستان، آذربایجان شرقی و خراسان رضوی داشته که همین امر گویای خستگی و کم‌کاری دولت دوازدهم است ضمن آنکه دولت برای بقای 4 ساله خود نیاز داشت تا در دور اول سفرهای نمایشی و بی دستاورد را عملیاتی کند اما پس از کسب رای در دور دوم این سفرها و ورطه فراموشی سپرده شد و خوش نشینی در پاستور راهکار حسن روحانی و دولتش شد.

جیب بری

دولت روحانی در عمر 8 ساله دولت خود از ابتدا مدعی کاهش تورم شد اما این موضوع تنها در سخنان روحانی بود و جامعه هرروز با فقر تحمیلی از تصمیمات کابینه در رنج بود.

شاید یکی بایدهایی که دولت ها باید به آن عمل میکردند واریز یارانه نقدی بود که طرح آن از سوی احمدی نژاد رییس جمهور وقت انجام شد و طبق بودجه آن سالها رقم آن 45500 در نظر گرفته شد اما هیچ گاه دولت روحانی زیر بار همسان سازی تورم و یارانه نرفت و همیشه از پرداخت آن سودای ناله سر میدادند و از افزایش آن سر باززدند.

* در این سالها مالیات، نرخ بنزین، نرخ خدمات، پول نفت و سایر درآمد های دولت افزایش یافت اما یارانه نقدی همان رقم 12 سال پیش ماند، بطوریکه با افزایش های بی رویه قیمت کالاهای اساسی 45500 تومان هیچ دردی از دردهی مردم را ترمیم نکرد.

ازیک سو با اعلام رشد نقدینگی از سوی روحانی و بالارفتن شاخص اقتصادی و از سوی دیگر واکنش های متفاوتی و مخالفتی که محمد باقر نوبخت در جریان واریزهای یارانه از خود نشان داد مبرهن این است که دولت دست در جیب مردم کرده و چشمش به همین مقدار کم یارانه ها که حق طبیعی برای مردم محسوب می شود داشته است.

بذر ناامیدی و عدم تدبیر

مجیز گویی دولت از خود، درشت نمایی کاذب و در عین حال خلف وعده هایی که از سوی روحانی و کابینه وی به مردم و جامعه سرریز شد باعث شد که مردم به حکومت بدبین شده و بذر ناامیدی در دل ها جوانه بزند و شاید این موضوع تمام تلاشی بود که دولت در این مسیر گام برداشت تا چهره نظام را خاکستری کند و در نهایت پالس هایی مبنی بر تحریم انتخابات به جامعه صادر شود.

شاید حربه بیگانگان با نظام جمهوری اسلامی و دسیسه های آنها برای ایجاد نفاق شکست خورد اما باید گفت که روحانی رییس جمهوری بود که نظیر آن در گیتی سیاسی کشور پیدا نمیشد.

شاید مسئله انتقال قدرت اجرایی از روحانی به رییس جمهور سیزدهم موضوعی مهم در اطلس سیاسی کشور باشد اما مردم خوشحال تر از این بودند که دوره ریاست حسن روحانی بر کشور تمام شده بطوریکه بسیاری از مردم در جای جای کشور همزمان با مراسم تنفیذ اقدام به پخش شیرینی در سطح شهر شدند.

مردمی که خسته از ناکارآمدی دولت بودند و میگفتند:«خوشحالیم دولتی رفت که مردم را نامحرم میدانست»،«خوشحالیم دولتی رفت که چشم در چشم مردم مسایل را وارانه عنوان میکرد و شعور مردم را مورد توهین قرارمیداد»،«خوشحالیم کسی از قدرت اجرایی کشور خارج شد که مردم را بجای ولی نعمت خود دانستن، رعیت خود میدانست»،»خوشحالیم نابودگر بورس رفت» و بسیار بودند کسانی که خواستار محاکمه حسن روحانی بودند و دلایل آن هم عموماً ضربه هایی بود که جان و مال مردم را به خطر انداخته بود.

تغییر به نفع مردم

پس از اتمام دوران گذار روحانی و تنفیذ حکم آیت الله سید ابراهیم رییسی و با توجه به عملکردی که وی در قوه قضاییه از خود بجای گذاشته، امید آن می رود تا دولت سیاست های خود را برابر با همان توصیه ای که در مراسم تنفیذ از سوی رهبر معظم انقلاب عنوان شد که فرمودند « دولت مردم باشید» گام بردارد.

329330