به گزارش سایت خبری پرسون، سید عبدالجواد موسوی نوشت: ظاهرا در یک برنامه تلویزیونی از خداداد عزیزی و فیروز کریمی میخواهند، سه نویسنده ایرانی را نام ببرند.
هر دوشان شروع میکنند به خندیدن و مسخره کردن و در نهایت آقای فیروز کریمی میفرمایند: نویسنده های ایرانی بیکارند و ما که بیکار نیستیم، چیزهایی که آن ها مینویسند را بخوانیم. مجری بامزه برنامه هم که جناب رامبد جوان باشد از این حرف که گوله گوله از آن نمک میبارد ریسه می روند و روی مبل ولو میشوند.
حالا یک عده از نویسندگان محترم برداشته اند نامه نوشته اند، به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که باید بابت چنین توهینی از این قشر زحمت کش عذرخواهی کنید. البته بودهاند دوستان نویسنده ای که چنین چیزی را اصلا مهم ندانستهاند و یکی شان هم که از دوستان خوب من است نوشت: مهم این است که خداداد عزیزی یکی از مهم ترین گل های فوتبال زندگی ما را به ثمر رسانده است. چه میتوان گفت؟ اصلا حرفی برای گفتن باقی مانده است؟
از چه کسی و چه چیزی باید انتقاد کرد؟ انتقاد وقتی شکل میگیرد که شخصی و یا موضوعی برایتان اهمیت پیدا کند. الان تلویزیون اهمیت دارد این وسط یا سخنان گهربار فیروز کریمی یا یخ بودن رامبد جوان و یا بی اعتنایی خداداد عزیزی به فرهنگ و ادبیات؟ در مملکتی که به همت کارگردانان فرهنگی تیراژ کتاب به سیصد نسخه رسیده چه اهمیت دارد که شومن و فوتبالیست و سلبریتی درباره نویسندگان چه افاضاتی میفرمایند؟
فرض بر این که تلویزیون بابت این کار نابخردانه اش عذرخواهی کند. که چه شود؟ چه مشکلی از نویسندگان این مملکت حل میشود؟ فکر می کنید در دیگر برنامهها به نویسندگان توهین نمیشود؟ این موسیقیهای مبتذل، این سریالهای بی مخاطب، این مجریان بیمایه و پرمدعا، این کارشناسان فرمایشی و نمایشی، همه و همه توهین به نویسندگان که چه عرض کنم توهین به اصل و اساس فرهنگ این سرزمین است.
فقط کافی است نگاهی به پیامهای بازرگانی باسمهای تلویزیون بیندازید تا عمق فاجعه را دریابید. درکجای این تبلیغات که پر است از آدمهای شکم سیر و بی درد نشانی از فرهنگ میبینید؟ جز تبلیغ برای دامن زدن به حرص و آز این مردم بیپناه که به قول خود حضرات فقط ۱۵ میلیون از ۸۵ میلیون نفرشان قادر به خرید و خوردن برنج هستند چه چیز دیگری در این پیام های به اصطلاح بازرگانی مشاهده میفرمایید؟
بر خداداد عزیزی و فیروز کریمی حرجی نیست. به حکم از کوزه همان برون تراود که در اوست از آن ها انتظاری جز این نمیرود. باز خدا پدر و مادرشان را بیامرزد که ادای آدم های فرهیخته را در نمیآورند و در روزگار رنگ و ریا شکل خودشانند. آن ها باید در کار خودشان خوب باشند که هستند. از بهترین های حوزه خودشان هم هستند. مشکل سیستم ریاکارانه ایست که سعی میکند در کنار دلقک بازی سهمی را هم به فرهنگ اختصاص دهد. چه کار فرهنگ دارید؟ کار خودتان را بکنید و بار خودتان را ببرید.
اصلا شما را چه به نویسندگان ایرانی؟ نویسنده ایرانی در خلوت خود غریبانه مینویسد. آن هم برای دل دیوانه خود و آن اندک مخاطبی که در این روزگار وانفسا هنوز درد فهمیدن دارد. شما که مظهر بیدردی هستید، چه کار به اهل درد دارید؟ بروید پول پارو کنید و به ریش ملت ایران و ساده دلانی که شمارا هنرمند مینامند، بخندید اما شمارا به همه مقدساتتان کاری به کار آدم هایی که بخت از آن ها روگردانده و بیرحمانه به تماشای غربت و رنج آن ها نشسته نداشته باشید و بدانید:
در کوی ما شکسته دلی می خرند و بس
بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: خبرآنلاین