به گزارش سایت خبری پرسون، احتمالا تا به حال چیزی از محله «زبالین» شهر قاهره، پایتخت مصر به گوشتان نخورده است؛ محلهای که مقصد نهایی تمام زبالههای کلانشهر قاهره است؛ تعجبی هم ندارد که آن را نشناسید چون در همین تهران خودمان، کنار گوشمان پر است از محلههایی که از چشمهایمان پوشیده اند و گذرمان به آنجا نمیافتد؛ شاید هم دوست نداریم ببینیمشان. هرچه که هست، زبالین و هزاران محله مشابهش، در پستوهای مخفی شهر، محل زندگی هزاران کودکی است که هر روز شهرها را برای پیدا کردن زباله وجب میکنند تا سهمشان از زندگی را در سطلهای کوچه پسکوچهها بیابند.
زانا بریسکی، عکاس نیویورکی بعد از سفر خود در سال ۱۹۹۸ به کلکته هند و آشنایی با رنج زنان روسپی و کودکانشان در این محلهها، تصمیم گرفت داستان آنها را با هنر خود، دوربین، روایت کند. روش جالبی را هم برای این هدف به کار گرفت؛ دو چیز را در اختیار کودکان گذاشت تا با دستهای کوچک خودشان، قصه زندگیشان را تعریف کنند: اول دوربین و دوم آموزشهای عکاسی. بعد از هند، زبالین قاهره یکی از مقاصد این عکاس نیویورکی بود.
بریسکی امید داشت که با ارائه این عکس ها به صورت نمایشگاه، کتاب و فیلم و فروش آنها بر روی شبکه اینترنت، این موسسه سرمایه ای برای کمک به آموزش این کودکان و بهبود شرایط زندگی آنها فراهم می کند.
پاسخ خشمگین مردم به نمایش کوره نشینهای تاجدار
اتفاقی نسبتا مشابه اما با ایرادات بسیار چند روز قبل در ایران افتاد و انتشار پوستری از یک نمایشگاه حسابی سروصدا به پا کرد. در پوستر این نمایشگاه که پرنسسهای کوره نام داشت، دختر بچهای خردسال تاجی به سر و لباسی تورین به تن داشت. این نمایشگاه که قرار بود هشتم اسفند ماه درگالری «کاما» برگزار شود، ناگهان لغو شد. این لغو شدن حاصل اعتراض کاربران بسیاری بود که در فضای مجازی به این نمایشگاه واکنش منفی نشان داده و از مسئولان خواستند موضوع را بررسی کنند.
اما دلیل اینهمه واکنش منفی چه بود؟ ویدیویی از مدیر این گالری جرقهای برای شروع ماجرا شد. در این ویدیو گفته شد که کودکان کوره پز خانههای اطراف تهران در این عکسها با پوشیدن لباس پرنسسها به آرزوی همیشگیشان رسیده اند! همین یک جمله به خودی خود کافی بود تا این ویدیو و پوستر در فضای مجازی دست به دست بچرخد و کاربران خشمگین دو سوال شفاف داشته باشند. اول اینکه آیا واقعا نهایت آرزوی کودکی که در لایههای زیرین پوست شهر چشم گشوده، آنجا که حتی خورشید نمیتابد، آنجا که هیچ همیشه سهم همیشگی این کودکان از دنیایی بوده که در آن نفس میکشند، پوشیدن تاج و لباس پرنسسهاست یا این عکسها ساختن ویترینی برای افراد متمولی است که دوست دارند در آخر هفته خود ضمن سرگرم شدن، کمی ژست روشنفکری بگیرند؟
دوم اینکه عکس گرفتن از کودکانی که به سن قانونی نرسیده اند و نشان دادن صورت آنها مصداق بارز نقض حقوق کودک نیست؟
هرچند که قضاوت در مورد سوال اول امری نشدنی به نظر میرسد، جواب سوال دوم به روشنی مشخص است. پریسا پیرخندان، مددکار اجتماعی و مسئول کمیته مددکار اجتماعی انجمن حمایت از حقوق کودکان در این باره میگوید: «هرگونه انتشار تصویر کودکان و سوء استفاده ابزاری از آنان ممنوع است و نقض صریح حقوق کودک محسوب میشود. این اعمال در قانون پیشبینی شده است و طبق تعریف بند ت ماده ۱ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب ۱۳۹۹ قراردادن کودکان در شرایط سخت و غیرمتعارف از مصادیق سوءرفتار محسوب میشود.»
بنا به اعلام مسئول گالری، علاوه بر برگزاری نمایشگاهی از تصاویر کودکان اعلام شد که این کودکان در افتتاحیه نیز حضور خواهند داشت و در واقع برای جذابیت بیشتر گالری، سوژههای زنده هم زمان با عکسهایشان در معرض نمایش قرار میگرفتند. همچنین در تبلیغات بر محروم بودن این کودکان تأکید شده و این مورد ناقض کرامت انسانی کودکان است.
پیرخندان ادامه میدهد: پوشاندن لباس و قراردادن کودکان در موقعیتهای نامتناسب و جنسیتزده، عکسبرداری و فیلمبرداری از آنها، انتشار و به نمایش گذاشتن و سوءاستفاده از تجربه رنج ناشی از محرومیتهای آنان خشونت علیه کودکان و مغایر مصالح عالیه کودک است.
نقش شبکههای اجتماعی به مثابه تربیون آزاد بیان نظرات
در سالها اخیر و با گسترش پلتفرمهای فضای مجازی مطلع شدن از تمام اخبار و وقایع و به تبع واکنش نشان دادن به آنها کار راحتی شده است. در چند سال گذشته آسیبهای اجتماعی که در این فضا مطرح شده و در مواردی تغییری اندک فکری به حال آنها شده، وجود داشتهاند. شاید بتوان لغو این نمایشگاه را مصداقی از واکنشهای منفی به این موضوع در شبکههای اجتماعی دانست. حالا این فضاها قادرند بازیگر توانمندی در عرصه انتقال اطلاعات در جامعه باشند و محلی ایجاد کنند تا مردم از تریبونهایی در این فضا دارند، نظرات خود را به طور مستقیم به اشتراک بگذارند.
پیرخندان، مددکار اجتماعی در این رابطه میگوید: فضای شبکههای اجتماعی در این مورد توانست نقد و دلایل مخالفت خود را در سطح عمومی مطرح و به موقع از بروز یک آسیب بزرگتر پیشگیری کند.
وی با تاکید بر اینکه در حال حاضر رسانههای اجتماعی در دسترسترین و اولین راه حل عموم مردم برای واکنش به مشکلات و مسائل است، اما شاید همیشه بهترین راه نباشد، ادامه میدهد: آنچه باید مورد توجه قرار گیرد مرز بین اقدامات و واکنشهاست که باید از طریق آموزش مشخص شود. در مواردی مثل نمایشگاه عکس مورد بحث، این اقدامات بهترین و سریعترین راه در حصول نتیجه است و چون بیواسطه و فارغ از مراحل رسمی و اداری اقدام میشود و همچنین چون یک خرد جمعی را در این نوع واکنشها به همراه دارد، بسیار تأثیرگذار است.
مسئول کمیته مددکاری اجتماعی انجمن حمایت از حقوق کودکان اضافه میکند: در صورت عدم مداخله افراد آگاه به حقوق کودکان، فرایند اداری رسیدگی به شکایات باید یک روز پس از افتتاح نمایشگاه آغاز میشد و در این فاصله حضور این کودکان برای نمایش در گالری بود، اتفاق میافتاد و آسیبهای روانی و اجتماعی ناشی از این اقدام به هیچ وجه قابل جبران نبود. در واقع این واکنشها به پیشگیری از نقض حقوق کودک و محافظت از کودکان منجر شده است. اما در موارد دیگری نظیر انتشار عمومی اخبار خودکشی کودکان، یا کودکآزاریهایی که اتفاق افتادهاند و دیگر در مرحله اقدام پیشگیرانه نیستند، باید با دقت بیشتری عمل کرد.
به گفته پیرخندان انتشار این اتفاقات بدون ذکر نتایج مداخلات کاهش آسیب، ممکن است بر تنشهای روانی و احساس ناامنی روانی در جامعه دامن بزند و پیامدی جز هراس و آشفتگی برای مخاطب عام نداشته باشد. در این موارد نیز میتوان اقدامهای فوریتی را به مردم آموزش داد. میتوان با معرفی مراجع مربوط و مسئول در رسیدگی به هر نوع آسیب و آموزش مراحل مداخله در بحرانهای مواجهه با آسیبهای اجتماعی نظیر خودکشی و کودکآزاری این مرزها را روشن کرده و متناسب با هر مورد، مداخلۀ موثری را از سوی دغدغهمندان در رسانههای اجتماعی داشته باشیم.
نشان دادن تصویر کودکان، رویه غلط بعضی خیریهها
با وجود واکنش تندی که به برگزاری این نمایشگاه به دلیل نشان دادن صورت این کودکان داده شد، سالهاست خیریههای زیادی هنگام کمک به کودکان قشر ضعیف جامعه، از آنها عکس و فیلم تهیه میکنند و در فضای مجازی به اشتراک میگذارند که این موضوع هم حقوق کودک را زیر پا میگذارد.
پیرخندان در این باره میگوید: اهمیت رعایت حریم خصوصی کودکان، حق کودک بر کرامت انسانی، پیشگیری از قرار گرفتن کودکان در معرض آسیبهای جسمی و روانی در آینده و به طور کلی پیشگیری از هر وضعیتی که حیات یا سلامت جسمی یا روانی کودک را تهدید یا در معرض آسیب قرار میدهد، از جمله مواردی است که در هرگونه اقدام مرتبط با کودکان باید در نظر گرفته شود و این ضرورتها به اندازهای است که نقض آنها در قوانین داخلی و بین المللی جرم محسوب میشود.
به گفته او اقداماتی که در حال حاضر از سوی برخی خیریهها و مراکز دولتی در سطح جامعه مشاهده میشود به دلیل فرهنگ سنتی و دیرینه ارزشمند بودن کار نیک و یاریگری است که فی نفسه پسندیده و لازم است. اما باید توجه داشت که با رشد دانش و تغییر جوامع در حرکت به سمت توسعه، رویکردها نیز نیازمند بازنگری هستند.
مسئول کمیته مددکاری اجتماعی انجمن حمایت از حقوق کودکان ادامه میدهد: تمایل یاریگران برای ارتباط مستقیم با فرد کمکگیرنده به دلیل مشاهده مستقیم شرایط دشوار، حصول اعتماد بیشتر، تأثیرپذیری از مشاهده درد و رنج و فقر به علاوۀ امکان دستیابی به احساس رضایت درونی به واسطۀ مشاهدۀ مستقیم نتایج کوتاه مدت اقدام یاریگرانه بر کودکان در شرایط دشوار باعث شده که بسیاری از نهادها مواجهه مستقیم فقرا و اغنیا (کمک دهندگان و کمک گیرندگان) را ابزار دستیابی به اهداف خود اعم از جلب کمکهای مادی و غیرمادی کنند. چنین رویکردی یک رابطۀ یک طرفه به نفع کمک کنندگان است که فقط به رضایت خود میاندیشند.
پیرخندان با تاکید بر اینکه در این رویکرد افرادی که دریافت کننده کمکها هستند به عنوان موجوداتی مفعول و منفعل بدون حق و احساس تلقی میشوند که تنها وظیفه سپاسگزاری و قدردان بودن را باید بر عهده داشته باشند، میگوید: در حالی که این افراد فارغ از طبقه و نژاد و جنسیت، دارای حقوق و شأن انسانی بوده و حق برخورداری از کرامت انسانی و حریم خصوصی را دارند و در هر حالی محق احترام هستند. بنابراین برای اینکه بتوان جلب کمک و رعایت حقوق کودکان را همزمان داشت، لازم است تا نگاه و رویکرد به هدف و دستاوردهای یاریگری در جامعه و همچنین اعتماد به نهادهای اجتماعی تغییر کند.
در نهایت چیزی که باید آن را به خاطر داشت این است که کودکان به عنوان افرادی صاحب حق هستند و هدف از کمک به آنها بهتر شدن شرایط زیست اقتصادی، روانی و اجتماعی آنان است. دستاورد کمک به کودکان در وضعیت دشوار در سطح خرد کاهش آسیبهای فردی و خانوادگی و در سطح کلا کاهش فقر و رشد به سمت توسعه خواهد بود. چنانچه اعتماد یاریگران به نهادهای اجتماعی که واسطۀ دریافت و ارائۀ خدمات هستند، ارتقا یابد، دیگر نیازی به مداخلات مستقیم افراد ناآگاه به مسائل و آسیبهای اجتماعی نخواهد بود.
تکلیف کودکان کار خندان و راضی در تبلیغات چه میشود؟
استفاده از کودکان در تبلیغات همواره چنان کار رایجی بوده که این سوال برای مردم پیش نیامده باشد که استفاده از کودکی که هنوز به سن رشد و عقل نرسیده و ارادهای در برابر انتخاب فعلی خودش ندارد، کار درستی است یا نه. کودکان به دلیل سن کم و ناکافی بودن آگاهی و مهارتها، به تنهایی امکان دفاع از حقوق خود و رساندن صدای خود به گوش جامعه را ندارند. همین ناتوانی باعث میشود بیش از سایر گروههای سنی در معرض سوء استفاده و منفعتطلبی بزرگسالان قرار بگیرند و بزرگسالان در موارد بسیاری خود را محق بدانند که به جای آنها تصمیم بگیرند.
پیرخندان با اشاره به اینکه هرگونه فعلی که حیات و سلامت جسمی یا روانی کودک را تهدید یا در معرض آسیب قرار میدهد، نقض حقوق کودک خواهد بود، اضافه میکند: در مورد کودکانی که در شرایط فقر قرار دارند، موضوع حساستر است. زیرا به دلیل عدم امکان دسترسی برابر آنها به منابع و فرصتها، ممکن است این کودکان توان اعتراض و ابراز نارضایتی کمتری داشته باشند. به نمایش گذاشتن کودکان محروم و در معرض آسیب در برابر بزرگسالان، شرایطی را ایجاد میکند که با احساس گناه، از بین رفتن امنیت روانی و آزار عاطفی کودک که یکی از مصادیق کودک آزاری است، همراه است؛ استفاده از فقر کودکان برای تبلیغات، تحقق آرزوهای خود و احساس رضایت از دستاوردهای حاصل از فقر، کاملاً غیراخلاقی است.
این فعال حقوق کودک تاکید میکند: رسانههای جمعی امروزه راحتترین ابزار برای اطلاعرسانی و تبلیغات هستند. به همان نسبت که افراد سودجو و سوء استفادهگر از این مدیا برای دستیابی به اهداف و منافع خود استفاده می کنند، فعالین اجتماعی و دغدغهمندان آگاه به حقوق کودکان و نهادهای حافظ منافع و حقوق کودک نیز متقابلاً در این فضا به آگاهسازی، انتقاد و پیشگیری خواهند پرداخت. به ویژه موضوع اخیر و برپایی نمایشگاهی از تصویر و حضور کودکانی که در تبلیغات برچسب فقر و محرومیت بر آنها خورده است، خط قرمز رویکردهای محافظت کننده از کودکان در برابر آسیبهاست.
او ادامه میدهد: قشری با فاصلۀ اجتماعی و فرهنگی بسیار متفاوت از کودکان کورههای آجرپزی با وارد کردن المانهای نامتجانس با فرهنگ و سبک زندگی این کودکان و سپس با عکسبرداری و انتشار این عکسها حریم خصوصی این کودکان را نقض کرده اند، شأن انسانی و ارزشمندی آنان را با معیارهای جنسیتزده و زیبایی ظاهر در قالب پرنسس تقلیل دادهاند، و با تصمیم به آوردن این کودکان در فضای نمایشگاه و به نمایش گذاشتن سوژههای زنده سعی در کسب منافع مادی (ولو اینکه همه عواید صرف همین کودکان شود) و جلب ترحم بازدیدکنندگان بدون توجه به احساس تحقیر و شکست کرامت انسانی کودکان، همگی صدمات جبرانناپذیری را به این کودکان وارد میکند.
پیرخندان اضافه میکند: کاملاً طبیعی است که مردم به چنین بیاخلاقیها و استفاده ابزاری از کودکان برای نمایشهای قشری متفاوت واکنش نشان میدهند. امروزه قوانین تا حدودی بازدارندۀ نقض حدود کودک هستند و ترویج این قوانین و آگاهی بخشی به عموم مردم در زمینه حقوق کودک و موارد نقض آن از طریق رسانههای اجتماعی میتواند از آسیبهای این چنینی تا حد زیادی پیشگیری کند و خرد جمعی را در برای واکنش و ممانعت از سوء استفادههای مشابه از کودکان تقویت کند.