به گزارش سایت خبری پرسون، ولی نادیقمی نوشت:
۱- کارآیی، شفافیت و نقدشوندگی مفاهیم اصلی در بازار سرمایه هستند که در شرایط عادی، سیاستهای سیاستگذار با حفظ ثبات بازارهای مالی، قاعدتا ناظر بر ارتقای آنها است. برای دستیابی به چنین شرایطی، رقابتیتر کردن بازار و کشف قیمت منصفانه اوراق بهادار از طریق تقابل آزادانه عرضه و تقاضا در صدر اقدامات قرار میگیرد. بنابراین هرگونه محدودیتی در نظام عرضه و تقاضا از طریق اعمال دامنه نوسان، حجم مبنا، دخالت در خرید و فروش بازارگردانها و حقوقیهای بازار که موجب تاخیر در کشف قیمت اوراق بهادار میشود، لزوما مانع از بروز خطاهای رفتاری سرمایهگذاران و تفکر پیرامون ارزش منصفانه سهام نخواهد شد. محدوده نوسان یا توقف نماد معاملاتی با فرض وجود اطلاعات نامتقارن موجب حمایت از منافع سرمایهگذاران و منافع عمومی میشود. در شرایط کنونی که شاخص کل بازار سهام از ابتدای سال ۱۳۹۷ تاکنون نزدیک به ۱۳ برابر شده است و بازار سهام در طول سه سال اخیر نسبت به محرکهای اصلی خود یعنی تورم و ارز، رشد بالاتری داشته است و چشمانداز تورمی کشور در سال ۱۴۰۰ براساس میانگین سه سال گذشته برآورد میشود،تعدیل قیمتها در بازار سهام میتواند زمینه رشد قیمتها را در آینده فراهم آورد.
۲- بیثباتی و فضای عدم اطمینان حاکم بر اقتصاد کشور که حاصل شرایط تحریم و احتمالا سوءمدیریت است، موجب تعمیق شرایط رکود تورمی شده است؛ متوسط رشد اقتصادی کشور طی سه دهه اخیر 5/ 3 درصد بوده است که برای اقتصادی که بهطور بالقوه توانایی رسیدن به ۲ هزار میلیارد دلار GDP را دارد، بسیار ناچیز است. درکنار رشد اقتصادی ناچیز و به شدت نوسانی، میزان سرمایهگذاری و رشد بهرهوری نیز بسیار اندک بوده است.به نظر میرسد شرایط عدم اطمینان و تورم چند سال اخیر در سال ۱۴۰۰ نیز تداوم داشته باشد. میانگین نرخ تورم برای سال جاری حدود ۳۵ درصد و نرخ ارز بین ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان برآورد میشود. بنابراین با توجه به پیشی گرفتن رشد شاخص بورس نسبت به شاخص تورم و ارز و نیز عدم پیشبینی ابرتورم، بعید است که شاهد رشد هیجانی بازار سهام نظیر آنچه که طی سه سال گذشته رخ داده است، باشیم.
۳-ارزش حالحاضر بازار سهام ۶۱۵۰ هزار میلیارد تومان است که با در نظر گرفتن سود تقسیمی برای عملکرد سال ۹۹ و پیشبینی سود سهام شرکتها در سال جاری، میانگین P/ E بازار حدود ۱۰ برآورد میشود. این عدد اگر چه حدود ۲۵ درصد بالاتر از میانگین تاریخی و نیز P/ E بنیادی (با لحاظ بازده مورد انتظار بازار و نرخ رشد اسمی) برای کل بازار است با این حال از یک صنعت به صنعت دیگر فرق میکند. در این میان صنایع و شرکتهایی وجود دارند که P/ E معقولی دارند. به نظر میرسد که با توجه به برآورد ثبات قیمتهای جهانی مواد خام یا حداکثر تغییرات منفی جزئی این قیمتها و نیز قیمتهای ارز (حتی با لحاظ میانگین کف ۲۰ هزار تومانی) شرکتهایی که درآمد و سودشان متاثر از این دو عامل است، بیشتر در صدر توجهات قرار گیرند. البته ریسکهای متعددی نیز بازده بازار سهام را تهدید میکند. برای فعالان بازار مشخص است که دولت فعلی به هیچ عنوان کاهش ارزش بورس را تحمل نمیکند اما اینکه سیاست دولت بعدی درخصوص بازار چگونه است درهالهای از ابهام قرار دارد. از طرف دیگر اینکه نهادههای تولید و از همه مهمتر نهادههای انرژی از قبیل برق، گاز و سوخت با چه میزان افزایش روبهرو خواهند شد، اولویت صنایع را جابهجا میکند. بنابراین مهمترین ریسک بازار افزایش ابهامات و به تبع آن کاهش رغبت برای حضور در این بازار است.