به گزارش سایت خبری پرسون، احسان هوشمند در یادداشتی نوشت:
امضای اسناد همکاری 25ساله میان ایران و چین به یکی از مباحث انتقادی جدی در فضای سیاسی، رسانهای، مجازی و شبکههای اجتماعی کشور مبدل شده است. بازتاب این موضوع به حدی بود که با وجود موضعگیری مسئولان مختلف کشور و نیز انتشار مطالب متعدد در صداوسیما، باز این واکنشهای منفی استمرار داشت. اگر از نوشتهها و واکنشهای گروهی از خارجنشینان جنگطلب بگذریم، واکنش شمار درخورتوجهی از دیگر ایرانیان به این موضوع نشاندهنده یکی از مختصات اجتماعی و سیاسی در ایران امروز است. به سخن دیگر گروه بسیار زیادی از مطالب و کامنتهای تولیدشده درباره این توافق نشانگر مخدوششدن جدی اعتماد به سیستم سیاسی در ایران امروز است.
ابعادی از این بیاعتمادی نیز در سالهای گذشته خود را نمایانده است. کمک درخورتوجه شهروندان به هنرمندان و ورزشکاران پیشکسوت در جریان زلزله کرمانشاه یکی از نمونههای این مدعا است. رسانهایشدن توافق 25ساله میان ایران و چین در سال گذشته نیز گویا قربانی این بیاعتمادی و اعتراض گسترده در سال گذشته شده بود. زمینههای گسترش شتابان بیاعتمادی در شرایط کنونی ایران چیست؟ چرا جامعه ایران نسبت به هر نوع رویداد یا پدیده سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی که به نحوی با سیستم سیاسی در ارتباط باشد، بیاعتماد شده است؟بیاعتمادی پدیدهای تاریخی در کشور ما است؛ اما ابعاد آن در سالهای اخیر عمیقتر شده است. یافتن ابعاد و زمینهها و علل و عوامل بیاعتمادی در شرایط کنونی ایران نیازمند مطالعات میدانی متعدد و متنوع است. مطالعات مختلفی نیز دراینباره صورت گرفته است. بررسی مطالعات صورتگرفته نشانگر ارتباط بیاعتمادی با چند پدیده دیگر است که افکار عمومی نسبت به آن حساسیت درخوری دارد...
1-بخشی از زمینههای بیاعتمادی به باور عمومی رو به تزایدی بازمیگردد که نشانگر ارزیابی جدی بخش بزرگی از افکار عمومی ایرانیان از ناکارآمدی سیستم در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی در سطوح ملی و منطقهای است. جامعه در حال ارزیابی روزانه از کارآمدی نهادهای مختلف حاکمیتی است و بر اثر مواجهه با مسائل و مشکلات روزافزون ازجمله بیکاری دامنگستر، تورم لگامگسیخته و گرانی روزافزون و افزایش شمار فقرا و تضعیف طبقه متوسط، رشد آسیبهای اجتماعی و پدیدههای از این دست به این ارزیابی میرسد که ناکارآمدی معضل اساسی سیستم است. پس در شرایط ناکارآمدی نمیتوان به تصمیمات و اقدامات و برنامههای پیشرو اعتماد کرد!
2- از نظر افکار عمومی دامنه فساد در حوزه بوروکراتیک و اداری رشد درخورتوجهی داشته است. همچنین به باور افکار عمومی آقازادگان و نزدیکان مسئولان سهمی درخورتوجه در مفاسد امروز ایران دارند. در چنین شرایطی اعتماد عمومی بهشدت مستهلک میشود و ضریب اعتماد کاهش درخورتوجهی مییابد.
3- به تلقی افکار عمومی، پنهانکاری بخشی از ویژگیهای نظام تدبیر در کشور است. در این شرایط افکار عمومی را بهسختی میتوان راضی کرد که در پس هر پدیده یا اتفاق یا امضای اسناد یا هر اتفاق دیگری زوایای پنهان دیگری وجود ندارد. هنوز افکار عمومی آمار دقیقی از تلفات حوادث آبان ماه 1398 ندارد. در این شرایط اعتماد عمومی بهشدت مخدوش میشود.
4-ناتوانی سیستم از برقراری تعامل و گفتوگوی صریح با افکار عمومی از دیگر زمینههای بیاعتمادی در ایران امروز است. اگر مسئولان کشور ساعات زیادی را صرف توضیح درباره دلایل اقداماتشان کنند و آمار و ارقام زیادی هم در صداوسیما ارائه دهند؛ اما چون این اقدام نشانی از تکصدایی و غایببودن صدای بخشی از جامعه تلقی میشود، نمیتواند به اقناع افکار عمومی یاری برساند. صداوسیما راهبردی برای کاهش این وضعیت و افزایش فرصت حضور سلیقههای مختلف طراحی نکرده است و در نتیجه رقبا فرصتهای تازهای یافتهاند!
5-افزایش روزافزون استفاده از شبکههای اجتماعی موبایلی از دیگر زمینههایی است که کاستیهای اطلاعرسانی کارآمد را به گونهای دیگر جبران میکند. عدم اقناع افکار عمومی درباره ابعاد صید ترال چینیها در سواحل جنوبی کشور یکی از نمونههای درخورتوجه در این حوزه است.
6-تلقی افکار عمومی درباره دستهبندی ایرانیان به شهروند درجه یک و دو و در نتیجه عدم استفاده از توان و ظرفیتهای انسانی کشور به بیاعتمادی بیشتر منجر شده است.
7- باور روزافزون بخشی از جامعه به اینکه ایران در شرایط فعلی ناچار است تنها با کشورهایی ارتباط برقرار کند و به آنها نزدیک شود که از نظر سیاسی و آزادیهای دموکراتیک وضعیت مطلوبی ندارند، نیز بر افزایش این بیاعتمادیها افزوده است.
پیامد این متغیرهای جدی و سایر متغیرهای اثرگذار بر کاهش اعتماد عمومی میتواند در صورت استمرار به تعمیق هرچه بیشتر شکافهای سیاسی در کشور منجر شده و در نتیجه حوادثی مانند رویدادهای آبان ماه 1398 را هم میتوان در این بستر تحلیل کرد. در چنین بستری درک واکنش منفی بخش بزرگی از افکار عمومی در قالب بازتابهای رسانهای و مجازی به امضای توافق 25ساله ایران و چین روشن میشود. این واکنشها نشان میدهد همچنان مسئله اصلی اعتماد است و اگر برای مدیریت این شرایط تدابیر مدبرانه و کارشناسیشده و مبتنی بر حاکمیت ملی اندیشیده نشود، متأسفانه باید منتظر ابعاد دیگری از ظهور و بروز پیامدهای استهلاک اعتماد در ایران بود!
منبع: شرق