یادداشت/ در خصوص وضعیت سعودی نیز باید گفت شکست در جبهه مارب بیش از همه بر وضعیت بن سلمان اثر منفی خواهد گذاشت ؛ زیرا اولا موقعیتش در درون خانواده سلطنتی و هیئت بیعت تضعیف می گردد و دوما افکار عمومی عربستان اعتمادشان نسبت به وی سلب خواهد شد.
سایت خبری پرسون ـ با فروپاشی نیروهای رزمی وابسته به سعودی در جبهه مارب، سایر جبهات آنان در استان های ضالع ، البیضاء و تعز به طور دومینو وارد سقوط خواهد کرد زیرا دیگر انگیزه ای برای جنگیدن نخواهند داشت. به خصوص استان بسیار مهم تعز که بر تنگه باب المندب احاطه دارد، پایگاه اصلی حزب اصلاح است و در صورتی که این حزب در نبرد مارب ناکام گردد جبهه تعز با فروپاشی کامل مواجه خواهد شد. تسلط انصارالله بر تنگه باب المندب معادلات ژئوپلتیکی و استراتژیکی منطقه را به طور کامل تغییر خواهد داد.
انصارالله با موفقیت در این جبهه و سپردن زمام امور به دست قبایل ساکن در مارب ، عمده نیروهایش آزاد گشته و آنان را به سایر جبهات خواهد فرستاد؛ در حال حاضر پاکسازی جبهه ساحل غربی در الحدیده از لحاظ استراتژیکی بسیار حائز اهمیت است. همچنین استان بسیار مهم شبوه نیز احتمالا در اولویت های بعدی فرماندهی کل نیروهای مسلح یمن باشد.
همزمان با رزم گسترده زمینی ، یگان های موشکی و پهپادی ارتش یمن به طور روزانه حملات گسترده ای را به فرودگاه ها و مراکز پشتیبانی هوایی ائتلاف سعودی انجام داده و تا حدی از توانایی رزمی آنان کاسته و ایضا توانسته تاحدی موازنه وحشت را برقرار سازد.
اوج این تعرضات ، حمله به ریاض با ۱۴ پهپاد و یک موشک بالستیک بود که نشان دهنده قابلیت های بسیار بالای یمنی ها در این زمینه است و پیش بینی می شود صدها فروند پهپاد و موشک برای ادامه نبرد در زرادخانه آنان ذخیره شده باشد.
تحولات فوق در حالی ست که روابط ولیعهد سعودی و دولت آمریکا در شرایط وخیمی قرار دارد و در روزهای اخیر، علاوه بر انتشار گزارش قتل جمال خاشقچی توسط آژانس امنیت ملی آمریکا که در آن به صراحت محمد بن سلمان آمر ترور این روزنامه نگار معرفی شده بود ، موسسه بروکینگز به عنوان مهم ترین مرکز تولید محتوا جهت تصمیم سازی در زمینه سیاست خارجی برای حزب دموکرات، به صراحت از مطلوب بودن جایگزینی محمد بن نایف ولیعهد سابق و محصور به جای بن سلمان سخن گفته شده است.
بنابراین به نظر می رسد پایان نبرد مارب آغازگر تحولات مهمی در داخل یمن و عربستان باشد.
در خصوص یمن می‌توان به صورت خلاصه گفت دولت مستعفی مورد حمایت سعودی و همچنین حزب اصلاح کارکرد خود را از دست خواهند داد و از عرصه معادلات کنار می‌روند و تنها مجلس انتقالی جنوب وابسته به امارات باقی می‌ماند.
انتظار می رود دولت نجات ملی با آنان در در تعامل وارد شود و با عطف به توان نظامی پایین آنان و همچنین نقاط ضعف جدی راهبردی امارات و قابلیت های موشکی و پهپادی یمن، در نهایت صلح را برجنگ ترجیح داده و به تفاهم دست یابند؛ در غیر اینصورت تصرف نقاط جنوبی از جمله بندر عدن بی شک صعوباتش بسیار کمتر از تصرف مارب خواهد بود. همچنین امارات تحمل هدف قرار گرفتن مراکز تجاری اش از جمله دوبی را ندارد و احتمالا مصالحه را رجحان دهد.
در خصوص وضعیت سعودی نیز باید گفت شکست در جبهه مارب بیش از همه بر وضعیت بن سلمان اثر منفی خواهد گذاشت ؛ زیرا اولا موقعیتش در درون خانواده سلطنتی و هیئت بیعت تضعیف می گردد و دوما افکار عمومی عربستان اعتمادشان نسبت به وی سلب خواهد شد و اگر این متغیرها را در کنار سیاست جدید آمریکا در خصوص او بگذاریم با معادله بسیار پیچیده مواجه خواهیم شد که در نهایت یا شاهد برکناری شاهزاده محمد از قدرت خواهیم بود یا مقاومت او و در نتیجه بروز جنگ قدرت در ساختار سیاسی سعودی .
اگر این فرض را بپذیریم که شکست مخالفان انصارالله در مارب، سقوط دومینووار سایر جبهات درگیر و در نتیجه تسلط انصارالله بر مناطق جنوبی و جنوب غربی و باب المندب را برای آنها در پی خواهد داشت ، پس بازیگر متضرر دیگر در منطقه رژیم صهیونیستی خواهد بود.
رژیم صهیونیستی شدیدا به تجارت دریایی اتکا دارد و اشراف نظامی ارتش یمن بر گستره وسیعی از دریای سرخ و تنگه باب المندب بی شک کابوس جدی دولتمردان این رژیم خواهد بود و شاید کلیه مراودات و فعالیت های نظامی و تجاری آنان در این نقطه راهبردی را تحت تاثیر قرار داده و مختل کند. خصوصا این که نابودی اسرائیل یکی از اصلی ترین شعارهای انصارالله است و نیات تعرضی یمنی ها نسبت به اسرائیل چیزی نیست که بر احدی پوشیده باشد.
به همین علت است که صهیونیست ها به صورت آشکار و پنهان سعی دارند سعودی را زیر چتر حمایت خود گیرند و مانع از فروپاشی پایه های مقاومت آنها در برابر ارتش و کمیته های مردمی شوند.
در نتیجه نگارنده معتقد است نبرد در مارب نقطه عطف ۶ سال تجاوز سعودی علیه یمن است که طرف پیروز در این نبرد ، علاوه بر تحمیل نتیجه جنگ به نفع انصارالله ، می تواند معادلات جدیدی در غرب و جنوب غربی آسیا تعیین کرده و آن را بر بازیگران منطقه ای و بین المللی تحمیل نماید.
دکتر علیرضا تقوی نیا ـ کارشناس مسایل غرب آسیا
